۱۵:۴۱ - ۱۴۰۳/۰۸/۲۶

آتش بر دروازه حق: روایت مظلومیت و شجاعت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

در ایام فاطمیه، یاد و خاطر بزرگ بانوی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، با بررسی حوادث تلخ تاریخ اسلام زنده می‌شود. یکی از این حوادث، هجوم به خانه حضرت فاطمه و آتش زدن درب آن است که نشان‌دهنده مظلومیت و شجاعت این بانوی بزرگوار است...

آتش بر دروازه حق: روایت مظلومیت و شجاعت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه قرن،در ایام فاطمیه، یاد و خاطر بزرگ بانوی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، با بررسی حوادث تلخ تاریخ اسلام زنده می‌شود. یکی از این حوادث، هجوم به خانه حضرت فاطمه و آتش زدن درب آن است که نشان‌دهنده مظلومیت و شجاعت این بانوی بزرگوار است. در این منبر، به بررسی این واقعه و پیام‌های آن خواهیم پرداخت.

این منبر به بررسی واقعه هجوم به خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و آتش زدن درب آن می‌پردازد. پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، برخی از افراد به رهبری ابوبکر و عمر برای بیعت گرفتن از امیرالمؤمنین علی علیه السلام به خانه فاطمه آمدند. حضرت فاطمه با صدای بلند از ورود آنها جلوگیری کرد، اما عمر با خشونت درب خانه را شکست و به او ضربه زد. این واقعه نه تنها مظلومیت حضرت فاطمه را نشان می‌دهد، بلکه نمایانگر شجاعت و ایستادگی او در برابر ظلم نیز هست. این حوادث به ما یادآوری می‌کند که باید در برابر بی‌عدالتی ایستادگی کنیم و از حق خود دفاع کنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و الصلوه و السلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین، سیدنا محمد و آله الطاهرین.

ای مؤمنان و مومنان، در این ایام فاطمیه، به یاد و خاطر بزرگ بانوی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گرد هم آمده‌ایم. امروز می‌خواهیم به یکی از حوادث تلخ و دردناک تاریخ اسلام بپردازیم که نشان‌دهنده مظلومیت و شجاعت این بانوی بزرگوار است.

جریان آتش زدن درب خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها

پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، حوادثی تلخ در تاریخ اسلام رقم خورد که یکی از آنها، ماجرای هجوم به خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها و آتش زدن درب آن خانه بود. در این واقعه، نه تنها حرمت این بانوی بزرگوار نادیده گرفته شد، بلکه مظلومیت او به اوج خود رسید.

در روایت آمده است که وقتی ابوبکر و عمر برای بیعت گرفتن از امیرالمؤمنین علی علیه السلام به خانه فاطمه زهرا مراجعه کردند، حضرت فاطمه سلام الله علیها به آنان اجازه ورود نداد. این اقدام، خشم عمر را برانگیخت و او با گروهی به سمت خانه فاطمه آمد. او دستور داد که هیزم جمع کنند و به درب خانه آتش بزنند. اینجا بود که صدای فاطمه سلام الله علیها به گوش عمر رسید: «ای عمر! تو را با ما چه کار؟» اما او نه تنها به این سخن اهمیت نداد، بلکه با لگدی درب را باز کرد و به حضرت فاطمه ضربه زد.

این واقعه نشان‌دهنده ظلمی است که بر این بانوی بزرگوار رفته و چهره‌ای از بی‌رحمی و خشونت را در تاریخ اسلام به تصویر می‌کشد. فاطمه زهرا سلام الله علیها در آن لحظه، با تمام وجود از حریم خود و خانواده‌اش دفاع کرد و با صدای بلند فریاد زد: «وَا أَبَتَاه!» و به یاد پدر بزرگوارش، رسول الله صلی الله علیه و آله، به شدت گریست.

مظلومیت و شجاعت حضرت فاطمه سلام الله علیها

این واقعه، نه تنها نشان‌دهنده مظلومیت حضرت فاطمه است، بلکه نمایانگر شجاعت و ایستادگی او در برابر ظلم نیز می‌باشد. او به عنوان دختر پیامبر، نه تنها از حقوق خود دفاع کرد، بلکه از حقوق امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز حمایت نمود. این ایستادگی، درس بزرگی برای ماست که در برابر ظلم و بی‌عدالتی باید ایستادگی کنیم و از حق خود دفاع کنیم.

پیام ما از این واقعه

مؤمنان، باید به یاد داشته باشیم که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نه تنها یک شخصیت مذهبی، بلکه نماد حق‌طلبی و ایستادگی در برابر ظلم است. ما باید از زندگی و سیره ایشان الگو بگیریم و در راستای تحقق عدالت و حق‌طلبی گام برداریم.

در پایان، از خداوند متعال می‌خواهیم که ما را در پیروی از سیره و روش اهل بیت علیهم السلام یاری کند و به ما توفیق دهد که در راه حق و حقیقت ثابت‌قدم باشیم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

جریان آتش زدن درب خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها

در بررسی تاریخی واقعه آتش زدن درب خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، باید به چند نکته مهم توجه کرد. این روایت به‌ویژه در مورد جزئیات ضربه‌ای که به حضرت فاطمه وارد شد، اطلاعات دقیقی ارائه نمی‌دهد. همچنین، جزئیات مربوط به ضربات وارد شده به امیرالمؤمنین علی علیه السلام، آسیب‌های جسمانی حضرت مجتبی و شهادت حضرت سیدالشهداء نیز در این متن به طور مستقیم ذکر نشده است.

در روایتی که از «دلائل الإمامه» نقل شده، آمده است که پس از بازگشت فرستاده ابوبکر از نزد امیرالمؤمنین، وی به ابوبکر اطلاع داد که علی علیه السلام از آمدن و بیعت کردن خودداری می‌کند. در این زمان، عمر بر آن شد که ابوبکر قُنفذ، غلام خود را برای احضار امیرالمؤمنین به خانه فاطمه بفرستد. قُنفذ به همراه گروهی به خانه فاطمه رفت، اما حضرت فاطمه اجازه ورود به آنها نداد. در نتیجه، آن گروه بازگشتند و تنها قُنفذ در درب خانه باقی ماند.

پس از آنکه عمر از عدم اجازه ورود به خانه مطلع شد، با خشم به سمت خانه فاطمه آمد و دستور داد هیزم جمع کنند. او با صدای بلند فریاد زد: «ای علی! برای بیعت خارج شو، وگرنه این خانه را به آتش می‌زنم!» فاطمه در پاسخ فریاد زد: «ای عمر! تو را با ما چه کار؟» اما عمر به این سخن توجه نکرد و با لگدی به در کوبید تا آن را بشکند. در این حین، فاطمه به دیوار چسبید و عمر با ضربه‌ای به صورت او، گوشواره‌اش را به زمین انداخت و با تازیانه به دست او زد.

فاطمه با صدای بلند فریاد کرد: «وَا أَبَتَاه!» و به شدت گریست. عمر در این لحظه به ناله‌های او گوش داد و نزدیک بود که احساساتی شود، اما با یادآوری کینه‌های گذشته، مجدداً به خشونت ادامه داد. او فریاد می‌زد: «آتش بزنید این خانه را با هر کس که در آن است!» و در این لحظه، فاطمه به یاد جنین خود که در اثر این ضربات سقط شده بود، ناله کرد و گفت: «ای پدرجان! آیا با محبوبه تو اینگونه رفتار می‌کنند؟»

بر اساس روایت‌های موجود، قُنفذ نیز به حضرت فاطمه ضربه زده است. همچنین، در گزارش‌های تاریخی آمده است که عمر به شکم فاطمه ضربه زد و این عمل باعث سقط جنین او، محسن، شد. در این میان، عمر به شدت بر این اقدام خود اصرار داشت و حتی به دیگران اعلام کرد که اگر فاطمه در خانه باشد، برای او هیچ اهمیتی ندارد.

ابن قتیبه دینوری نیز در این زمینه اشاره می‌کند که عمر با تهدید به آتش زدن خانه، از اهل خانه خواست تا برای بیعت خارج شوند. در این شرایط، فاطمه در درب خانه ایستاد و با صدای بلند گفت: «من هرگز با مردمی که چنین رفتاری دارند، مواجه نشده‌ام؛ شما جنازه پیامبر را بر دوش ما گذاشتید و به خودتان برای خودتان خلیفه تعیین کردید، در حالی که ما را از حق خود محروم کردید.»

این واقعه، نه تنها نشان‌دهنده مظلومیت حضرت فاطمه سلام الله علیها است، بلکه نمایانگر چالش‌های سیاسی و اجتماعی آن دوران نیز می‌باشد. این حوادث تاریخی، نیازمند بررسی دقیق و عمیق‌تر از منظر جامعه‌شناسی و تاریخ اسلام است تا ابعاد مختلف آن به درستی درک شود.

آتش بر دروازه حق: روایت مظلومیت و شجاعت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

آتش بر دروازه حق: روایت مظلومیت و شجاعت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

توضیح اینکه:

در این روایت از کیفیت سیلى خوردن فاطمه چیزى بیان نشده کما آنکه از کیفیّت ضربت خوردن أمیرالمؤمنین یا شکافته شدن ران حضرت مجتبى و سمّ نوشیدن آن حضرت و کشته شدن حضرت سیّد الشّهدا چیزى بیان نشده است .

ولى در روایتى که از « دلآئل الإمامه » نقل شده است چنین وارد است که : چون فرستاده أبوبکر از نزد أمیرالمؤمنین علیه السّلام برگشت و گفت که: على از آمدن و بیعت نمودن امتناع مى‏ورزد ، عمر اصرار نمود که أبوبکر ، قُنفُذ ـ که غلام أبوبکر بوده و از أولاد بنى کعب بن عدىّ و از طُلقاى مکّه بود ـ را براى احضار أمیرالمؤمنین بفرستد . أبوبکر قُنفذ را با جماعتى به خانه فاطمه براى احضار أمیرالمؤمنین فرستاد .

چون اجازه دخول به منزل را به آنها ندادند ، آن جماعت بازگشتند و فقط قُنفذ درب خانه ایستاد و مراجعت ننمود . چون عمر از آن جماعت شنید که أمیرالمؤمنین علیه السّلام اذن دخول نداده‏اند خشمناک شد و با جماعتى به خانه فاطمه با کمال شدّت روى آورد ، و دستور داد مقدارى هیزم درِ خانه انباشتند ، و سپس خودش به صداى بلند فریاد برآورد بطوری که أمیرالمؤمنین و فاطمه بشنوند: اى على ! براى بیعت خارج شو و گرنه خانه را به رویت آتش مى‏زنم !

فاطمه فریاد برآورد : اى عمر ! تو را با ما چکار ؟! عمر گفت : نمى‏رویم تا آنکه خانه را به روى ما باز کنید . و چون دید کسى درِ خانه را باز نکرد ، در خانه را آتش زد . فاطمه زهرا در پشت درِ مشتعل، او را از ورود به خانه منع میکرد . عمر با لگد محکم به در کوفت بطوریکه در باز شد و فاطمه به دیوار چسبید . عمر از روى مقنعه سیلى بر صورت فاطمه زد بطوریکه گوشواره از گوش حضرت به زمین افتاد ، و با تازیانه بر دست آن حضرت زد . فاطمه فریاد کرد : وَا أَبَتَاه ! و با صداى بلند گریه کرد .

عمر میگوید : چون ناله فاطمه را شنیدم نزدیک بود که قلب من نرم گردد و دست بردارم ؛ لیکن چون کید محمّد و سیراب شدن على از خون بزرگان عرب از خاطرم گذشت ، فاطمه را مجدّداً به دیوار فشار دادم . فاطمه ناله کرد : وَا أَبَتَاهْ ! هَکَذَا یُفْعَلُ بِحَبِیبَتِکَ ؟ وَ اسْتَغَاثَتْ بِفِضَّهَ خَادِمَتِها وَ قَالَتْ : لَقَدْ قُتِلَ مَا فِى بَطْنِى مِنَ الْحَمْلِ[۲] « اى پدرجان! آیا اینطور با حبیبه تو رفتار مى‏کنند ؟ و فضّه خادمه خود را صدا کرد و گفت : هر آینه جنینى که در شکم داشتم کشته شد. »

و آنچه از « کتاب سُلَیم بن قیس هلالى» ظاهر است آنست که خودِ قنفذ نیز تازیانه بر دست آن حضرت زده است .

نظّام میگوید : إنّ عُمَرَ ضَرَبَ بَطنَ فاطمهَ علیها السّلامُ یَومَ البَیعه حتّى ألقَتِ المُحسنَ مِن بَطنِها. و کان یَصیحُ : أَحرِقُوها بمَن فِیها. و ما کانَ فى الدّارِ غیرُ علىٍّ و فاطمهَ وَ الحَسنِ و الحُسینِ.

« در روزى که مى‏خواستند أمیرالمؤمنین را براى بیعت به مسجد ببرند ، عمر به شکم فاطمه زد ، بطورى که جنین فاطمه: محسن سقط شد . و عمر فریاد میزد : این خانه را با هر کس که در آن هست آتش بزنید ! در حالى که در خانه غیر از علىّ و فاطمه و حسن و حسین کس دیگرى نبود.»

ابن قُتَیبه دِینَوَرى متوفّى ۲۷۶ هجرى میگوید : فَدَعا بالحَطَب و قال : و الّذى نفسُ عمر بِیَده لَتَخرُجُنَّ أو لأحْرُقَنَّها على مَن فیها . فقیل : یا أبا حَفص ! إنّ فیها فاطمهَ ! فقال : و إنْ ! فخَرَجوا فبایَعوا إلاّ علیًّا فإنّه زعَمَ أنّه قال : حَلَفْتُ أنْ لاَ أخْرُجَ وَ لاَ أضَعَ ثَوْبِى عَلَى عَاتِقِى حتَّى أجْمَعَ الْقُرْءَانَ .

فوَقَفتْ فاطمهُ رضى اللهُ عنها على بابِها ، فقالتْ : لاَ عَهْدَ لِى بِقَوْمٍ حَضَرُوا أَسْوَأَ مَحْضَرٍ مِنْکُمْ ؛ تَرَکْتُمْ رَسُولَ اللَهِ صَلَّى اللَهُ عَلَیْهِ [ وَءالِه [وَ سَلَّمَ جِنَازَهً بَیْنَ أَیْدِینَا وَ قَطَعْتُمْ أَمْرَکُمْ بَیْنَکُمْ ، لَمْ تَسْتَأْمِرُونَا وَ لَمْ تَرُدُّوا لنَا حَقًّا.[۵]

« در این هنگام عمر هیزم طلبید و گفت : سوگند به آن کسیکه نفس عمر در دست اوست ، یا خارج شوید براى بیعت یا آنکه خانه را با هر کس در اوست آتش مى‏زنم ! به عمر گفتند : اى عمر ! آخر در این خانه فاطمه است ! گفت : اگر چه فاطمه هم باشد ! و سپس همه را از منزل خارج کردند و از همه بیعت گرفتند ، مگر از على که نتوانستند از او بیعت بگیرند ، چرا که او گفت : قسم خورده‏ام که از منزل بیرون نروم و لباس بر دوش نیفکنم تا آنکه قرآن را جمع کنم .

در این حال فاطمه درب منزل ایستاد و گفت : من أبداً با مردمى برخورد نکرده‏ام که مانند شما اینطور حضورشان زشت و قبیح باشد ؛ شما جنازه رسول خدا را روى دست ما گذاشتید ، و رفتید و خودتان براى خود از پیش خود خلیفه تعیین کردید ، و ما را به ولایت أمر خود نپذیرفتید و حقّ ما را به ما ردّ ننمودید. »

پایان/*

.

 

مطالب مرتبط