روانشناختی رفتاری

روانشناسی/چگونه مانند یک نئاندرتال(تفکر نقادانه و نمادین) فکر کنیم؟

شواهد باستان شناسی برای تفکر نمادین کاملاً غوطه ور شده را می توان با خیال راحت فقط به انسان خردمند نسبت داد.

روانشناسی/چگونه مانند یک نئاندرتال(تفکر نقادانه و نمادین) فکر کنیم؟

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه قرن، شواهد باستان شناسی برای تفکر نمادین کاملاً غوطه ور شده را می توان با خیال راحت فقط به انسان خردمند نسبت داد.برای اطلاعات بیشتر با اندیشه قرن همراه باشید.

“باستان شناسان باید به طور محکم تعریف کنند که یک نماد چیست …

باستان شناسی رشته ای است که گذشته انسان را از طریق بقایای مادی ردیابی می کند. نمادها بخش مهمی از این فرآیند هستند و به طور گسترده معانی یا ایده ای را برای چیزی در یک فرهنگ نشان می دهند. با این حال، اصطلاحات نماد، نمادگرایی، و/یا تفکر نمادین به ندرت در ادبیات باستان شناسی تعریف شده اند. علاوه بر این، این ادبیات عملاً تحت سلطه چارلز سندرز پیرس در میان نمادها، نمایه ها و نمادها قرار دارد. یک نماد، مانند یک عکس، از نظر فیزیکی شبیه مفهوم یا شیء ارائه شده است. یک نمایه شواهد مفهوم یا شیء مورد بازنمایی را برجسته می کند، مانند تصویری از دود برای نشان دادن آتش. نماد هیچ شباهتی بین مفهوم یا شیئی که نشان داده می شود و شکل علامت (کلمات، صدا، حالت چهره و غیره) ندارد.

روانشناسی/چگونه مانند یک نئاندرتال(تفکر نقادانه و نمادین) فکر کنیم؟

روانشناسی/چگونه مانند یک نئاندرتال(تفکر نقادانه و نمادین) فکر کنیم؟

پیوندهای نمادها مانند صداها، اعداد، حروف الفبا و کلمات آموخته می شوند. پیرس (که در سال ۱۹۱۴ درگذشت) در اواخر دهه ۱۸۰۰ بین این سه نوع نشانه که هیچ ارتباطی با پیچیدگی شناختی ندارند، تمایز قائل شد. با این حال، بسیاری از باستان شناسان طوری رفتار می کنند که گویی نمادها نشان دهنده بالاترین سطح پیچیدگی شناختی هستند. با این حال، ساده‌ترین موجودات مانند کرم‌های مسطح یا حیوانات پیچیده‌تر از نظر شناختی مانند سگ‌ها را می‌توان به‌طور کلاسیک شرطی کرد تا آنها را تشخیص دهد. به طور خاص، سگ می تواند بیاموزد که زنگ یک نماد غذا است زمانی که هیچ شباهتی واقعی بین زنگ و غذا وجود نداشته باشد. علاوه بر این، پاولوف متوجه شد که سگ‌ها می‌توانند به صدا و سایر محرک‌هایی که خبر از غذا می‌دهند.

پیچیدگی شناختی

نکته این مقاله این است که دیگر نباید در باستان شناسی واژه نماد را با اصطلاحات پیرسی مورد بحث قرار داد. تشخیص این امر ضروری است که نمادها در باستان شناسی باید بر اساس یک سلسله مراتب شناختی تفسیر شوند. بنابراین، یک زنگ مطلقاً به عنوان یک نماد واجد شرایط است، اما از نظر پیچیدگی شناختی، اساسی ترین نوع نماد است. اخیراً کولیج و همکاران. (۲۰۲۴) این استدلال را در فصلی از کتاب راهنمای باستان شناسی شناختی آکسفورد ارائه کرد. در این فصل، او سه سطح از نمادها را از نظر پیچیدگی شناختی ترسیم کرد. سطح پایه شامل شرطی سازی کلاسیک پاولوف (زنگ ها و سگ ها) یا شرطی سازی عامل (رفتارهایی که در حضور محرک ها تقویت یا مجازات می شوند) است.

کولیج پیشنهاد کرد که سطح میانی نمادسازی بر سطح پایه بنا شود، اما سطوح بالاتری از پیچیدگی شناختی نیز ممکن است دخیل باشد. یک مثال خوب ممکن است حلقه سنگی استالاگمیت برونیکل باشد که در حدود ۳۷۰ یارد در غار فرانسوی یافت شده است. این حلقه عمداً شکل گرفته است و قدمت آن به حدود ۱۷۶۰۰۰ سال پیش می‌رسد، به این معنی که باید آن را به نئاندرتال‌ها نسبت داد، زیرا انسان‌های خردمند ممکن است تا حدود ۵۵۰۰۰ سال پیش وارد اروپا نشده باشند. باستان شناسانی که این حلقه سنگی را کشف کردند در تفسیر خود بسیار محتاط تر از توجه رسانه های بعدی بودند. باستان شناسان ادعا کردند که این ممکن است گامی به سوی تفکر مدرن باشد تا اینکه ادعا کنند کاملاً نمادین است، بیانگر زبان نحوی یا تفکر انتزاعی است. بنابراین، در سلسله مراتب نمادسازی کولیج و همکاران، حلقه برونیکل را می توان در سطح متوسطی از پیچیدگی شناختی درک کرد.

تفکر نمادین کاملاً غوطه ور

سومین و بالاترین سطح پیچیدگی نمادین شناختی، تفکر نمادین کاملاً غوطه ور (FIST) است. کولیج و همکاران پیشنهاد کرد که FIST به اصول یادگیری پایه (به عنوان مثال، شرطی سازی کلاسیک و عامل)، نظریه کامل ذهن (ToM) و حافظه کاری تقویت شده نیاز دارد. ToM شامل توانایی فرد برای درک حالات ذهنی خود و دیگران و استفاده از این اطلاعات برای درک و نظارت بر رفتار خود و دیگران است. حافظه کاری یک مدل شناختی چند جزئی است که برای استدلال، تصمیم گیری، برنامه ریزی و بازداری حیاتی است. کولیج و همکاران در فصل کتاب خود. سه مدرک ارائه کرد که این فرضیه را تایید می کند که FIST فقط در ۱۰۰۰۰۰ سال گذشته، فقط در انسان خردمند و نه در نئاندرتال ها ظاهر شده است: دیرین اعصاب، ژنومیک و باستان شناسی.

شواهد دیرینه عصبی

پالئونورولوژی در درجه اول شامل مطالعه فسیل های جمجمه برای تکامل مغز است. به خوبی ثابت شده است که یک انبساط لوب جداری مغز انسان در ۱۰۰۰۰۰ سال گذشته در انسان خردمند وجود داشته است. لوب‌های جداری مسئول تفسیر اطلاعات حسی (مانند لمس، بویایی، چشایی) هستند و در ایجاد نقشه‌های ذهنی برای نمایش محیط اطراف و مفاهیم خود و دیگران نقش دارند. همچنین انبساط مخچه در انسان خردمند در مقایسه با نئاندرتال ها وجود داشت. مخچه مانند حرکات حرکتی، افکار را اصلاح و اصلاح می کند. علاوه بر این، لامپ‌های بویایی که حس بویایی را پردازش می‌کنند، در انسان‌های انسان‌خراش در مقایسه با نئاندرتال‌ها بزرگ‌تر شدند و مطالعه‌ای که اخیراً در مورد تفاوت ژن‌های گیرنده بویایی بین هومو ساپینس‌های مدرن و آخرین نئاندرتال‌ها انجام شد، به این نتیجه رسید که حس بویایی اولی ممکن است سه بوده باشد. بار حادتر حس بویایی به شدت در پاسخ های ایمونولوژیک و انتخاب جفت، در میان عملکردهای دیگر نقش دارد.

افکار نهایی

انسان‌های خردمند برتر از نئاندرتال‌ها نبودند. از نظر انسانی، آنها کاملاً برابر بودند. این دو نوع انسانی از نظر ژنوم تقریباً یکسان بودند و شکی نیست که بسیاری از رفتارهای عمومی آنها مشابه بود. با این حال، نئاندرتال ها حدود ۳۰۰۰۰ سال پیش منقرض شدند، اما ما اینطور نشدیم. برخی از تفاوت‌های مهم DNA منجر به تفاوت‌های مغزی می‌شد (به عنوان مثال، لوب‌های جداری بزرگ‌تر، مخچه، پیازهای بویایی، و غیره)، که به این معنی است که به احتمال زیاد پیامدهای رفتاری ناشی از آن به بقای انسان خردمند کمک کرده است. شواهد باستان شناسی برای FIST فقط برای انسان خردمند موجود است. نئاندرتال ها ممکن است نمادی شبیه هشتگ را در غاری در جبل الطارق خراشیده باشند،

بدن خود را با رنگ اخرایی رنگ آمیزی کرده باشند و دندان ها یا آویزهای پنجه ای خود را پوشیده باشند، اما در شواهد باستان شناسی تا به امروز چیزی وجود ندارد که بدون شک نشان دهنده FIST باشد. آیا رفتارهای اخیر را می توان به عنوان سطح متوسطی از نمادگرایی تعبیر کرد؟ کاملا بله! با این حال، استدلال کردن، همانطور که برخی انجام داده‌اند، که نشان‌دهنده یک زبان مدرن کاملاً نحوی یا تفکر انتزاعی است، ممکن است ناتوانی در درک این موضوع باشد که نمادگرایی باید بر اساس پیچیدگی شناختی تفسیر شود، و نشانه‌شناسی (نشانه‌های) پیرسی در نهایت باید متوقف شود.

پایان/*

اندیشه قرن را در ایتا دنبال کنید

اندیشه قرن را در تلگرام دنبال کنید

مطالب مرتبط