شمع … همه ما آن را دیده ایم. یک مادر به صورت آنلاین نظر می دهد:
“اوه ، من نمی توانم صبر کنم تا بچه ها به مدرسه برگردند.” به نظر می رسد به اندازه کافی بی گناه است ، اما پس از آن بازخورد وارد می شود. برخی از آنها اعتبار می دهند و به هم می چسبند. اما برخی دیگر نیاز به توهین به این والدین را می دانند. “چرا بچه ها پس؟” “آیا این مادر حتی فرزندانش را دوست دارد؟” “من نمی فهمم که مادران این روزها نسبت به فرزندان خود چگونه هستند.” “من یک مادر در خانه بودم و وقتی مدرسه دوباره شروع به کار کرد ، خیلی ناراحت شدم.”
چرا مادران فقط نمی توانند از مادران دیگر حمایت کنند؟
Misogyny ممکن است برای انتقادات آنلاین مادران مهم باشد. بسیاری از لفاظی های آنلاین ریشه در سیستم های اعتقاد جنسی دارد ، اما فکر می کنم داستان بیشتری وجود دارد.
این روزها ، قطبش در بیشتر شکافهای زندگی روزمره ما وجود دارد. این به ویژه در والدین صادق است. عقاید وقتی به فرزندان شخص می رسد واقعاً قوی هستند – وقتی صحبت از بچه های دیگران می شود ، آنها نیز قوی هستند. نتیجه ناگوار نظرات زیادی در مورد چگونگی والدین این است که مادران به ناچار قضاوت می شوند. و مکان مناسبی برای به اشتراک گذاشتن نظرات گفته شده بصورت آنلاین ، به روشی بسیار عمومی است.
و پسر ، آیا مردم در قضاوت مادران خودداری نمی کنند.
انتقاد مداوم از مادران دیگر به راحتی توسط ذهنیت “جنگ مامان” توضیح داده نمی شود ، و در حالی که مطمئناً سوء رفتار نقش ایفا می کند – همچنین ارزش درک مبارزات جمعی ما با همدلی و تحمل پریشانی را دارد و اینکه چگونه این عوامل در مادران شدید می توانند با آن روبرو شوند.
اغلب تعجب آور است که چگونه افراد سرمایه گذاری در انتخاب دیگران هستند. بسیاری از داوری ها با هدف مادران ، لحنی اساسی را منتقل می کنند که روش های درست و روش های اشتباه برای مادر وجود دارد. داوری هایی وجود دارد که ریشه در نگرانی جامعه دارد ، مانند واکسیناسیون ، اما در اطراف زنانی که آشکارا در مورد چالش های آنها به عنوان مادران با آنها روبرو هستند ، تفرقه جویی نیز وجود دارد. شاید این شکاف بتواند به جناحی که ما می شناسیم و دوست داریم تقطیر شود: مادران شاغل و مادران در خانه.
کتاب پرفروش جنگ مامان برای اولین بار در سال ۲۰۰۶ به بیرون آمد. این بسیار کلیشه ای بود ، و مادران خانه در خانه را تحت فشار قرار می دادند و کالسکه های خود را به سمت مادران کار می کردند. این کتاب هم محبوب بود و هم محصول The Times ، اما با وجود ۲۰ سال گذشته ، مادران هنوز هم برای هر دو انتخاب داوری های فوق العاده ای را تجربه می کنند (و برای هر انتخاب دیگری که آنها نیز انجام می دهند). اما به نوعی ، این حکم بلندتر به نظر می رسد ، شاید تا حد زیادی به این دلیل که در سال ۲۰۲۵ ، آنها همچنین می توانند اطلاعات بیشتری در مورد انتخاب های خود و نحوه بیرون آمدن آنها به اشتراک بگذارند. امروز ، زنان بسیار قادر به بحث در مورد محاکمات و مصائب مادران خود هستند – و وزن خود را نیز انجام می دهند. شاید این دلیلی برای جنگ شدید مادران باشد.
البته ، Misogyny در اختلاف نظر نقش دارد که شامل مادران متلاشی می شود. اما چه عوامل دیگری مقصر ممکن در روند تحقیر مادران است؟ آنا نورث عدم وجود زنان آمریکایی را با آن روبرو کرد و چگونه این امر باعث ایجاد دشمنی می شود. وقتی تلاش می کنیم و احساس تنهایی می کنیم ، می خواهیم دیگران را نیز از بین ببریم. بدبختی شرکت را دوست دارد.
و با این حال ، کمبود جامعه ممکن است وقتی که می بینند مادر تجربیات خود را به اشتراک می گذارد ، آنچه را که برای افراد آنلاین اتفاق می افتد ، کاملاً ضبط نکند. افسوس ، جنگ مامان رواج می یابد.
این همچنین تأثیر کمبود جامعه در نحوه ارتباط ما با یکدیگر بوده است. این احساس انزوا باعث شده است تا مردم کمتر علاقه مند است در یکدیگر – حداقل ، به عنوان انسان دیگر و نه به عنوان کیسه های پانچ آنلاین. تحقیقات نشان می دهد که همدلی در ایالات متحده در حال کاهش است ، بسیاری از این آمار همزمان با رونق در استفاده از رسانه های اجتماعی است. شاید ارتباط بین رسانه های اجتماعی و عدم همدلی این باشد که همه این روزها فقط خودشیفتگی هستند ، بلکه ما کنجکاوی را دعوت نمی کنیم یا فضایی برای ظرافت داریم. علاقه واقعی کمتری در تلاش برای درک اینکه چرا کسی کاری را به روشی خاص انجام می دهد وجود دارد. فضای کمتری برای مناطق خاکستری ، تمایل کمتری به اتصال ، تحمل کمتر پریشانی. همچنین تمایل کمتری برای کند شدن وجود دارد. همه چیز خیلی سریع است.
بنابراین ، چگونه عدم تحمل پریشانی به لفاظی جنگ مامان متصل می شود؟ عدم توانایی ما در تلاش برای درک اینکه مردم از کجا می آیند – که به همدلی نیاز دارد ، و همدلی ما را ملزم می کند که اعتقادات خود را کنار بگذاریم و تفاوت احتمالی نظر را تحمل کنیم. غالباً پاسخ تند و تیز ما به کسی که کاری متفاوت از ما انجام می دهد ، قضاوت است و نه کنجکاوی. این ، دوباره ، نیاز به کند شدن و تکیه بر برخی مهارت های تحمل پریشانی دارد.
مادران یک بعدی نیستند. آنها می توانند به دشواری هایی که در والدین با آنها روبرو هستند ، صدا کنند. مفاهیمی مانند ، “کار عاطفی” و “بار ذهنی” به صورت آنلاین امری عادی است. ممکن است زنان این روزها مجوز بیشتری برای به اشتراک گذاشتن بار تجربیات خود داشته باشند ، اما با قضاوت و سخت گیری نیز روبرو می شوند. برای مکث و به اشتراک گذاشتن یک اظهار نظر حمایتی ، انرژی بیشتری لازم است ، یا یادداشتی را ارائه می دهد که “این تجربه من نبوده است ، و به نظر می رسد سخت است!” درک کل تصویر – شرایط فردی ، ادامه نقشهای جنسیتی ، خرابی سیستمیک و غیره – به کنجکاوی فوق العاده ای نیاز دارد.
دلیلی وجود دارد که امیدوار باشید. دلسوزی در حال افزایش است و به نظر می رسد مردم به یکدیگر نزدیک می شوند. شاید بتوانیم در جهت دیدار با پست های خاص ، مردم یا سیستم های اعتقادی با کنجکاوی (داخلی) تلاش کنیم. سپس شاید سختی (خارجی) نرم شود.