اولویت تربیت رسانه ای بر سواد رسانه
یادداشتِ پیش رو برداشتی است مختصر از اولویت داشتنِ تربیت رسانه ای بر سواد رسانه که در اندیشه معاصر به آن پرداخته ایم.

یادداشتِ پیش رو برداشتی است مختصر از اولویت داشتنِ تربیت رسانه ای بر سواد رسانه که در اندیشه معاصر به آن پرداخته ایم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه قرن، مدتهاست عنوان سواد رسانهای جای خودش را در کلاسها و وبینارهای آموزشی باز کرده و اینگونه تفهیم شده است که اگر سواد رسانهای فرا گرفته شود شما مجوز ورود به دنیای رسانهای را دارید و سلامت فکر و روانتان در این فضا تضمین خواهد شد؛ حال آنکه این نگرش از اساس اشتباه است و سواد رسانه تنها فانوس راهی است برای سیاحتی در دنیای رسانه.
پروانه بسحاک کارشناس ارشد رسانه درباره اولویت تربیت رسانه ای بر سواد رسانه گفت: مراد از این سخن این نیست که از ارزش سواد رسانه بکاهیم؛ چرا که اهمیت سواد رسانه در بلندترین نقطه آشنایی با رسانه است و در واقع از ملزومات ارتباط با دنیای اطراف از طریق رسانههاست.
همه افراد برای شروع ارتباط گیری با رسانه به سواد احتیاج دارند، اما سواد رسانه تنها در مسیر، مشکل گشایی خواهد کرد و برای رسیدن به هدف باید از سواد رسانه عبور کرد و به اصطلاحی مهمتر و گستردهتر رسید که در ادامه متوجه خواهید شد مقصود از هدف چه خواهد بود.
در واقع سواد رسانه اهمیت خود را به اثبات رسانده است تا آنجا که از دهه هفتاد میلادی (یعنی نیمقرن پیش) سواد رسانهای در بسیاری از کشورهای جهان مورد توجه قرار گرفت و کمکم راه خودش را بهسوی کتابهای درسی کانادا، انگلستان، ژاپن، آلمان، اسپانیا و خیلی کشورهای دیگر باز کرد.
در آموزش وپرورش ایران هم (با حدود چهل-پنجاه سال تأخیر نسبت به جهان) همزمان با تغییر نظام جدید و قدیم (از پنج سه چهار به شش سه سه) کتاب «تفکر و سواد رسانهای» به مجموع کتابهای پایه دهم اضافه شد.
آنچه بیش از هر موضوع دیگری ذهن مرا به خود درگیر کرده است موضوعات و شیوه تدریس سواد رسانه است!
بارهاو بارها با خود اندیشیده ام که اگر فرزندم به عنوان یک دانش آموز در کلاسِ درس سواد رسانه بنشیند و بر فرض اینکه دانش آموز توانمندی هم باشد، آیا سواد رسانه تدریس شده در مدارس برای مواجهه فرزندم با رسانه ها کفایت می کند یا نه؟
من معتقدم چرخهی «دانستن، خواستن، توانستن» باید جایگزین «خواستن، توانستن» شود و آنچه اهمیت موضوع را بالا می برد، فعلِ «دانستن» است.
دانش آموز تا نداند برای چه کاری باید سواد رسانه فرا بگیرد هر گونه آموزش در حیطه سواد رسانه خطاست.
دانش آموزی را تصور کنید که تحت آموزش های سواد رسانه مفاهیم کذب و حقیقی را از هم تشخیص دهد ولی از مدت زمانِ استفاده از موبایل و Ps4 نکاهیده باشد؛ این یعنی یک جای کار می لنگد! و آموزشی که مقدمه ورود به سواد رسانه بوده است را فرا نگرفته است.
آسیب اجتماعی وابسته به رسانهها اگر اولین دلیل تزلزل کودک و نوجوان در دنیای امروز نباشد، بیشک دلیل بعدی خواهد بود؛ ولی همه ما در مواجهه با آسیبهای اجتماعی ناشی از فضای مجازی و کلیه رسانههای اجتماعی تنها به یک مطلب رجوع میکنیم و آن سواد رسانه است.
یادتان باشد که سواد رسانهای الفبای حضور در دنیای رسانههاست و اگر در بحث سواد رسانهای به معنای اصلی آن سواد نداشته باشیم اصطلاحا کلاهمان پس معرکه است؛ لیکن سواد رسانه یک مقدماتی دارد که عدم رعایت این مقدمه مانع از موفقیت شما در مسیر آموزش سواد رسانه خواهد بود و این مقدمه به مراتب از اهمیت بیشتری نسبت به سواد رسانه برخوردار است.
فکر میکنید مرحله اساسی تر و حیاتی تر از سواد رسانه چه خواهد بود؟ پاسخ این است: «تربیت رسانه ای»
در واقع برای رشد فرزندانمان در دوره و زمانهی رسانهها به چیزی فراتر از سواد رسانهای نیاز داریم؛ به چیزی شبیه «تربیت رسانهای» و البته نباید تصور کنیم در قالب چند جلسه و کلاس و وبینار و حتی ساعت ها کارگاه آموزشی و … می گنجد که این موضوع به مدت زمان بسیار زیادی نیاز دارد.
بسیاری از افراد ممکن است هنوز ندانند ما دقیقا در کجای سواد و تربیت رسانه ای قرار داریم؛ با این حال برای روشن شدنِ تکلیفِ سواد رسانه و تربیت رسانه ای جا دارد عنوان کنم که موضوع سواد رسانهای «رسانه» است. یعنی سرو کار داشتن با رسانهها، اما زمانی که از تربیت رسانه ای یاد می کنیم در واقع مسئله اصلی ما «انسان» است.
«تربیت رسانهای» یک نظام است و همهی نهادهای دخیل در تربیت از خانواده گرفته تا مدرسه و رسانهها و غیره باید در این نظام جای خودشان را پیدا کنند تا تربیت شکل بگیرد.
لذا به نظر میرسد آموزش و پرورش حالا که میخواهد مسئله مواجهه تربیتی متربیان با رسانهها را سامان بدهد مجبور است علاوه بر آموزش سواد رسانه اهمیت تربیت رسانهای را بشناساند و پایان این درس را به سواد رسانه ختم نکند بلکه آشنایی دانش آموز با رسانه را با تربیت رسانهای آغاز کند و به دانش آموز بفهماند که تربیت رسانهای شرط داشتن سواد رسانهای است و تعلیم رسانه بدون تربیت برای مرکزی که نقطه عطف تعلیم و تربیت است هیچ جایگاهی ندارد.
با این حال شایسته است که ذکر کنیم وظیفه اصلی تربیت رسانهای به دوش والدین و پس از آن مربیان و معلمان است.
آنچه در این مقاله مطرح است این است که در دنیای پیچیده و مدرن «سواد رسانهای» برای همه اقشار به اندازه سواد خواندن و نوشتن با ارزش است و از این پس «تربیت رسانه ای» بر سواد رسانه اولویت خواهد داشت؛ البته سر صحبت من با والدینی است که روی تربیت فرزندانشان حساس هستند و تربیت فرزند به هر نحوی برایشان اهمیت دارد؛ همان والدینی که تربیت فرزندان برایشان از هر چیزی واجبتر است.
تربیتی برای رشد و بالندگی، تربیتی از جنس سواد خواندن و نوشتن از جنس معاشرتهای اجتماعی و اما آنچه در این مطلب مورد توجه قرار خواهد گرفت تربیت رسانهای است.
تربیت رسانهای همان مفهومی است که خیال یک والد را از رها کردن فرزند در دنیای رسانهها راحت میکند.
بسیاری از سازمانها، موسسات و مراکز آموزشی که در حیطه رسانه فعالیت میکنند تاکنون با تمام توان در مسیر آموزشی سواد رسانه بودند و حالا دریافتند که بدون تربیت رسانهای سواد رسانه ابتر است و سواد رسانه زمانی به هدف نزدیک میشود که تربیت رسانهای شکل گرفته باشد مطلب از اینجا آغاز میشود که تربیت رسانهای وظیفه سنگینی است که بر دوش خانواده نهاده شده است و پس از آن مدرسه و دانشگاه بدون شک جایگاههای بعدی آموزش تربیت رسانه هستند؛ اما خودتان فکر کنید آیا تربیت رسانه در مدرسه و نهایتاً دانشگاه کمی کار از کار گذشتن نیست؟ اصطلاحا نوش داروی بعد از مرگ سهراب نیست؟ پاسخ مثبت است.
خیلی دیر است تربیت رسانهای باید به دوران کودکی و نهایتاً در مقاطع پیش دبستانی و دبستان نان را به تنور داغ زده باشد.
حالا که سنِ استفاده از رسانه کاهش پیدا کرده است تعریف جهانی تربیت رسانه هم باید دستخوش تغییراتی شود.
در دنیای امروز رسانهها عمده فعالیتهای مربوط به اوقات فراغت کودکان را تشکیل میدهند و فکر کردن به اینکه کودکان را از رسانه دور نگه دارید یا رسانه را از زندگی کودکان حذف کنید فکری عبث و بیهوده است.
در دنیای صنعتی امروز، رسانهها در تار و پود زندگی روزمره ما جا افتادهاند و عمده فعالیتهای بشر در رسانه شکل میگیرد، چه بسا فعالیتهایی که در رسانه اوج میگیرد؛ از کسب و کارهای صنعتی گرفته تا اینفلوئنسری و غیره!
همه و همه به نحوی به رسانه ختم خواهند شد آغاز و پایان بسیاری از فعالیتهای بشری رسانه است.
اینکه میگوییم رسانه از زندگی کودکان غیر قابل حذف است از این روست که رسانه به عنوان جزء جدایی ناپذیر خانوادههاست.
از نظر راجر سیلورستون (Roger silverston) رسانهها اکنون در هسته تجربه در قلب توانایی با ناتوانی مان از همه حسی با دنیایی است که در آن زندگی میکنیم به همین خاطر است که ما باید به مطالعه رسانهها بپردازیم و در این راه از تربیت رسانهای غافل نشویم./ پروانه بسحاک
پایان/*
اندیشه قرن را در ایتا، روبیکا، پیام رسان بله و تلگرام دنبال کنید.