قدرت، به ویژه در مقابل ضعف، فضیلت محسوب می شود. پس چرا بسیاری از ما وقتی مردم ما را «قوی» میخوانند پس از تحمل ناملایمات، به تعویق میافتیم؟
این سوال از یک کلمه فراتر می رود و به موضوع بزرگتر پاسخ های غیرسازنده پس از افشای یک شکست مهم می رود.
آنچه در ادامه میآید مجموعهای از توضیحات (نه شکایت) است که چرا شنیدن قدرت ما در پی مشکلات جدی ناراحتکننده است. این توضیحات در مورد سایر کلیات مطلوبی که پس از بیرون آمدن از ناملایمات با آنها مواجه می شویم نیز صدق می کند.
عدم دقت
کلمه “قوی” با تجربه خود ما مطابقت ندارد. واکنشهای ما به ناملایمات مجموعهای از نوسانات خلقی و ناسازگاریها است – ترحم به خود، خشم، کنشگرایی، اینرسی سنگین، غمگینی، سرپیچی، تسلیم شدن، خوشبینی.
خودآگاهی تأثیر عمده ای در عبور از یک رویداد آسیب زا است و خودآگاهی ما به ما می گوید که ما موجوداتی پیچیده و متغیر هستیم. ما قدرت شخصیتی نیستیم.
وجود دارد هستند رویکردهای درمانی مؤثر با تأکید بر نقاط قوت خاص افرادی که قربانی شده اند، اما این رویکردها متمرکز و جامع هستند و به دنبال تعادل بین زخم های تروما و توانایی بهبودی هستند.
رد ناملایمات
قوی خوانده شدن معمولاً به معنای تعریف و تمجید است، اما همچنین می تواند مبارزه ای را که ما پشت سر گذاشتیم کم و بی اعتبار کند. بسته به زمینه، ممکن است احساس کنیم که تجربه عمیق و آزاردهنده ما نادیده گرفته شده است.
عبور از شوک ناشی از تشخیص سرطان، بحثهای سخت با عزیزان، تصمیمهای حیاتی، جراحی، شیمیدرمانی، آزمایشهای پزشکی، قرار ملاقات با پزشک، خستگی شدید، ترتیبات مراقبت، ملاحظات جدی مرگ و میر ، بازگشت به کار و عدم قطعیت های طولانی همه به یک کیفیت نسبت داده می شوند.
علاوه بر این، “قوی” نامیده شدن یک حرف ساده لوحانه است، و عوامانه بیانگر عدم تلاش برای درک است.
با فرض بسته شدن
خلاصه کردن ناملایمات ما با یک تعمیم مثبت فرض می کند که مشکل ما در گذشته است و به نوعی راه حل رسیده ایم. در واقعیت، اغلب مشکلات دردناک برای مدت طولانی همچنان طنین انداز هستند. پژواک عاطفی آنها ممکن است در فرکانس، شدت و مدت تغییر کند، اما ما همچنان آنها را احساس می کنیم.
ساده کردن تجربه ما
خلاصه یک کلمه ای عدم درک پیچیدگی های ناملایمات را نشان می دهد. پس از شنیدن این خلاصه، می توانیم احساس کاهش و ساده شدن کنیم. علاوه بر این، “قوی” نشان دهنده دوگانگی – و تضاد با ضعیف است. اما قدرت شخصی یک ویژگی یکپارچه نیست که یا نشان دهیم یا نشان ندهیم. پاسخ ما به ناملایمات قابل توجه پر و پیچیده است.
همسرم بر اثر عوارض مولتیپل اسکلروزیس فوت کرد و سالهای پایانی او شامل مراقبتها، مداخلات پزشکی، بستری شدن در بیمارستان و در نهایت مراقبت از آسایشگاه در منزل بود. او سالهای زیادی را صرف مقابله و مقابله با یک بیماری ناتوانکننده و غیرقابل پیشبینی کرد و در عین حال از زندگی محدود خود نهایت استفاده را برد. من او را قوی میدانستم، اما همچنین آشکار بود که هزارتوی تجربه پزشکی او را نمیتوان با قطعیت و موجز بودن یک کلمه خلاصه کرد.
معانی چندگانه
درک و حتی کمیت قدرت بدنی به اندازه کافی آسان است. ما بدش نمیآییم که پس از باز کردن درب شیشهای یا بلند کردن جعبهای سنگین (بدون آسیب رساندن به خود) یا ایجاد بهترین عملکرد شخصی در پرس نیمکت، قوی خوانده شویم. اما مفهوم قدرت شخصی به طور فریبنده ای متنوع است و به ویژگی های مختلفی مانند قاطعیت، اعتماد به نفس، نظم، سرسختی، عزم، یا شجاعت اشاره دارد.۱ برای من، عبور از سختی ها اغلب به حفظ شوخ طبعی، مهم نیست که چقدر تیره و تار است. اما این معنی برای همه نیست.
قضاوت و خواندن ذهن
گفتن “تو قوی هستی” یک قضاوت است، و ما دوست نداریم در تعاملات گاه به گاه مورد قضاوت قرار بگیریم، حتی زمانی که قضاوت مطلوب باشد. “تو قوی هستی” نیز نوعی ذهن خوانی است، و بسیاری از ما نمی خواهیم ذهنمان خوانده شود و به خصوص اشتباه خوانده نشود.
البته می توانیم تشویق کنیم خودمان قوی یا با اعتماد به نفس یا تزلزل ناپذیر برای کمک به ما در عبور از شرایط دشوار. اما اینها اظهارات انگیزشی هستند – و این ذهن خودمان است که می خوانیم.
روابط ضروری خوانده می شود
آیا ما از ناملایمات سود می بریم؟
یک باور فراگیر این است که آنچه ما را نکشد، قوی ترمان می کند. اما آیا سختی ها پس از پشت سر گذاشتن آن، ما را قوی تر می کنند؟ پاسخ خیر و بله است.
پس از سختی های شدید، مردم احساس قوی تر نمی کنند. چنین ناملایماتی اغلب باعث می شود که افراد احساس آسیب پذیری بیشتری داشته باشند و توانایی کمتری برای بهبود شرایط چالش برانگیز در آینده داشته باشند.
در یک مطالعه طولی چند ساله، سری، هولمن و سیلور نشان دادند که پس از یک مشکل اخیر، افرادی که سابقه ناملایمات شدید داشتند نسبت به افرادی که سابقه ناملایمات بسیار کمی داشتند، وضعیت بدتری داشتند.
با این حال، تصویر پیچیده تر از این است. این مطالعه طولی همچنین نشان داد که افرادی با سابقه ناملایمات کم تا متوسط وضعیت بهتری نسبت به افرادی با سابقه ناملایمات بسیار کمی داشتند. متغیر بحرانی شدت ناملایمات است. برخی ناملایمات ممکن است مفید باشند. سختی شدید نیست. افرادی که با سختی های شدید دست و پنجه نرم می کنند به قوی تر شدن فکر نمی کنند. آنها به ظهور فکر می کنند.
به دنبال تفاهم
پس از شنیدن شکست جدی ما، دوستان و همکاران ممکن است در مورد آنچه بگویند نامطمئن باشند. منظورشان خوب است، اما نیت خوب به تنهایی راه را برای ارتباط مفید هموار نمی کند. اگر آنها ما را با کلماتی که با آنها موافق نیستیم تسکین می دهند، می توانیم با صداقت ملایم پاسخ دهیم و بیان کنیم که چه احساسی داشته ایم (و چه احساسی نداشته ایم) در حالی که با مشکلات خود کار می کنیم. به این ترتیب، ما روند درک و تصدیق کامل تجربه دشوار خود را آغاز می کنیم.