ما در این مقاله به موضوع مهمی اشاره و به صورت خلاصه آن را بررسی می کنیم. چرا مردم برای اشتباهات خود به دنبال توجیه هستند؟ دروغ به عنوان یک رفتار رایج غیر اخلاقی محسوب می شود؟ چرا پس از فاش شدن آن مردم به دنبال توجیه عملکرد اشتباه خود هستند به جای اینکه به دنبال جبران آن باشند.
شش روش رایج مردم برای توجیه رفتار غیراخلاقی
اندیشه معاصر نوشت: چگونه افراد میتوانند بدون اینکه غرق در احساس گناه شوند، در رفتارهای غیراخلاقی- اغلب مکرر- شرکت کنند؟ در بسیاری از موارد، فرآیندهای روانشناختی رفتار را کمتر غیراخلاقی و خود را اخلاقی میدانند. محققان به این توجیهات خودخواهانه می گویند و می توانند اشکال مختلفی داشته باشند. گاهی اوقات آنها رفتار دلخواه را قبل از انجام آن منطقی می کنند و انجام آن را آسان تر می کنند، در حالی که گاهی به افراد کمک می کنند تا نسبت به کاری که قبلا انجام داده اند احساس بهتری داشته باشند.
در زیر شش استراتژی متداول که محققان شناسایی کردهاند که افراد برای توجیه رفتار غیراخلاقی و حفظ دید مثبت از خود استفاده میکنند، آورده شده است.
![6 استراتژی مردم در توجیه رفتارهای غیر اخلاقی + توضیح](https://andishehqarn.ir/wp-content/uploads/2023/11/girl-looking-away-1995624_1920.webp)
۶ استراتژی مردم در توجیه رفتارهای غیر اخلاقی + توضیح
۶ استراتژی مردم در توجیه رفتارهای غیر اخلاقی
۱. مشاهده رفتار به عنوان یک منطقه خاکستری
یکی از راههای اجتناب از احساس گناه این است که یک رفتار را از نظر اخلاقی مبهم تعریف کنیم، نه آشکارا اشتباه. برخی موقعیت ها واقعاً از نظر اخلاقی پیچیده یا گیج کننده هستند، اما افراد ممکن است اطلاعات موجود را به شیوه ای انتخابی تفسیر کنند.
برای مثال، دستورالعملهای ناسازگار برای شیوههای بهداشت عمومی میتواند سردرگمی واقعی ایجاد کند، اما در برخی موارد، ممکن است از آنها به صورت استراتژیک برای توجیه هر رفتاری که شخصاً مورد نظر است استفاده شود. به همین دلیل، محققان توصیه میکنند که قوانین باید شفاف و ملموس باشند – نه تنها از نظر اینکه چه هستند، بلکه چرایی اهمیت دارند.
گفته می شود، حتی زمانی که قوانین نسبتاً واضح هستند، مردم اغلب می توانند اتاق تکان دادن را پیدا کنند. در یک مطالعه، به شرکتکنندگان دستور داده شد تا یک قالب را بهصورت خصوصی یک یا سه بار بچرخانند و اولین عددی را که میپیچانند گزارش کنند، که برای آن پاداش پولی معادل (مثلاً ۵ دلار برای چرخاندن یک عدد ۵) دریافت میکنند. نتایج نشان داد که شرکت کنندگان در شرایط چند رول اعداد به طور قابل توجهی بالاتر از افراد در شرایط تک رول گزارش کردند: برای مثال، ۳۴ درصد از غلتک های چندگانه ۶ را گزارش کردند، در مقایسه با ۱۹ درصد از غلتک های تک رول. احتمال چرخش ۶ فقط ⅙ یا ۱۶.۶۷ درصد است. محققان استنباط کردند که تعداد بیشتری از شرکت کنندگان در شرایط چند رول باید دروغ گفته باشند.
چرا ممکن است این باشد؟ شرکتکنندگان ممکن است راحتتر باد کردن عددی را که اول میپیوندند توجیه کرده باشند، در صورتی که در واقع در رول بعدی ظاهر میشد – یعنی اگر «تقریباً میتوانست» عدد بالاتری باشد – نسبت به زمانی که دروغگویی مستلزم اختراع عددی بود که هرگز ندیده بودند.
۲. باور رفتار به نفع دیگران است
مردم همچنین ممکن است رفتار غیراخلاقی را با شکل دادن به آن به عنوان یک عمل نوع دوستی و نه منفعت شخصی توجیه کنند. در مطالعه دیگری با استفاده از پارادایم چرخاندن قالب که در بالا توضیح داده شد، شرکت کنندگان احتمال بیشتری داشت که در مورد نتیجه بازی خود دروغ بگویند در صورتی که به شرکت کننده دوم نیز مطابق با نتیجه دستمزد پرداخت شود، که نشان می دهد فرصت توجیه نوع دوستانه باعث می شود شرکت کنندگان احساس بیشتری کنند. راحت از فریب برای منافع شخصی استفاده کنید.
یک مثال واقعی از این توجیه ممکن است در رسوایی پذیرش در کالج وجود داشته باشد، جایی که برخی از والدین ثروتمند به رفتارهای غیراخلاقی مانند کلاهبرداری و رشوه خواری دست زده اند تا بتوانند موقعیتی برای فرزندان خود در کالج های نخبه ایجاد کنند.
در عذرخواهی، یکی از والدین گفت که این تصمیم از آرزوی بهترین ها برای دخترانش گرفته شده است و گفت: “فکر می کردم از روی عشق به فرزندانم رفتار می کنم.” اما او همچنین اذعان کرد که «در واقعیت، این فقط تواناییها و دستاوردهای دخترانم را تضعیف و کاهش داد» و به کاهش عادلانهتر شدن روند پذیرش کالج برای همه دانشجویان کمک کرد و نشان داد که چگونه توجیه نوعدوستی در نهایت میتواند نتیجه معکوس داشته باشد.
۳. برجسته کردن اعتبارات اخلاقی
به طرز متناقضی، معلوم می شود که مردم اغلب کمتر احتمال دارد که مطابق با ارزش های اخلاقی خود رفتار کنند، زمانی که اخلاق خود را به روش دیگری نشان داده اند، پدیده ای که محققان آن را «مجوز اخلاقی» می نامند. ایده این است که یک کار خوب می تواند باعث شود مردم احساس کنند که اجازه دارند از دیگری چشم پوشی کنند، گویی قبلاً آن جعبه را علامت زده اند و می توانند ادامه دهند.
مجموعه ای از مطالعات نشان داد که شرکت کنندگانی که در مورد اهمیت شخصی ویژگی های مثبت مانند سخاوت، انصاف و مهربانی فکر می کردند، در مقایسه با کسانی که در مورد ویژگی های منفی یا کلمات خنثی فکر می کردند، متعاقباً کمتر به یک موسسه خیریه کمک کردند (حدود ۱ دلار در مقایسه با حدود ۵ دلار). در شرایط صفات منفی)، و توجه کمتری به پیروی از اصول اخلاقی در یک سناریوی فرضی محل کار نشان دادند، احتمالاً به این دلیل که پس از اینکه قبلاً در فضایل خود تأمل کرده بودند، احساس می کردند کمتر مجبور به اثبات جایگاه اخلاقی خود هستند.
در تحقیقات دیگر، شرکتکنندگان بهعنوان بخشی از یک بازی رایانهای که شامل یک جایزه پولی است، پس از خرید یک محصول سازگار با محیطزیست، در مقایسه با یک محصول معمولی، بیشتر احتمال داشت که تقلب کنند و دزدی کنند.
نکته اصلی این نیست که تأمل در فضیلت ها یا درگیر شدن در رفتارهای دوستدار محیط زیست باعث بی اخلاقی می شود، بلکه این است که مردم ممکن است احساس کنند که اعمال خوب درک شده آنها را در موقعیت های دیگر از قلاب خارج می کند.
به این ترتیب، مجوز اخلاقی می تواند یک شمشیر دولبه باشد: از یک سو، ممکن است رفتار اخلاقی را در کوتاه مدت تشویق کند، به ویژه زمانی که هویت اخلاقی یک فرد در معرض تهدید قرار می گیرد و آنها انگیزه دارند که دوباره آن را تأیید کنند، اما بعید است. منبع پایدار رفتار اخلاقی در دراز مدت باشد.
۴. پاکسازی نمادین
پس از اینکه تخلفی قبلاً اتفاق افتاده است، تحقیقات نشان میدهد که افراد ممکن است به شکل واقعی یا مجازی پاکسازی شوند، گویی گناهان خود را میشویند.
هنگامی که شرکت کنندگان در یک مطالعه در مورد یک عمل غیراخلاقی گذشته فکر می کردند، در مقایسه با یک عمل اخلاقی، به احتمال زیاد یک دستمال پاک کننده ضد عفونی کننده را به جای مداد انتخاب می کردند، زمانی که این موارد به عنوان هدیه رایگان در پایان مطالعه ارائه می شد: تقریباً دو- یک سوم از افرادی که در گروه غیراخلاقی بودند، پاک کردن را انتخاب کردند، در مقایسه با تنها یک سوم از گروه اخلاقی.
مطالعه بعدی در همان مقاله نشان داد که صرف تمیز کردن دستها با یک دستمال ضدعفونیکننده پس از یادآوری یک تخلف باعث میشود شرکتکنندگان احساس گناه، شرم، پشیمانی و خجالت کمتری داشته باشند و احتمال اینکه داوطلبانه کمک کنند، نصف است. با مطالعه دیگری تفسیر محققان از این یافته این است که پاکسازی ممکن است حس خلوص اخلاقی را در افراد بازگرداند و نیاز درک شده آنها را برای جبران تخلف کاهش دهد.
در حالی که رفتار پاکسازی ممکن است مزایای روانی (و همچنین مزایای بهداشتی) داشته باشد، لزوماً دارای مزایای اجتماعی نیست. یافتههای این چنینی نشان میدهد که ممکن است به جای افزایش، این احتمال کاهش یابد که فرد سعی کند در آینده اصلاح کند یا بهتر عمل کند.
۵. تا حدی تمیز می شود
اعتراف به اشتباه می تواند گامی سازنده در فرآیند پاسخگویی به اشتباه باشد. اما گاهی اوقات مردم فقط به بخشی از اتفاقی که افتاده اعتراف می کنند، شاید بخشی که به هر حال بیشتر احتمال دارد کشف شود، نه اینکه به طور کامل مالکیت آن را داشته باشند.
تحقیقات نشان میدهد که اعترافات جزئی ممکن است برای بازگرداندن تصویر اخلاقی افراد از خود و در عین حال به آنها اجازه میدهد تا از پیامدهای منفی یک اعتراف کامل اجتناب کنند. اما همین تحقیق نشان میدهد که در واقعیت، انتخاب تنها یک اعتراف جزئی میتواند باعث شود افراد در نهایت احساس ضعیفی نسبت به خودشان داشته باشند.
۶. شیطان ساختن کسانی که بدتر از این کار کرده اند
یکی دیگر از راههایی که ممکن است افراد پس از یک کار ناشایست سعی کنند احساس فضیلت داشته باشند، قضاوت شدیدتر از دیگران برای همان تخلف است. محققان از این تمایل به عنوان فاصله گذاری اخلاقی یا «دیگی که کتری را سیاه می خواند» یاد می کنند.
آنها مدیر کالج را مثال می زنند که به عدم بخشش نسبت به متقاضیانی که مدارک خود را افزایش می دادند معروف بود، اما بعداً مشخص شد که خودش نیز به شیوه ای فاحش این کار را انجام داده و ادعا می کند که مدرکی ندارد. مثالهای دیگر ممکن است شامل این باشد که سیاستمداران در مورد انواع خاصی از جنایات که خودشان در آن دخیل هستند، سختگیرانه رفتار کنند.
مطالعات مربوط به فاصله گذاری اخلاقی نشان داده است که احتمال وقوع آن در شرایط خاص بیشتر است. اولاً فرد باید رفتار مورد نظر را غیراخلاقی ببیند. گاهی اوقات پس از یک تخلف، مردم آن را با کمتر مشکل تلقی می کنند و در این صورت ممکن است دیگران را به خاطر همان تخلف با شدت کمتری قضاوت کنند. ثانیاً، فرد باید باور کند که بعید است که تخلفات او افشا شود، مبادا این خطر را داشته باشد که ریاکار به نظر برسد.
به طور خلاصه، ما اغلب تضاد بین میل به دیدن خود – و دیده شدن – به عنوان افراد خوب و تمایل به رفتاری که لزوماً با آن تصور از خود مطابقت ندارد، تجربه می کنیم. ما ممکن است سعی کنیم این ناهماهنگی را به طرق مختلف حل کنیم، از تغییر دیدگاه ما نسبت به رفتار گرفته تا تغییر دیدگاه ما به خود و دیگران.
اما تا زمانی که ما بیشتر از تمایل به اخلاقی جلوه دادن انگیزه میشویم تا اینکه واقعاً اخلاقی باشیم، بعید است که این توجیهات خودخواهانه رفتاری را که در خدمت منافع بلندمدت ما یا سازمانها و جوامع ما باشد، ترویج کنند.