به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه قرن، چگونه مردم در شرایط بحرانهای همزمان اقتصادی، اجتماعی و اقلیمی تابآوری میکنند؟ تحمل گرما، قطعی برق، کمبود آب و بحرانهای سیاسی–امنیتی، همگی فشارهای سنگینی بر زندگی روزمره مردم وارد میکنند. اما تجربه تاریخی و اجتماعی ایران نشان میدهد که مردم این سرزمین توانستهاند با خلاقیت، شبکههای خانوادگی و تابآوری فردی خود، با چنین شرایط دشواری کنار بیایند. تحمل شرایط پیچیده و دشوار فعلی کشور چگونه برای مردم قابل تحمل تر می شود؟ چطور جامعه با همزمانی بحرانهای اقلیمی، اقتصادی و اجتماعی مانند گرما، قطعی برق، کمبود آب و بحرانهای سیاسی–امنیتی (فضای پساجنگ) کنار میآید و خود را باچنین وضعیتی تطبیق می دهد؟ آیا اساساً چنین چیزی امکان پذیر است؟
علی علیزاده – تحریریه اندیشه قرن| شرایط دشوار و طاقت فرسایی که امروز جامعه ایران با آن دست و پنجه نرم می کند شاید از چشمان مردمان سرزمینهای توسعه یافته و کم دغدغه غیر قابل تحمل بنظربرسد اما در عین حال برای بخش عظیمی از ملت ایران با هر مقیاس سختی در حال سپری شدن است. عبور از بحرانها گویی همراه با تطبیق پذیری است که در طول زمان وجودِ مردم را برای روبرو شدن با آن ساماندهی کرده است. اما در حقیقت چه اتفاقی می افتد که انسان خود را با نابسامانی ها منطبق می سازد؟
بنظر می رسد مردم ایران ترکیبی از تاب آوری فردی به علاوه شبکه های خانوادگی به همراه خلاقیتهای اجتماعی و فرهنگی را به کار می بندند و از آنها کمک می گیرند تا با بحران های سخت کنار بیایند.
البته این تطبیق ها همیشه پایدار نیست و گاهی به شکل فرسایشی ( مثل مهاجرت، افسردگی یا پرخاشگری) خودش را بروز می دهد، هر چند با ظهور چنین پدیده هایی بخش عظیمی از این جامعه همچنان به بقای خود ادامه و اصطلاحاً سرپا مانده است!
تصور کنید در تابستانی سوزان در حالیکه کشور با ناترازی انرژی و در نتیجه جامعه با کمبود آب و برق روبرواست، خروجی رسانه ها و اخبار شبکه های تلویزیونی تا اعلانهای گوشی های هوشمند از رویدادهای گوناگون تلخ از جمله فقر، شرایط بالقوه جنگ، ناامنی و حوادث مملو است،اما با اینهمه چگونه زندگی همچنان ادامه دارد؟!
کودکان باید به کلاسهای درس و آموزشی بروند، دانشجویان باید درس بخوانند، کارمندان و کارگران باید کار کنند، نان باید پخته شود، شیفت کاری باید تحویل شود، برخی در صف دارو و مواد غذایی و امور اداری وقتشان می گذرد و برخی هم در انتظار تولد و مرگ هستند و ….. اما پرسش این یادداشت همینجاست: در مواجهه با چند بحران همزمان، جامعه چطور تعادل روانی و کارکرد اجتماعی خود را حفظ میکند؟
برای درک بهتر این شرایط بی شک باید به شکل علمی و تخصصی تر به این پدیده توجه شود. پس با جزئیات به معانی آنچه در فرایند تاب آوری نقش بسزایی دارند می پردازیم.
بحران چندلایه یعنی چه؟
تحقیقات علمی و البته تجربیات منحصربفرد نشان می دهد وقتی چند فشارِ به شکل همزمان بر ذهن و روح و بدن انسان استقرار پیدا می کند ” هوای گرم، قطع برق، ملاحظات مربوط به مصرف آب، اضطرابِ پساجنگ و دلهره از آغاز دوباره ویرانی ها و استرس های ناشی از حوادث و رویدادهای مختلف ” قدرت پردازش و بار تنظیم بر سیستم عصبی تا شبکه های اجتماعی را چند برابر می کند. به زبان روانشناسی این وضعیت شرایط (بار التوستاتیک) را بالا می برد. به عبارتی ساده تر بدن و ذهن برای پایدار ماندن و حفظ تعادل، انرژی بیشتری مصرف می کند و اگر این شرایط طولانی تر شود به همان مقدار فرسودگی روانی و جسمی هم افزایش پیدا می کند. به همین ترتیب بحران ها به مرور زمان در چند لایه مختلف به سمت فرد حمله می کند و در نتیجه به مرور زمان ممکن است فرد دوام بیاورد اما در باطن به شدت از لحاظ فیزیکی و روحی با فرسودگی خیره کننده ای مواجه شده و در نهایت وی را به اشکال گوناگون از پای در می آورد!
چارچوبهای مفهومی
- صرفهجویی منابع (Conservation of Resources – COR): مردم میکوشند منابعشان (وقت، آب، برق، پول، روابط) را حفظ و بازسازی کنند. هرجا حسِ کنترل بر منابع بالا برود، اضطراب پایین میآید.
- انسجاممندی (Sense of Coherence – SOC): سه مؤلفهٔ فهمپذیری، قابلمدیریتبودن و معنا. وقتی وضعیت برای مردم «قابل فهم»، «قابل مدیریت» و «معنادار» شود، تابآوری جمعی بالا میرود.
- معنادادن به بحران (Sensemaking): روایتهای روشن، دستورالعملهای ساده و قابل اجرا، و کانالهای ارتباطی قابل اعتماد، ابهام را کم میکنند و رفتارهای سازگار را زیاد.
حال باید توجه کنیم چطور تاب آوری مردم در این شرایط ظهور می کند؟ تابآوری مردم ایران در برابر ناملایمات اقتصادی تا امنیتی و بحرانهای گوناگون، ریشه در ترکیبی از عوامل تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و روانی دارد. این تابآوری نه به معنای بیدرد بودن یا بیتفاوتی، بلکه نشاندهندهی توانایی مقاومت، انطباق و بقا در شرایط سخت است.
مردم ایران در طول تاریخ با جنگ، قحطی، تحریم، انقلاب، زلزله و انواع بحرانهای اجتماعی و سیاسی مواجه بودهاند. این تجربهها باعث شکلگیری نوعی حافظهی جمعی شده که مردم را برای مواجهه با بحرانهای جدید آمادهتر میکند.همچنین در فرهنگ جماعت ایرانی، مفاهیمی مانند صبر، قناعت، و توکل ارزشمند شمرده میشوند و در ادبیات، دین و زندگی روزمره حضور پررنگی دارند.
اما امروز نباید از این مسئله هم گذشت که در جامعهی ایران، هنوز خانواده، دوستان و فامیل نقش پشتیبان مهمی دارند. در شرایط بحرانی سخت، بسیاری به کمک خانواده یا شبکههای نزدیک دوستان اتکا می کنند. این حمایت اجتماعی، نقش کلیدی در حفظ تابآوری افراد دارد.
مثلاً یکی از سخت ترین شرایط برای هر ملتی وضعیت معیشت است، بسیاری از مردم ایران برای مقابله با فشار اقتصادی به روشهای خلاقانه و غیررسمی روی میآورند، از جمله انتخاب مشاغل دوم، فعالیت در بازارهای غیررسمی، مهاجرت موقت برای کار، یا حتی استفاده از شبکههای اجتماعی و مجازی برای درآمدزایی بیشتر.
اما در مورد مسئله ای مثل جنگ یا دوران پساجنگ متأسفانه، ایرانیها سالهاست با مشکلات متعددی با بوی باروت و جنگ و تخاصم در طول دهه های اخیرزندگی کرده اند. جنگ تحمیلی هشتساله، تحریمهای اقتصادی،ترور، تورم، بحرانهای سیاسی داخلی و خارجی و پیامدهای تلخ آن از جمله بروز نا امنی ها از جمله مواردی بوده که ایرانیان را همواره آزار داده است. این تجربهها باعث شدهاند که مردم به نوعی از «زیستن در بحران» عادت کنند و راهکارهای بومی برای مقابله با آن بیابند.در شرایط پساجنگ هم باز هم عناصر کلیدی از جمله فرهنگ صبر و مقاومت از یک سو و همچنین ریشه های دین و مذهب و دستوراتی که برای تحمل سختی ها داده شده از سوی دیگر موجب تاب آوری در چنین شرایطی شده بی آنکه توجه کنیم فرسودگی روح و روان و جسم حتی با اتکا به چنین مکانیسم هایی موضوی غیرقابل انکار است.
پس باید پذیرفت این تابآوری به معنی نبود رنج، خشم یا فرسودگی نیست. در این شرایط بسیاری از مردم خسته، ناراضی یا حتی ناامید هستند. تاب آوردن همیشه به معنای تأیید وضعیت موجود نیست؛ بلکه گاهی تنها راه بقا در دریای ناچاری است.
سازوکارهای فردی تابآوری
- تنظیم هیجان سریع: تکنیک ۴–۲–۶ (دم ۴ ثانیه، نگهداشت ۲ ثانیه ، بازدم ۶ ثانیه)؛ دو دقیقه، سه نوبت در روز.
- بهداشت رسانهای: دریچه ای مشخص برای دریافت اخبار (مثلاً ۲ بار در روز)؛ خاموشکردن اعلانها ( نوتیفیکیشن ها)؛ دنبالکردن فقط دو منبعِ معتبر اخبار، در چنین شرایطی با تعدیل سلایق می توان به صدای مخالف و موافق توجه تا تعادلی میان اخبار پیدا کرد. همواره رسانه های وابسته به دشمن، رسانه های دولتی و رسانه های مستقل اخبار را به نحو آنچه منافع آنها را تأمین می کند پوشش می دهند، لذا عقل سلیم حکم می کند در این شرایط، توجه صرف به یکی از این منابع اصلاً منطقی نیست. بهترین کار کشف خبرصحیح از دریچه این رسانه هاست. عمدتاً خبر حقیقی همان اخباری است که بدون حذف و اضافه توسط این بنگاه ها بر روی خروجی رسانه قرار می گیرد.
- آیینهای کوچکِ معنابخش: شاید باورش سخت باشد اما گاهی دعا و نیایش، ورزش سبک، یادداشت نوشتن از وقایع مثبت روز گذشته، شنیدن موسیقی و تماشای فیلم های الهام بخش می تواند اثری شگفت انگیز در حال و روزمان داشته باشد.
- خودمراقبتی در گرما/کمآبی: اگر بتوانیم از شرایط بی برقی و کمبود آب رهایی بیابیم، می توان با دوش مختصر و مفید و استراحت در فضای دارای آرامش و نوشیدن مایعات مخصوصاً آب می تواند ثمربخش باشد.۲برگزاری
ارتباطات بحران و اخلاق رسانهای
- اطلاعرسانی پیشبینیپذیر: روشن بودن تکلیف مردم در خصوص زمانبندی قطع آب و برق و اطلاع رسانی دقیق و صحیح می تواند سهم بسزایی در استمرار آرامش و کم کردن تبعات این چنین شرایطی برای جامعه فراهم کند.
- زبانِ غیرتروماتیک در پوشش پساجنگ: پرهیز از تصاویر شوکآور بیضرورت، هشدار محتوایی، توازن میان خبر بد و مسیرهای عمل که مفهومی کلیدی در حوزهی رسانه، روانشناسی، و ارتباطات اجتماعی است. تأثیر خبر بد بدون مسیر عمل می تواند در مردم احساس ناتوانی و بی پناهی، نا امیدی، افزایش اضطراب، خشم و بی تفاوتی و در نتیجه فروپاشی مشارکت اجتماعی را بهمراه داشته باشد.
- روایتهای امیدِ واقعی: نه انکارِ رنج، نه اغراق؛ آنچه که امروز رسانه ملی با کج سلیقگی و عدم تدبیر مناسب به نمایش می گذارد کمتر نشان دادن رنج واقعی عموم مردم در شرایط کنونی است و بدون توجه به شرایط روحی و انعکاس دیدگاه آحاد مردم از هر سلیقه و جناح تلاش می کند به شکل اغراق آمیزی آینه تمام نمای یک دیدگاه و تفکر و ایدئولوژی باشد و همین امر باعث خلق و استمرار بی اعتمادی و بی اخلاقی رسانه ای می شود.
کجا تابآوری میشکند؟
- عادیسازی رنج: وقتی تابآوری بهانهای برای بیعملی ساختاری شود.
- خستگی همدلی و فرسودگی کنشگران: داوطلبان/خبرنگارانِ خط مقدم، اگر حمایت روانی و استراحت نداشته باشند، میفرسایند. اگر کانون قدرت با رسانه، خبرنگاران، تحلیلگران و منتقدان با بازوی قهری، خشم و ارعاب رفتار کند، پایه های تاب آوری حتی مقاوم ترینهای آنان ترک می خورد و به شکست و خرد شدن می انجامد.
- مهاجرتِ روانی: کنارهگیری خاموش از مشارکت اجتماعی و احساس بیتفاوتی.

کجا تابآوری میشکند؟
تابآوری به معنای بیدردی یا پذیرشِ وضع موجود نیست. تابآوری یعنی همزمان با درد، معنا، عمل، و همبستگی بسازیم؛ از بدنهای خسته مراقبت کنیم، روایتهای دقیق و انسانی بسازیم، و از نهادها بخواهیم پیشبینیپذیری و شفافیت را بالا ببرند. وقتی فهم و مدیریت و معنا کنار هم قرار بگیرند، جامعه از «تحملِ منفعل» به اقدامِ امیدوارانه عبور میکند.
فراموش نکنیم باور به توان تابآوری، بیشتر از دل تجربه و اقدام کوچک روزمره شکل میگیرد نه از امیدواری بیپایه پس باید ایمان داشته باشیم برای تجربه تابآوری در بحرانهای چندلایه لازم است:
- بفهمیم که سختیها بخشی از مسیر رشدند، نه نشانهی شکست.
- نمونههای تابآوری دیگران را ببینیم و از اطرافیان یا تاریخ خودمان بیاموزیم که در این مسیر، انسانها چگونه موفق شده اند و پیروزمندانه تحمل کرده اند!
- تمرکز را از چیزهای خارج از کنترل، به عمل و واکنش خودمان هدایت کنیم.
- یاد بگیریم احساسات را بپذیریم، ولی در آنها قفل و درجا نزنیم.
- به یاد بیاوریم که قبلاً هم از بحرانهایی عبور کردهایم که هرگز تصور نمی کردیم توانایی آنرا داشته باشیم.
پایان/*
.