۰۶:۳۷ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۹

چرا شریک زندگی شما شما را تحریک می کند – و چگونه آن را تغییر دهید

والدین لوری هرگز فکر نمی کردند که او نوع شخصی باشد که به شریک زندگی خود فریاد می زد و چیزی را به اندازه یک جعبه کراکرهای ماهی طلایی بی اهمیت می کند. اما در آنجا او با عصبانیت در حال خستگی بود و همسرش ، اردن را به دلیل ترک کراکر روی پیشخوا...

چرا شریک زندگی شما شما را تحریک می کند – و چگونه آن را تغییر دهید



والدین لوری هرگز فکر نمی کردند که او نوع شخصی باشد که به شریک زندگی خود فریاد می زد و چیزی را به اندازه یک جعبه کراکرهای ماهی طلایی بی اهمیت می کند. اما در آنجا او با عصبانیت در حال خستگی بود و همسرش ، اردن را به دلیل ترک کراکر روی پیشخوان ، در برابر آن قرار داد. آنها مشکل ماوس داشتند و ترک غذا به شما کمک نمی کند. اما این فقط مربوط به کراکر نبود. در ذهن او ، این حادثه نمادی از چیزی بسیار بزرگتر بود: او احترام نمی گذارد که من چقدر سخت کار می کنم. او انتظار دارد که من بعد از او تمیز کنم. من کل خانه را به پشت خود حمل می کنم ، و او حتی متوجه نمی شود.

اردن به معنای ناآرام بودن نبوده است – او به سادگی فراموش کرده بود که کراکر را کنار بگذارد. اما واکنش لوری بزرگ شد ، بسیار فراتر از آنچه به نظر می رسید اوضاع خواستار آن است. اگر تا به حال پیدا کرده اید که در رابطه خود به دنبال چیزی به ظاهر کوچک در حال انفجار هستید ، تنها نیستید. این واکنش ها اغلب با لحظه فعلی و همه چیز با تجربیات گذشته ما و الگوهای عاطفی عمیقاً ناچیز ارتباط دارد.

چرا شریک زندگی شما بیش از هر کس دیگری شما را تحریک می کند

از بین همه افراد زندگی ما ، شرکای عاشقانه ما اغلب بیشترین قدرت را برای تحریک ما دارند. چرا؟ زیرا آنها مانند هیچ کس اهمیت عاطفی دارند. هنگامی که به کسی برای عشق ، امنیت و ارتباط عاطفی متکی هستید ، حتی خطاهای جزئی نیز می توانند مانند یک خیانت عمیق احساس کنند.

تحقیقات در تئوری دلبستگی نشان می دهد که تجربیات اولیه کودکی ما نحوه پاسخگویی به استرس در روابط را شکل می دهد. اگر نیازهای عاطفی شما به طور مداوم در حال رشد نبوده است ، ممکن است حساسیت بیشتری نسبت به رفتارهای خاص در بزرگسالی ایجاد کنید. یک اظهار نظر غیرقانونی از طرف شریک زندگی شما می تواند به طور ناخودآگاه زخم های کودکی را تکرار کند ، و به نظر می رسد که تاریخ خود را تکرار می کند.

محرک ها پاسخ مبارزه با پرواز یا پرواز سیستم عصبی ما را فعال می کنند. هنگامی که ما یک تهدید را درک می کنیم – خواه یک لحن ناامیدکننده باشد یا عدم حمایت – مغز ما واکنش نشان می دهد که گویی در معرض خطر هستیم. این منجر به واکنش های عاطفی شدید می شود که از نظر خود این رویداد احساس می شود.

داستانهایی که به خودمان می گوییم با محرکهای ما مرتبط هستند

یکی از بزرگترین بینش های لوری تشخیص چقدر این بود داستان او به خودش گفت در مورد اقدامات اردن بر واکنش او تأثیر دارد. وقتی او کراکر را ترک کرد ، او فقط یک نظارت ساده را نمی دید. درعوض ، مغز او در جای خالی پر شده است: او اهمیتی نمی دهد. او انتظار دارد که من همه چیز را اداره کنم. او مرا به عنوان اعطا می کند.

این روایات ذهنی پاسخهای عاطفی ما را شکل می دهد. مشکل این است که ما اغلب این داستان ها را بدون سؤال از آنها باور داریم. در واقعیت ، معمولاً توضیح دیگری وجود دارد. اردن ممکن است مورد توجه ، استرس یا صرفاً غافل باشد که این اقدام کوچک برای لوری چقدر مهم بوده است.

یک ابزار مفید برای شکستن این الگوی اضافه کردن سه کلمه ساده به افکار شما است: من فکر می کنم که به جای گفتن ، او به من احترام نمی گذارد ، سعی کنید ، من فکر می کنم که او به من احترام نمی گذارد. این تغییر ظریف فاصله بین شما و فکر ایجاد می کند. این می تواند توضیحات جایگزین را برای رفتار شریک زندگی خود آسان تر کند.

شناخت احساسات “جعلی”

تغییر دیگری که لوری ساخته شده بود ، یادگیری تمایز بین این بود واقعی احساسات و آنچه برخی از روانشناسان می گویند احساسات جعلی احساسات جعلی در واقع قضاوت در مبدل است. گفت ، احساس رها می کنم یک احساس واقعی نیست – این تعبیر از رفتار شخص دیگری است. توضیحات دقیق تر ممکن است باشد ، احساس تنهایی می کنم احساس قطع می کنم

وقتی احساسات خود را به عنوان اتهام بیان می کنیم ، شرکای ما اغلب دفاعی می شوند. (بنابراین ما ، وقتی آنها ما را متهم می کنیم!) به جای دعوت از درک ، ناامنی های خود را تحریک می کنیم و درگیری را تشدید می کنیم. با به اشتراک گذاشتن احساسات واقعی خود ، ما فرصتی برای ارتباط واقعی ایجاد می کنیم.

قدرت مکث

روابط ضروری می خواند

قبل از اینکه لوری کار خود را روی محرک های خود شروع کند ، واکنش های او اتوماتیک و شدید بود. اما هرچه بیشتر از آنها آگاه شد ، یاد گرفت مکث قبل از واکنش او شروع به توجه به احساسات جسمی که نشانگر یک ماشه است – شانه های صاف ، توده ای در گلو او ، احساس ناامیدی در حال افزایش است.

با مکث ، او به خودش فضا داد تا آنچه را که واقعاً اتفاق می افتد ارزیابی کند. او سپس می توانست از خودش بپرسد:

  • من الان به چه داستانی می گویم؟
  • آیا واقعاً درست است؟
  • چه چیز دیگری می تواند اتفاق بیفتد؟

این مکث به او اجازه داد تا به گونه ای پاسخ دهد که باعث تقویت ارتباط شود نه درگیری. به جای فریاد زدن ، او می تواند بگوید ، امروز احساس غرق شدن می کنم و وقتی کراکر را می بینم ، احساس ناامیدی و اذیت می کنم. آیا می توانیم در این مورد صحبت کنیم؟

اتصال دوباره

هنگامی که من با لوری صحبت کردم ، او در همان روز صبح توسط اردن آغاز شده بود که سبد لباسشویی را در محل مناسب قرار نداد. ما از طریق نحوه تعمیر با او صحبت کردیم وقتی که او در آن شب او را دید – او یک لحظه لامپ داشت که فهمید که او اغلب به عنوان راهی برای اتصال با او دعوا می کند. وقتی او از او عصبانی است ، حداقل او می داند که به او اهمیت می دهد. (بچه های ما اغلب این کار را انجام می دهند …)

تحول لوری فقط مربوط به اجتناب از درگیری نبود – این مربوط به بازسازی ارتباط بود. هنگامی که او شروع به شناخت و مدیریت محرک های خود کرد ، او و جردن فضای بیشتری برای خنده و صمیمیت پیدا کردند. آنها شروع به ارسال دوباره متون بازیگوش ، به اشتراک گذاشتن لحظات قدردانی و اولویت بندی زمان کیفیت در کنار هم کردند. این به آنها یادآوری می کند که چقدر از یکدیگر لذت می برند.

نحوه برقراری ارتباط هنگامی که احساس می کنید ارتباط برقرار می کنید

هنگامی که شما در گرمای لحظه ای هستید ، برقراری ارتباط به روشی که منجر به وضوح شود و نه تشدید می تواند دشوار باشد. در اینجا چند تکنیک وجود دارد که می توانند کمک کنند:

  1. با حواس خود در تماس باشید. گرفتن چند نفس عمیق ، لمس کردن پارچه نرم یا نگاه کردن به پنجره برای یک دقیقه می تواند قبل از صحبت به کاهش پاسخ استرس شما کمک کند.
  2. از مشاهدات غیر داوری و احساسات واقعی استفاده کنید. به جای گفتن ، “من احساس نادیده گرفتن می کنم زیرا شما هرگز به من گوش نمی دهید ،” سعی کنید ، “وقتی چیزی را به اشتراک می گذارم و پاسخی دریافت نمی کنم ، می ترسم.”
  3. سؤالات شفاف را بپرسید. به جای فرض قصد ، بپرسید ، “آیا می توانید به من کمک کنید درک کنید که چرا این کار را کردید؟”
  4. در صورت لزوم استراحت کنید. خوب است که کنار بگذارید و وقتی احساس آرامش می کنید به مکالمه برگردید. سعی کنید قبل از بازگشت ، ارتباط برقرار کنید.
  5. مرزها را تنظیم کنید. اگر شریک زندگی شما درگیر رفتاری است که به طور مکرر شما را تحریک می کند ، در مورد یک مرز مناسب تصمیم بگیرید و به وضوح آن را برقرار کنید. این ممکن است چیزی شبیه باشد: “اگر به من بگویید تقصیر من بود ، من اتاق را ترک می کنم.”

داستان لور به ما یادآوری می کند که محرک ها مجبور نیستند روابط ما را کنترل کنند. با درک اینکه آنها از کجا آمده اند ، روایاتی را که ما ایجاد می کنیم زیر سوال می بریم و اقدامات کوچک اما عمدی را می گیریم ، می توانیم از ناامیدی به سمت ارتباط حرکت کنیم.

اگر تا به حال خود را پیدا کرده اید که نسبت به شریک زندگی خود – یا بچه های خود – به روش هایی که شما را غافلگیر می کند ، واکنش نشان می دهد ، تنها نیستید. بهبودی از محرک ها یک سفر است ، اما هر تغییر کوچک شما را به رابطه ای که واقعاً می خواهید نزدیک می کند.

مطالب مرتبط