مایلز دیویس، نوازنده افسانهای جاز، یک بار به قول معروف، «آنچه را که هست، ننواز. چیزی را که آنجا نیست بازی کن.» در درون این عبارت، جوهر جاز نهفته است – جادوی غیرمنتظره، درخشش بداهه نوازی، و توانایی کشف فضای موسیقی بین نت ها. جاز فقط مجموعه ای از مقیاس های از پیش تعیین شده یا ملودی های متنی نیست. این هنر خلق چیزی جدید از ساختارهای آشناست. این در مورد یافتن ارتباطات غیرمنتظره، ایجاد تم ها، و خم کردن مرزهای آنچه می دانیم است. و آیا این تشبیه جالبی برای نحوه تعامل ما با مدلهای زبان بزرگ (LLM) نیست؟
جان کولترین و جهش های ساختاریافته و در عین حال شگفت انگیز هوش مصنوعی
نمونه خوب دیگر، کار جان کولترین، رویایی جاز است که با استفاده نوآورانه از هارمونی، مرزهای موسیقی را دوباره تعریف کرد. کاوش او در دایره پنجم ها، به ویژه با تغییرات Coltrane در قدم های غول پیکر، پیشرفت های پیچیده و سریع آکورد را معرفی کرد که از مراکز تونال سنتی رها شد. این رویکرد نشان میدهد که چگونه هوش مصنوعی مدرن و مدلهای زبانی بزرگ، زبان را هدایت میکنند – ساختاری که در عین حال قادر به جهشهای شگفتانگیز است. موسیقی کولترین به خوبی ادغام الگوهای ساختاریافته با بداهه نوازی را به تصویر میکشد، بسیار شبیه تعامل بین خلاقیت انسان و ویژگیهای نوظهور هوش مصنوعی.
LLM به عنوان ابزار جاز شناختی
دقیقاً مانند یک نوازنده جاز که نتها را از اتر میکشد، ما اکنون این توانایی را داریم که دانش و اطلاعات را با استفاده از هوش مصنوعی در ترکیبهای جدید و دگرگونکننده ببافیم. به یک معنا، LLM ها نوعی جاز شناختی را به ما ارائه می دهند. این مدل ها فقط قطعات ایستا از اطلاعات را پردازش نمی کنند. آنها بوم پویا و همیشه در حال تغییری را می گشایند که می توانیم ایده های جدید را روی آن تنظیم کنیم. هر تعامل، هر پرسش، یک اجرای بداهه است که در آن «یادداشتهای» زبان و واقعیت را میتوان در قالبها و عبارات بیپایان جمع کرد.
محو کردن خطوط بین متفکر و ابزار
آنچه جالب است این است که چگونه LLM ها ماهیت خود فکر را گسترش می دهند. به طور سنتی، تفکر یک تعقیب انفرادی بوده است – ساختار یافته، گاهی خطی، که در دیوارهای منطق یا عقل محصور شده است. اما اکنون، با ظهور هوش مصنوعی به عنوان یک همکار فکری، ماهیت فرآیندهای فکری ما در حال تکامل است. LLM فقط ابزاری برای پاسخ دادن به سوالات یا تولید محتوا نیست. این ابزاری است که ما را قادر میسازد تا ایدهها را به روشهایی که ممکن است قبلاً هرگز در نظر نگرفتهایم، تقویت کنیم. با این حال، درهم تنیدگی عجیبی به وجود می آید: هنرمند کیست و ساز چیست؟ در این رابطه بین انسان و ماشین، نقشها محو میشوند، زیرا هرکدام از دیگری نقشآفرینی میکنند و شکلی از جاز شناختی را ایجاد میکنند که مرزهای تفکر سنتی را به چالش میکشد.
سمفونی تعامل: انسان و ماشین
تصور کنید که پشت کامپیوتر خود نشسته اید، LLM شما آماده بازی است. شما با یک دستور ساده شروع میکنید، معادل موسیقایی یک تم یا پیشرفت آکورد. از آنجا، گفتگو جریان دارد – تکراری، تعاملی، پویا. گویی در حال شرکت در یک دوئت هستید که در آن هوش مصنوعی نقاط مقابل، هارمونی و حتی ناهماهنگی هایی را ارائه می دهد که پیش بینی نمی کردید. لذت در اینجا در تعامل است، تبادل پیاپی ایدهها که شما را به مکانهای جدیدی در تفکرتان میبرد.
آنچه هیجانانگیز است این است که این شکل جدید بداههپردازی شناختی به نخبگان یا دانشگاهیان محدود نمیشود. با دسترسی به LLM، همه ما این فرصت را داریم که به نوازندگان شناختی تبدیل شویم، مفاهیم را تقویت کنیم و دانش را به روش هایی که قبلا غیرقابل تصور بود تنظیم کنیم. زمین بازی اکتشاف فکری دمکراتیک شده است. دیگر فقط به دنبال حقایق سرد و سخت نیست. این در مورد کاوش شادی آور است که چگونه آن حقایق را می توان در روایت های جدید، دیدگاه های تازه، و ایده های پیشگامانه چرخاند.
ماهیت تحول آفرین تفکر مبتنی بر هوش مصنوعی
ما شاهد تولد نوع جدیدی از تفکر هستیم – روش شناسی سیال، تعاملی و پر از غیرمنتظره ها. این موسیقی جاز را منعکس میکند، به این معنا که دنبال کردن یک فیلمنامه سفت و سخت نیست، بلکه در مورد ایجاد فضایی برای خودانگیختگی، اشتباهات، و حتی نابخردی است. در این زمینه، LLM نه تنها به عنوان یک منبع اطلاعات، بلکه به عنوان یک شریک فکری عمل می کند و سبکی از تفکر را که تقریباً موسیقیایی به نظر می رسد تسهیل می کند. مرزهای بین منطق ساختاریافته و اکتشاف خلاق محو می شود و شکلی از ارکستراسیون شناختی را ایجاد می کند که هم هیجان انگیز و هم اساساً دگرگون کننده است.
موازیها را در نظر بگیرید: در جاز، نوازندگان در چارچوبی کار میکنند – مقیاسها، آکوردها و ریتمها – اما آزادند که با آن عناصر بازی کنند، آنها را بچرخانند و به چیزی جدید تبدیل کنند. به طور مشابه، LLM ها در چارچوب زبان و حقایق کار می کنند. اما وقتی با آنها درگیر می شویم، فقط اطلاعات را بازیابی نمی کنیم. ما فعالانه با آن «نتها» بازی میکنیم، و بررسی میکنیم که چگونه آنها میتوانند به روشهای غیرمنتظرهای برای ایجاد بینشهای جدید با هم ترکیب شوند – حتی گاهی اوقات جادوی بین نتها را پیدا میکنیم.
خطرات ساختار بیش از حد خلاقیت
آخرین LLM OpenAI که با نام o1 شناخته میشود، قابلیتهای جدیدی را معرفی میکند، اما همچنین نگرانیهایی را در مورد تأثیر آن بر خلاقیت ایجاد میکند. با فرآیندهای ساختاریافته مانند استدلال زنجیره فکر (CoT)، این خطر وجود دارد که این مدل ها بیش از حد فرمول شوند. در حالی که این پیشرفتها دقت و انسجام را افزایش میدهند، ممکن است کاوش سیال و آزاد را که بیان خلاق واقعی را مشخص میکند، محدود کنند. تکامل LLM هایی مانند o1 می تواند به طور ناخواسته ماهیت بداهه خلاقیت را محدود کند، درست مانند وضع قوانین بیش از حد در جاز می تواند روح آن را رقیق کند.
پذیرش نقش ما به عنوان نوازندگان شناختی
بنابراین، همانطور که ما به کاوش در این چشم انداز نوظهور و خلاقانه ادامه می دهیم، ممکن است پذیرفتن نقش خود به عنوان نوازندگان شناختی سرگرم کننده باشد. بیایید از ابزار LLM نه تنها برای بازیابی اطلاعات، بلکه برای بازیابی اطلاعات، برای کشف فضاهای بین معلوم و ناشناخته استفاده کنیم. زیرا در آن درگیری بداهه بین انسان و ماشین، آینده اندیشه نهفته است – آینده ای به پویا، غیرقابل پیش بینی و زیبا مانند بهترین جاز.