من یک راز دارم و شما هم همینطور. این راز نیست که همه ما افکار و خاطراتی داریم که ترجیح می دهیم به اشتراک نگذاریم. برخی از رازها پیش پا افتاده هستند و ما را کمی نگران می کنند. اما دیگران بر ذهن ما سنگینی می کنند و به بار سنگینی تبدیل می شوند.
چه اتفاقی برای ما می افتد وقتی تصمیم می گیریم اسرار را حفظ کنیم؟ مایکل اسلپیان، روانشناس دانشگاه کلمبیا، این سوال را در مقاله ای که اخیراً در نشریه منتشر شد، بررسی کرد رهنمودهای فعلی در علوم روانشناسی.
حفظ اسرار برای جلوگیری از آسیب رساندن به دیگران
به گفته اسلپیان، رازداری فقط به این نیست که هنگام تعامل با شخصی که میخواهید راز را از او پنهان کنید، زبان خود را نگه دارید. در عوض، رازها فضا و زمان را در ذهن ما اشغال میکنند و توجه ما را به خود جلب میکنند و ما را از تمرکز بر چیزهای دیگر باز میدارند. اسلپیان ادعا می کند که برای درک اینکه چرا نگه داشتن اسرار گاهی اوقات سنگین است و در بعضی مواقع اصلاً کار دشواری است، ابتدا باید بفهمیم که مخفی نگه داشتن چیزی به چه معناست.
برای نشان دادن، اسلپیان از مثال شرکای جنسی استفاده می کند. شما شریک جنسی خود را به عنوان همسر یا شخص مهم خود به دیگران معرفی می کنید و همه فرض می کنند که شما دو نفر در حال داشتن رابطه جنسی هستید. هیچ رازی آنجا نیست
اما در بیشتر موقعیتهای اجتماعی، فاش کردن چیزی در مورد زندگی جنسی خود، مانند دفعات تکرار، موقعیتهای مورد علاقه و غیره کاملاً نامناسب است. این نوع رازداری مفید است. به این دلیل که پنهان کردن این اطلاعات شخصی عموماً مناسب تلقی میشود و افشای آن میتواند باعث خجالت همه درگیر شود.
اسلپیان استدلال می کند که زمینه عامل مهمی در تعیین اینکه آیا رازداری برای نگهدار راز مضر است یا خیر است. برای مثال، من به عنوان بخشی از شغلم به عنوان رئیس بخش، از اطلاعات محرمانه زیادی مطلع هستم. اما من شبها بیدار نمیمانم و نگران این موضوع هستم زیرا پنهان کردن این اطلاعات از دیگران بخشی از کار است.
در واقع، افشای این اطلاعات نه تنها برای من، بلکه برای شخصی که اطلاعات در مورد آن بود نیز مضر است. بنابراین، هنگامی که راز برای محافظت از شخص مربوطه در برابر آسیب نگهداری می شود، نگهدار راز معمولاً مسئولیت کمی در حفظ محرمانگی احساس می کند.
حفظ اسرار برای جلوگیری از آسیب رساندن به خود
با این حال، مواردی نیز وجود دارد که ما به خود می گوییم که راز محافظت از شخص دیگری را حفظ می کنیم، زمانی که این کار را برای محافظت از خود انجام می دهیم. به عنوان مثال، اخیراً در رسانه های اجتماعی بحث هایی در مورد پدیده ای به نام “خرید مخفیانه” مطرح شده است. یکی از شرکا خرید عمده ای انجام می دهد و سپس سعی می کند آن را از طرف دیگر خود پنهان کند.
در حالی که ممکن است به خود بگویید که برای جلوگیری از ناراحتی شریک زندگی خود رازی را حفظ می کنید. در واقع، به این دلیل است که شما می خواهید از رویارویی با آنها اجتناب کنید. نگه داشتن این نوع راز روی ذهن شما سنگینی می کند. و علاوه بر این، حتی اگر شریک زندگی شما دقیقاً نداند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، آنها احساس می کنند که چیزی اشتباه است.
احساس گناهی که در حفظ این راز احساس می کنید، خود را به روش های دیگری نشان می دهد و رابطه ای را که می خواهید حفظ کنید، لکه دار می کند. در این مورد، به مراتب بهتر است که با شریک زندگی خود در مورد کاری که انجام داده اید صادق باشید. ممکن است یک تقابل شدید وجود داشته باشد، اما این لزوما چیز بدی نیست. به شرکا اجازه می دهد که با یکدیگر صریح باشند.
مردم به اشتباه بر این باورند که درگیری در روابط سالم اتفاق نمی افتد. هیچ چیز نمی تواند دورتر از حقیقت باشد. نکته مهم این است که اگر تمرکز مکالمه به جای تبدیل شدن به حملات شخصی، روی رفتار موجود باقی بماند، رویارویی ها می توانند به تقویت رابطه کمک کنند.
مطمئناً شریک زندگی شما از این که بدون مشورت با او یک خرید عمده انجام داده اید عصبانی خواهد شد. شما قبلاً این را می دانید و باید به آنها اجازه دهید آن را بگویند. اما شما همچنین باید به دقت فکر کنید که چرا کاری را انجام دادید. شاید خرید قانونی بوده است، یا شاید برای جبران نیازهای برآورده نشده از جای دیگری خرید می کنید.
یک رویارویی صادقانه، که در آن هر یک از شما افکار و احساسات خود را بیان میکند، میتواند به هر دوی شما کمک کند تا انگیزههای رفتارهای خود و ارزشی که برای رابطه قائل هستید را درک کنید. حتی ممکن است تصمیم بگیرید که خرید “خفا” آن چیزی نبود که می خواستید و باید آن را برگردانید. به این ترتیب، فاش کردن راز نه تنها می تواند شما را از زیر بار پنهان کردن چیزی از شریک زندگی تان رها کند، بلکه می تواند رابطه شما را قوی تر کند.
چه زمانی یک راز را فاش کنیم و چه زمانی آن را پنهان کنیم
اکثر ما قبول داریم که خرید مخفیانه نوعی خیانت است، به این معنا که شما پشت سر شریک خود کاری انجام داده اید که می دانید او از آن خوشحال نخواهد شد. با این حال، هنوز به اندازه خیانت جنسی فاحش نیست. در این مورد، مسئله آسیب در نگهداری مخفی به ویژه پیچیده می شود.
مضرات مخفی نگه داشتن خیانت جنسی سه برابر است. اول، مرتکب بار گناه را تجربه می کند زیرا خیانت را از شریک زندگی خود مخفی نگه می دارد. دوم اینکه در صورت فاش شدن خیانت شریک زندگی آنها درد خیانت را احساس خواهد کرد.
و سوم، چه راز پنهان بماند و چه فاش شود، خود رابطه آسیب خواهد دید. اگر مرتکب این راز را حفظ کند، احساس گناه وارد رابطه می شود و طرف مقابل احساس می کند که چیزی اشتباه است. و اگر آنها راز را فاش کنند، شریک زندگی آنها ممکن است تصمیم بگیرد که این رابطه را به کلی رها کند. اما حتی اگر تصمیم به ماندن داشته باشند، این رابطه آسیب می بیند، شاید به طور غیرقابل برگشتی.
اگر خیانت پنهانی بر شما سنگینی می کند، بهتر است قبل از افشای آن به شریک زندگی خود، احساسات و پویایی رابطه خود را با یک مشاور یا فرد قابل اعتماد بررسی کنید. از یک طرف، اگر انگیزه شما از افشای راز رهایی از بار گناه باشد، خودخواه هستید. از سوی دیگر، اگر صمیمانه میخواهید رابطه را بهبود ببخشید، فاش کردن راز، با وجود آسیبهایی که شریک زندگیتان در کوتاهمدت خواهد داشت، ممکن است ارزشمند باشد.
وقتی اسرار را حفظ می کنیم، ممکن است به خاطر چیزهایی که پنهان می کنیم، دچار احساس گناه شویم. اما در عین حال، ممکن است با پنهان نگه داشتن این اسرار از دیگران در برابر آسیب محافظت کنیم. هنگام تصمیم گیری در مورد حفظ یا افشای یک راز، ممکن است به کمک یک معتمد یا مشاور مورد اعتماد برای تصمیم گیری در مورد اقدام صحیح نیاز داشته باشید.