روانشناختی رفتاری
گرم شدن بدن هنگام شرم و قرمزی گونه در محل کار!چگونه جلوی آن را بگیریم؟
تجربه شرم سازمانی می تواند دردناک باشد. این می تواند نگرانی شدیدی را ایجاد کند که تهدیدی برای هویت مهم و مرتبط با کار فرد وجود دارد
روانشناختی رفتاری
تجربه شرم سازمانی می تواند دردناک باشد. این می تواند نگرانی شدیدی را ایجاد کند که تهدیدی برای هویت مهم و مرتبط با کار فرد وجود دارد
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه قرن، تجربه شرم سازمانی می تواند دردناک باشد. این می تواند نگرانی شدیدی را ایجاد کند که تهدیدی برای هویت مهم و مرتبط با کار فرد وجود دارد.برای اطلاعات بیشتر با اندیشه قرن همراه باشید.
احساس شرم یا خجالت می تواند ما را به سمت فرضیات نادرست و واکنش های بی اثر سوق دهد.
صرف نظر از اینکه چقدر “درست” فکر می کنیم، صدا زدن دیگران و شرمساری آنها به ندرت کمک کننده است.
عقب راندن نفس، گوش دادن فعال و انسان سازی دیگران می تواند کمک کند.
تجربه شرم سازمانی می تواند دردناک باشد. این می تواند نگرانی شدیدی را ایجاد کند که تهدیدی برای هویت مهم و مرتبط با کار فرد وجود دارداین ارتباط با خود – هویت – است که می تواند واکنش را مشکل ساز کند. دیدن واقعی خودمان را بسیار سخت می کند، به خصوص زمانی که شرم نتیجه کاستی های خود فرد است و برای دیگران قابل مشاهده است. این به این دلیل است که شرم و شرم ناشی از این تصور است که فرد نتوانسته استانداردهای اجتماعی را رعایت کند.
زمانی که شرم سازمانی محرکی برای واکنشهای تدافعی و حتی تهاجمی شود، توانایی دیدن خودمان مفید خواهد بود. در زمینه سازمانها، خشم شرم۵ میتواند برای توصیف یک میل تند و بیپایان برای رویارویی با همتایان استفاده شود.
حتی رفتارهایی که در آن زمان به نظر میرسد از نظر ما آشکارا شرورانه یا بدخواهانه به نظر میرسند، میتوانند ما را به سمت فرضیات نادرست و واکنشهای بیاثر سوق دهند. هنگامی که نفس به سمت داشتن زندگی خاص خود می رود، در عوض می تواند به چند نیاز یادگیری و رشد اشاره کند.
با دقت بیشتری به نیت دیگران نگاه کنید
بازبینی مهارت های گوش دادن و همدلی
نیاز به تغییر به سمت کشف اینکه چه رویکردی به ما در رفع مشکل کمک می کند وجود دارد.
یکی از راهها ایجاد یک تلاش مداوم و هماهنگ برای مهار نفس است.
در محل کار به عنوان یک رقیب در کار، به خصوص زمانی که طرفدار کار تیمی، صداقت و رهبری هستیم، مشکل بزرگی است. می تواند روابط را از بین ببرد و مشاغل را از مسیر خارج کند.
این همیشه تصمیم گیری در مورد اینکه آیا مجرم هدفمند، ذاتاً «بد» یا به طور عینی «اشتباه» است، نیست. در تیمی که ما تصمیم می گیریم عضوی از آن باشیم، باید راهی برای پیشرفت داشته باشیم.
دوبرابر کردن در فراخوانی دیگران، ایراد اتهام، تهدید، تلاش برای خجالت زدایی و شخصیت پردازی منفی هرگز و هرگز “کارساز” نخواهد بود. هرگز.
در عوض با ایجاد یک “مارپیچ خشم خشم” از شرم و پرخاشگری، مشکل را عمیق تر می کند. متأسفانه، در بدترین لحظات احساسی، این می تواند نور روشنی را بر عدم کنترل شخصی فرد بتاباند.
به جای فریاد زدن، شاید سعی کنیم خودمان را بکشیم. یا، همانطور که تاد کاشدان، نویسنده کتاب «هنر نافرمانی»، آن را «صدا کردن» میگوید.
این رویکرد به ما اجازه میدهد که انسان بودن خود را بشناسیم و با آسانتر کردن دیگران برای مدیریت واکنشهای خود، واکنشهای خود را بشکنیم.
فراخوانی می تواند به عنوان ابزاری برای حرکت از ترس، اتهام و حتی پرخاشگری منفعلانه به کنجکاوی عمل کند. تمرکز بر کنجکاوی میتواند به ما کمک کند تا نیت دیگری را درک کنیم، بهجای تسلیم شدن در برابر ترجیح خود برای شرمساری.
توجه جدی و پیچیده به تعارض بالقوه در کار تیمی در نهایت نیازمند مشارکت های کنترل شده در مدیریت مبادلات گرم است.
آن واکنش تکانشی و تقدسآمیز – حتی در مواجهه با چیزی که ممکن است برای ما نفرتانگیز به نظر برسد – اغلب میتواند یک تجربه کاملاً عادی از “مبارزه” باشد (از جنگ، فرار یا یخ زدن چیز).
سرهای خونسرد به ما یادآوری میکنند که یک شخص – حتی فردی که اغلب خیلی سریع با برچسبهایی مانند سمی و خودشیفته از انسانیت خارج میشویم – هنوز یک فرد است. یکی با همان ویژگی های مشروع انسانی و نیاز به درک مانند ما.
بشریت می تواند انگیزه ای برای ایجاد شراکت های متحول کننده برای مدیریت یک مبادله گرم ایجاد کند. به طور خاص، ممکن است ببینیم که هدف تحقیر ما در صورت درخواست کمک می تواند کمک کند.
این روشی بهتر از فراخوانی، شرمساری یا اجتناب بیصدا از هم تیمی یا همکار است. و با دیدن خودمان و تلاش برای به دست آوردن آن نفس شروع می شود.
پایان/*
اندیشه قرن را در ایتا دنبال کنید
اندیشه قرن را در تلگرام دنبال کنید