آدام درایور در داستان ازدواج
منبع: Netflix/Heyday Films (عکس های تبلیغاتی رسمی)، ۲۰۱۹
«جایی که عشق حاکم است، اراده ای برای قدرت وجود ندارد. و در جایی که قدرت غالب است، عشق وجود ندارد. یکی سایه دیگری است.» – سی جی یونگ
دختر خجالتی (۱۹۲۴) اولین کمدی رمانتیک در نظر گرفته شد. اکنون، یک ابزار روانشناختی ساده میتواند از این ژانر سینمایی که قرنها قدمت دارد برای ارائه بینشهای ارزشمندی درباره دیدگاههای فرهنگی در حال تکامل ما در مورد روانشناسی عشق استفاده کند.
با استفاده از مدل سرمایه گذاری راسبولت (۲۰۰۱) از نظریه تبادل اجتماعی، می توانیم تغییرات فرهنگی در ایده آل های عاشقانه را در طول زمان تحلیل کنیم. این مدل – که از این سؤال ناشی می شود که “چرا بسیاری از زوج ها با وجود هزینه های بیشتر از پاداش ها کنار هم می مانند” – ادعا می کند که تعهد رابطه تحت تأثیر سه عامل است: رضایت (خوشبختی از رابطه) جایگزین ها (به غیر از شریک فعلی)، و سرمایه گذاری (از زمان، انرژی، پول، “تلفات غرق شده.”)
سه فیلم –سرندیپیتی، لا لا لند، و داستان ازدواج– این پویایی ها را نشان دهید و تغییرات فرهنگی را در نحوه درک ما از عشق منعکس کنید.
سرنوشت و خوش بینی (خوشبختی، ۲۰۰۱)
سرندیپیتیبه کارگردانی پیتر چلسوم، داستانی عجیب از سرنوشت و سرنوشت است. جاناتان (جان کیوزاک) و سارا (کیت بکینسیل) به طور اتفاقی در شهر نیویورک با هم آشنا می شوند که منجر به داستان ایده آلیسم رمانتیک می شود. در هسته خود، این فیلم اعتقاد به سرنوشت را به عنوان نیرویی هدایت کننده برای عشق بررسی می کند، که بازتاب خوش بینی اوایل دهه ۲۰۰۰ در مورد روابط عاشقانه است. شخصیت ها سرنوشت را با جدایی عمدی به چالش می کشند و اعتماد دارند که سرنوشت دوباره آنها را متحد خواهد کرد.
در قلب سرندیپیتی اعتقاد به سرنوشت به عنوان یک نیروی راهنما در روابط عاشقانه است. به عبارت دیگر، دو نفر با تسلیم کامل (قدرت خود) عشق را پیدا می کنند:
مدل سرمایه گذاری Rusbult بالا را نشان می دهد رضایت بین جاناتان و سارا، با ترکیبی از ملاقات طولانی، به صورت حضوری، همراه با جادوی “limerence” (فانتزی عاشق شدن)، یک تجربه روانشناختی که برای آن وجود ندارد. جایگزین رقابتی که احتمالاً می تواند با هم مقایسه شود (مخصوصاً آنلاین.) برخلاف فرهنگ دوستیابی آنلاین امروزی، احساسات شدید آنها سرمایه گذاری طی سالها جستجوی یکدیگر با مینیمالیسم مدرن در متن و تلاشهای عاشقانه آنلاین در تضاد است. Serendipity بر شرایط بیرونی – برخوردهای شانسی و زمان بندی – به عنوان محرک های اصلی عشق تأکید می کند.
اثر نوردهی صرف (Zajonc، ۱۹۶۸) بررسی می کند که چگونه قرار گرفتن مکرر در معرض یک فرد می تواند جذابیت را تقویت کند، همانطور که در تصویر فیلم از برخوردهای به ظاهر تصادفی دیده می شود. این فیلم با رضایت، گزینههای حداقلی و سرمایهگذاری بالا، ازدواج با خوشبختی، نشان میدهد که در آن زمان ایدهآلیسم رمانتیک شکوفا شده بود و در حالی که سرنوشت نقش مهمی را ایفا میکرد، انتخابهای شخصی و اقدامات به همان اندازه در ایجاد روابط پایدار ضروری هستند.
جاه طلبی و تعادل (لا لا لند، ۲۰۱۶)
لا لا لندبه کارگردانی دیمین شزل، تلاقی جاه طلبی، آرزو و عشق را بررسی می کند. میا (اما استون) و سباستین (رایان گاسلینگ) در حالی که رویاهای خود را دنبال می کنند عاشق یکدیگر می شوند. این فیلم بررسی می کند که چگونه اهداف شخصی بر تعهدات عاشقانه تأثیر می گذارد و تنش بین خودشکوفایی و حفظ رابطه را برجسته می کند.
میا و سباستین برخلاف سرندیپیتی، جایی که حرفه شخصیتها در آن شکل میگیرد، همچنان برای موفقیت تلاش میکنند، و روابط آنها را پیچیده میکند. رضایت. پایان تلخ و شیرین فیلم نشان می دهد که عشق ممکن است همیشه در زمانی که جاه طلبی اولویت دارد غالب نباشد، به خصوص در محیط دوستیابی منحصر به فرد هالیوود که تعداد زیادی از آن جایگزین گزینههای رابطه نشاندهنده مواردی است که امروز در دوستیابی آنلاین وجود دارد.
لا لا لند منعکس کننده نوستالژی برای تعادل بین حرفه و عشق است که امروزه به طور فزاینده ای گریزان به نظر می رسد. این زوج بیشتر ساخته بودند سرمایه گذاری در رابطه خود، در حالی که بسیار معمولی از فرهنگ هالیوود است، آنها ممکن است با هم به خوشبختی بیشتری دست یابند. آنها حضور مبهم عوامل راسبولت دارند.
این داستان اهمیت پرورش روابط در حین دنبال کردن اهداف فردی را به بینندگان یادآوری میکند، شاید به همان اندازه که در هالیوود آن زمان در معاشرت آنلاین امروزی رایج است.
سرنوشت و بدبینی (داستان ازدواج، ۲۰۱۹)
در تضاد کامل، داستان ازدواج (۲۰۱۹) به کارگردانی نوآ بامباخ، گرهگشایی یک ازدواج را به تصویر میکشد. چارلی (آدام درایور) و نیکول (اسکارلت جوهانسون) در میان فشارهای جاه طلبی های شغلی و ارتباطات نادرست، طلاق را دنبال می کنند. این فیلم منعکس کننده بدبینی فرهنگی معاصر در مورد عشق است، جایی که روابط اغلب تسلیم جنگ قدرت و نیازهای برآورده نشده می شوند.
روابط ضروری خوانده می شود
مدل Rusbult انحلال این زوج را روشن می کند: کم رضایت، حتی فراوان تر جایگزین روابط، و کاهش سرمایه گذاری فاجعه کردن رابطه فشارهای بیرونی و افزایش خودشیفتگی – تاکید بر خود بر دیگران – محیطی را ایجاد می کند که در آن ارتباط واقعی برای بقا تلاش می کند. حداقل عوامل راسبولت: البته طلاق می گیرند.
این داستان نشان میدهد که چگونه عشق به درد تبدیل میشود و رشد شخصی را تقویت میکند و همچنین باعث تخریب عاطفی میشود. داستان ازدواج واقعیتی به دور از ایده آلیسم را منعکس می کند سرندیپیتی و تعادل غم انگیز از لا لا لند.
تأملات فرهنگی در مورد عشق
از آرمان گرایی از سرندیپیتی به جاه طلبی لا لا لند و بدبینی از داستان ازدواج، این فیلم ها منعکس کننده تغییرات فرهنگی قابل توجهی در نگرش نسبت به عشق هستند. در سال ۲۰۰۱، رمانتیسم هنوز ریشه در سرنوشت و جادو داشت، در حالی که در سال ۲۰۱۶، بر ایجاد تعادل بین اهداف شخصی و عاشقانه تمرکز داشت. تا سال ۲۰۱۹، روایت فرهنگی به پویایی قدرت و واقعیت های خشن روابط مدرن تغییر کرده بود.
مشاهدات سی جی یونگ مبنی بر اینکه عشق و قدرت رابطه معکوس دارند، لنز تند و تلخی را برای درک این تکامل ارائه می دهد. مبارزه بین جاهطلبیهای شغلی و اولویتهای رابطهای منعکسکننده روندهای اجتماعی گستردهتر است. در حالی که کمدی های رمانتیک گذشته عشق را به عنوان یک ایده آل تجلیل می کردند، روایت های امروزی اغلب عشق را شکننده و تحت الشعاع منافع شخصی و اهداف شغلی به تصویر می کشند.
شاید فرهنگ ما در طول قرن گذشته کمتر رمانتیک نشده باشد. در عوض، ممکن است بیشتر خودشیفته شده باشیم و قدرت شخصی را بر ارتباط ترجیح دهیم. چه عشق باشد و چه جاه طلبی، این داستان ها اهمیت ایجاد تعادل بین خود و روابط را به ما یادآوری می کنند تا بخواهیم شادی پایدار در آنها پیدا کنیم.