به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه قرن، چگونه وابستگی عاطفی استقلال و بالندگی فردی نوجوانان را به بند میکشد؟ دکتر پریسا کربلایی در پاسخ به این سوال اینگونه توضیح می دهد:دوران نوجوانی، نهال نوپای وجود انسان است که در پی ریشه دواندن در خاک هستی و سر برآوردن به سوی آسمان استقلال و خودشکوفایی است. در این مسیر پرپیچوخم، نوجوانان نیازمند تجربه آزادی، آزمون و خطا، و شکلدهی هویت منحصربهفرد خود هستند. با این حال، پدیدهای به نام وابستگی عاطفی میتواند همچون زنجیری نامرئی، این نهال نوپا را از حرکت باز دارد، ریشههایش را در خاک دیگری گره بزند و مانع از بالندگی و شکوفایی کامل آن شود. در این نوشتار قصد داریم با نگاهی متفاوت و عمیق، به بررسی تاثیرات مخرب و چندجانبه این وابستگی بر استقلال و رشد فردی نوجوانان بپردازیم. هدف ما، ترسیم تصویری روشن از پیامدهای این پدیده برای والدین، مربیان و خود نوجوانان است تا با درک این اثرات، گامی جدی در جهت رهایی از آن برداریم.
وابستگی عاطفی و سلب استقلال: وقتی “من” در “ما” محو میشود
وابستگی عاطفی، هسته اصلی استقلال فردی نوجوان را نشانه میگیرد و به طرق مختلف آن را تضعیف میکند:
_ کاهش قدرت تصمیمگیری مستقل: نوجوان وابسته، به جای اتکا به قضاوت و ارزشهای خود، همواره به دنبال تایید و نظر فرد مورد علاقه برای تصمیمگیریهایش است. او از ترس اشتباه کردن یا ناراحت کردن دیگری، شهامت انتخابهای مستقل را از دست میدهد. این امر نه تنها توانایی حل مسئله و تفکر انتقادی او را تضعیف میکند، بلکه مانع از شکلگیری حس خودکارآمدی و اعتماد به نفس در او میشود. او یاد نمیگیرد که مسئولیت انتخابهای خود را بپذیرد و به مرور زمان، در بزرگسالی نیز برای کوچکترین مسائل به دیگران متکی خواهد بود.
_ ناتوانی در ابراز وجود و نه گفتن: ترس از دست دادن رابطه، نوجوان وابسته را به فردی منفعل و مطیع تبدیل میکند. او به سختی میتواند نظرات مخالف خود را بیان کند یا در برابر خواستههای نامعقول دیگران “نه” بگوید. این ناتوانی در ابراز وجود، منجر به سرکوب نیازها و احساسات واقعی او میشود و در نهایت، احساس نارضایتی و خشم فروخورده را تجربه خواهد کرد. او یاد نمیگیرد که مرزهای سالمی در روابط خود ایجاد کند و حقوق خود را حفظ کند.
_ فراموشی علایق و اهداف شخصی: نوجوان وابسته، به تدریج علایق، سرگرمیها و اهداف فردی خود را در سایه علایق و اهداف فرد مورد علاقه قرار میدهد. او برای جلب رضایت و حفظ رابطه، از فعالیتهایی که زمانی برایش لذتبخش بودند دست میکشد و تمام انرژی و زمان خود را صرف فرد دیگر میکند. این امر نه تنها احساس هویت و فردیت او را کمرنگ میکند، بلکه فرصتهای رشد و شکوفایی استعدادهایش را نیز از او میگیرد.
_ وابستگی عملی و مالی: در برخی موارد، وابستگی عاطفی میتواند به وابستگی عملی و مالی نیز کشیده شود. نوجوان ممکن است برای انجام کارهای روزمره یا تامین نیازهای مالی خود به فرد مورد علاقه متکی شود. این وابستگی، استقلال مالی و توانایی اداره امور زندگی به صورت مستقل را در آینده با چالش مواجه میکند.
_ کاهش حس مسئولیتپذیری: وقتی نوجوان همواره به دیگران برای راهنمایی و حل مشکلات خود متکی باشد، حس مسئولیتپذیری در او به تدریج کاهش مییابد. او یاد نمیگیرد که پیامدهای رفتارهای خود را بپذیرد و برای حل مشکلات خود به طور فعال تلاش کند.

چگونه وابستگی عاطفی استقلال و بالندگی فردی نوجوانان را به بند می کشد؟ دکتر پریسا کربلایی حسنی پاسخ می دهد
وابستگی عاطفی و اخلال در رشد فردی: سدی در برابر بالندگی
وابستگی عاطفی نه تنها استقلال نوجوان را سلب میکند، بلکه جنبههای مختلف رشد فردی او را نیز تحت تاثیر قرار میدهد:
_ تضعیف شکلگیری هویت: نوجوانی، دوران شکلگیری هویت فردی و پاسخ به سوال “من کیستم؟” است. وابستگی عاطفی، این فرآیند را مختل میکند زیرا نوجوان به جای کشف ارزشها، باورها و علایق خود، هویت خود را بر اساس تایید و نظر فرد دیگر تعریف میکند. او فرصت تجربه نقشهای مختلف و شناخت ابعاد گوناگون وجود خود را از دست میدهد و در نهایت، با یک هویت شکننده و وابسته به دیگران وارد بزرگسالی میشود.
_ کاهش عزت نفس و خودباوری: عزت نفس سالم از احساس ارزشمندی و باور به تواناییهای خود نشأت میگیرد. نوجوان وابسته، عزت نفس خود را از منبع بیرونی (تایید و محبت فرد مورد علاقه) کسب میکند. این عزت نفس شکننده و ناپایدار است و با کوچکترین بیتوجهی یا انتقاد از سوی فرد دیگر، فرو میریزد. او یاد نمیگیرد که ارزش ذاتی خود را بشناسد و به تواناییهای خود اعتماد کند.
_ مشکل در برقراری روابط سالم و متقابل: وابستگی عاطفی، الگوهای ناسالمی را در روابط نوجوان شکل میدهد. او ممکن است رفتارهای کنترلگرانه، حسادتآمیز یا ایثارگرانه افراطی از خود نشان دهد که مانع از برقراری روابط مبتنی بر احترام متقابل، اعتماد و مرزهای سالم میشود. او یاد نمیگیرد که چگونه یک رابطه متقابل و بالغانه را تجربه کند.
_ تاخیر در کسب مهارتهای اجتماعی و عاطفی: نوجوان وابسته، به دلیل تمرکز بیش از حد بر یک رابطه خاص، فرصت تعامل با افراد مختلف و یادگیری مهارتهای اجتماعی و عاطفی متنوع را از دست میدهد. او ممکن است در برقراری ارتباط موثر، حل تعارض، همدلی و تنظیم هیجانات خود دچار مشکل شود. این کمبود مهارتها، رشد اجتماعی و عاطفی او را کند میکند.
_ افزایش آسیبپذیری در برابر سوءاستفاده عاطفی: نیاز شدید نوجوان وابسته به تایید و ترس از دست دادن رابطه، او را در برابر سوءاستفاده عاطفی آسیبپذیر میکند. او ممکن است رفتارهای توهینآمیز یا کنترلگرانه را تحمل کند زیرا میترسد که تنها بماند. این تجربه میتواند آسیبهای روانی عمیقی بر جای بگذارد.
_ محدود شدن تجربیات و فرصتهای یادگیری: وابستگی عاطفی میتواند نوجوان را از تجربه موقعیتهای جدید، یادگیری مهارتهای نو و کشف دنیای پیرامون باز دارد. او ممکن است از ترس دوری از فرد مورد علاقه، از شرکت در فعالیتهای گروهی، سفرها یا فرصتهای آموزشی جدید خودداری کند. این امر، رشد فکری و شناختی او را نیز محدود میکند.
نتیجهگیری:
وابستگی عاطفی، همچون غل و زنجیری نامرئی، استقلال و رشد فردی نوجوانان را به اسارت میگیرد. این وابستگی با تضعیف قدرت تصمیمگیری، ناتوانی در ابراز وجود، فراموشی علایق شخصی، کاهش عزت نفس، اخلال در شکلگیری هویت و محدود کردن تجربیات، مانع از بالندگی و شکوفایی کامل نوجوان میشود. درک عمیق این تاثیرات مخرب، ضرورت توجه جدی والدین، مربیان و متخصصان بهداشت روان به این پدیده را آشکار میسازد. با ایجاد محیطی امن و حمایتکننده، آموزش مهارتهای زندگی، تقویت عزت نفس و تشویق استقلال، میتوان نوجوانان را در مسیر رهایی از این زنجیرهای نامرئی هدایت کرد و زمینه را برای رشد فردی سالم، شکوفایی استعدادها و تجربه روابط متقابل و بالغانه در آینده فراهم آورد. هدف نهایی، پرورش نوجوانانی مستقل، خودباور و توانمند است که قادر به پرواز در آسمان زندگی با بالهای قدرتمند وجود خود باشند.
پایان/*
.