۲۱:۵۲ - ۱۴۰۴/۰۸/۳۰

قاتلان باران ایران را بشناسید / این اسامی را هرگز فراموش نکنید! / لیست سیاه باران‌کُشان ایران

خشک شدن تالاب هورالعظیم به دلیل سوءمدیریت، باران را در خوزستان به قتل رسانده است. این فاجعه زیست‌محیطی موجب کاهش ۶۰ درصدی بارش‌ها شده و سامانه‌های باران‌زای قدرتمند را پیش از رسیدن به اهواز، نابود می‌کند.

قاتلان باران ایران را بشناسید / این اسامی را هرگز فراموش نکنید! / لیست سیاه باران‌کُشان ایران

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه قرن، متنی که در حال خواندن آن هستید پیاده سازی سخنان نقل شده در کلیپ منتشر شده از سوی سایت خبری عصر ایران است .

چرا در ایران باران نمی‌بارد؟ دولتی‌ها می‌گویند خشکسالی است و آن را به گردن تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین می‌اندازند. عموم مردم هم آن را باور می‌کنند. با این حال عده‌ای هم باوری عجیب‌تر دارند. همان‌هایی که از بالای منبر می‌گویند علت بی‌بارانی حجاب و فساد اخلاقی است. اما واقعیت چیز دیگری است. باران در ایران کشته شده و قاتلانش هنوز در میان ما هستند.

اگر می‌خواهیم باران به ایران برگردد باید نخستین گام برداشته شود. آنهایی که در ۵۰ سال گذشته درباره مدیریت آب تصمیم گرفتند و آنهایی که این تصمیم‌ها را تایید کرده‌اند، باید اعتراف کنند که اشتباه کردند. راهی که رفتند غلط بود و باید مسیر را برگردانند. مدیریت آب در ایران از اساس نادرست طراحی شده و قاتلان باران همان کسانی‌اند که تصمیمات نادرست‌شان چرخه آب را از بین برده است.

ایران در گذشته چرخه‌ای کامل و خودکفا برای تولید باران داشت. چرخه‌ای که به آن چرخه آب می‌گویند و بخش عمده‌ای از بارش ایران را از درون خود تامین می‌کرد. در گذشته حدود ۷۰ درصد باران ایران از رطوبت محلی ایجاد می‌شد. تالاب‌ها، جنگل‌های زاگرس و هیرکانی و مراتع سبز مهمترین منابع این رطوبت بودند. سامانه‌های مدیترانه‌ای هم حدود ۳۰ درصد از بارش زمستانی و سامانه‌های سودانی ۱۰ درصد از بارش‌های بهاری را تامین می‌کردند. هرچند بارش‌های سودانی که از جنوب ایران وارد می‌شدند با رسیدن به بالای سر دشت لوت ناپدید می‌شدند. این سامانه‌ها وقتی به دریاچه‌ها و تالاب‌ها می‌رسیدند با رطوبت محلی ترکیب شده و بارش‌های سنگین به وجود می‌آوردند. اما اکنون این چرخه به طور کامل از هم گسسته است.

مطالعه‌ای دقیق در دانشگاه تهران در سال ۱۴۰۴ نتایج تکان‌دهنده‌ای ارائه داده است. این پژوهش نشان می‌دهد در سال ۱۳۵۵ میانگین بارندگی ایران حدود ۵۰۰ میلی‌متر بوده است. از این مقدار ۴۸ درصد ناشی از رطوبت محلی، ۳۵ درصد از سامانه‌های مدیترانه‌ای و ۱۷ درصد از سامانه‌های سودانی بوده است. اما در سال ۱۴۰۴ این رقم به ۲۱۵ میلی‌متر کاهش یافته و سهم رطوبت محلی تنها ۱۲ درصد است. ۵۵ درصد بارش‌ها از سامانه‌های مدیترانه‌ای ضعیف شده و ۳۳ درصد از سامانه‌های سودانی تامین می‌شود که بیشترشان هم در اثر گرما و تبخیر از بین می‌روند.

تخریب محیط زیست مهمترین عامل نابودی چرخه آب در ایران است. جنگل‌زدایی گسترده طی ۴۰ سال گذشته تاثیر عمیق بر مرگ باران داشته است. هر هکتار جنگل سالانه بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ میلی‌متر بخار آب به جو بازمی‌گرداند اما با نابودی جنگل‌ها این پمپ طبیعی خاموش شده است. تخریب مراتع و فرسایش خاک هم تاثیری مشابه دارد. خاک بدون پوشش گیاهی توان نگهداری رطوبت را ندارد و در نتیجه ابرهای کمتری تشکیل می‌شوند.

ایران بیش از ۱۰۰ میلیارد متر مکعب کسری مخزن آب دارد. یعنی هر سال حدود ۲۰ میلیارد متر مکعب بیش از توان طبیعی، برداشت آب انجام می‌دهد. از ۶۱۰ دشت ایران، ۴۲۸ دشت ممنوعه اعلام شده‌اند. یعنی آبخوان‌ها در آن مناطق از بین رفته‌اند. با پایین رفتن سطح آب زیرزمینی، خاک فشرده می‌شود، فرونشست رخ می‌دهد و زمین دیگر مانند اسفنج نمی‌تواند آب را در خود نگه دارد. در نتیجه حتی اگر باران ببارد، آب در زمین نفوذ نمی‌کند و سریع تبخیر می‌شود.

خشکیدن تالاب‌ها هم از اصلی‌ترین دلایل مرگ باران در ایران است. تالاب‌هایی مانند هورالعظیم، گاوخونی، بختگان، پریشان، گُمیشان که همه آنها خشک شده‌اند و از همه مهمتر دریاچه ارومیه، زمانی کولرهای طبیعی طبیعت بودند. تبخیر آب در آنها رطوبت محلی ایجاد و بارش‌های همرفتی را تقویت می‌کرد. با خشک شدن آنها این چرخه متوقف شد. تخمین‌ها نشان می‌دهد خشکی تالاب‌ها تا ۸۰ درصد از رطوبت محلی ایران را از بین برده است.

مطالعه‌ای در دانشگاه تهران در سال ۱۴۰۲ نشان می‌دهد کاهش ۴۵ درصدی پوشش جنگلی زاگرس باعث کاهش ۳۵ درصدی بارندگی در فلات مرکزی ایران طی ۴۰ سال گذشته شده است. خشک شدن هورالعظیم به تنهایی موجب کاهش ۶۰ درصدی بارندگی در خوزستان و ایلام شده است. این اعداد نشان می‌دهد حفظ محیط زیست اصلی‌ترین عامل تداوم چرخه آب و باران بوده که در ایران با تصمیم‌های نادرست مدیران و فساد برخی از آنها از بین رفته است.

یکی از مهمترین عوامل کاهش باران در ایران خشک شدن دریاچه ارومیه است. این دریاچه با وسعتی حدود ۵۷۰۰ کیلومتر مربع زمانی منبع عظیمی از رطوبت برای شمال غرب کشور بود. تبخیر سالانه آن نزدیک به ۶ میلیارد متر مکعب آب بود و جبهه‌های هوای سرد مدیترانه‌ای را هنگام ورود به ایران پرباران می‌کرد. اما اکنون بیش از ۹۰ درصد سطح آن خشک شده و رطوبت ورودی آن به جو ۸۵ درصد کاهش یافته است.

در گذشته وقتی سامانه‌های مدیترانه‌ای وارد منطقه می‌شدند، به بالای آب دریاچه با دمای حدود ۲۰ درجه می‌رسیدند و با جذب رطوبت زیاد بارش‌های انفجاری در آذربایجان و کردستان ایجاد می‌کردند. اما حالا همان سامانه‌ها در هوای گرم بستر خشک شده با دمای ۷۰ درجه سانتی‌گراد روبرو می‌شوند. در این وضعیت هوا سبک و صعودی می‌شود و ابرهای باران‌زا به جای باریدن به بالا کشیده می‌شوند و در ارتفاع منجمد شده، پیش از رسیدن به زمین تبخیر می‌شوند. بستر خشک ارومیه اکنون مانند یک آینه غول‌پیکر نور خورشید را بازتاب می‌دهد و دمای آن در تابستان به ۷۴ درجه می‌رسد. به این پدیده «گودال گرم» می‌گویند؛ منطقه‌ای که نه تنها باران نمی‌سازد بلکه ابرها را نابود می‌کند. درست همان کاری که دشت لوت با باران‌های موسمی سودانی می‌کند.

پژوهشی در دانشگاه تبریز در سال ۱۴۰۲ نشان داد خشک شدن دریاچه ارومیه باعث کاهش ۴۱ درصدی بارش سالانه در تبریز و ۳۷ درصدی در ارومیه شده است. احتمالاً به زودی از بستر خشک این دریاچه سالانه حدود ۸ میلیون تن نمک و گرد و خاک بلند می‌شود و ذرات معلق حاصل از آن ابرها را آلوده و غیرقابل بارش می‌کند.

همین پدیده در تالاب‌های دیگر ایران هم رخ داده است. ایران تا سال ۱۳۵۰، ۴۲ تالاب بزرگ فعال داشت اما اکنون حدود ۹۰ درصد آنها خشک یا در آستانه نابودی‌اند و تنها ۴ تالاب هنوز زنده‌اند. در گذشته تالاب‌ها شبانه‌روز رطوبت به جو منتقل می‌کردند و سامانه‌های سرد عبوری از بالای ایران را باران‌زا می‌کردند. اکنون همه این کولرهای طبیعی خاموش شده‌اند و جایشان را گودال‌های گرم و بی‌جان گرفته‌اند.

بر اساس برآوردها، ایران سالانه حدود ۳۵ میلیارد متر مکعب رطوبت را از دست داده است. تقریباً نیمی از کم‌بارشی ۲۵ سال اخیر ایران، مستقیماً نتیجه خشک شدن تالاب‌هاست. به عنوان مثال، در سال ۱۳۵۵ تالاب هورالعظیم موجب شد در یک روز بیش از ۲۰۰ میلی‌متر باران در اهواز ببارد. اما در سال ۱۴۰۳ همان سامانه مشابه فقط ۱۲ میلی‌متر بارش داشت و رادارها نشان دادند ابرها در همان منطقه پاره و ناپدید شدند.

آنچه که باعث خشکی تالاب‌ها شده، سدسازی‌های عظیمی است که بدون برنامه همچنان ادامه دارد. در کنار این عوامل، کشاورزی بی‌برنامه و بدون مدیریت نیز سهم بزرگی در نابودی باران دارد. حفر صدها هزار چاه عمیق و نیمه‌عمیق موجب فرسایش شدید خاک و از بین رفتن رطوبت لایه‌های زیرین شده است. آمارها نشان می‌دهد بیش از ۴۲۰ هزار چاه غیرمجاز در ایران وجود دارد و با احتساب چاه‌های مجاز، برداشت آب سالانه حدود ۲۰ میلیارد متر مکعب بیش از میزان تغذیه طبیعی رخ می‌دهد. کشاورزی در ایران ۹۲ درصد آب را مصرف می‌کند اما تنها ۳۵ درصد غذا تولید می‌کند ولی موجب کاهش ۷۰ درصدی بارش در ایران می‌شود. به بیان ساده، با تولید هر ۱۰۰ کیلوگرم گندم در ایران، ۱۰۰۰ لیتر از باران آینده از بین می‌رود.

و مسئول این فاجعه نه کشاورزان، بلکه مدیرانی هستند که با تصمیمات اشتباه خود منابع آب را بی‌رحمانه نابود کرده‌اند. با این همه، بسیاری از همان مدیران و تصمیم‌گیرانی که با فساد، بی‌خردی و سیاست‌های اشتباه در دوره‌های مختلف، به ویژه در هشت سال دولت محمود احمدی‌نژاد، به نابودی محیط زیست و منابع آبی کشور دامن زدند، امروز پشت مفاهیمی چون تغییرات اقلیمی، که البته واقعی است، پنهان می‌شوند. آنها می‌خواهند رد پای خود را پاک کنند تا کسی قاتلان واقعی باران در ایران را نشناسد. اما حقیقت روشن است: باران در ایران کشته شده و قاتلانش هنوز در میان ما هستند.

مطالب مرتبط