۱۰:۳۶ - ۱۴۰۴/۰۲/۱۲

دکتر زاهره سادات میرجعفری: حجاب و اثرات روان‌ شناختی آن بر استحکام خانواده

خانواده، به عنوان سنگ‌بنای اجتماع و کانونی که نسل‌های آینده در آن پرورش می‌یابند، همواره در طول تاریخ مورد توجه اندیشمندان و مصلحان جوامع بوده است. در دنیای امروز که با تحولات سریع و پیچیدگی‌های فزاینده روبرو هستیم، اهمیت پرداختن به بنیان...

دکتر زاهره سادات میرجعفری: حجاب و اثرات روان‌ شناختی آن بر استحکام خانواده

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه قرن دکتر زاهره سادات میرجعفری استادیار مطالعات زنان و خانواده انقلاب، محقق عرصه زنان و بین الملل درباره حجاب و اثرات روان‌شناختی آن بر استحکام خانواده نوشت: خانواده، به عنوان سنگ‌بنای اجتماع و کانونی که نسل‌های آینده در آن پرورش می‌یابند، همواره در طول تاریخ مورد توجه اندیشمندان و مصلحان جوامع بوده است. در دنیای امروز که با تحولات سریع و پیچیدگی‌های فزاینده روبرو هستیم، اهمیت پرداختن به بنیان‌های خانواده و عوامل موثر بر استحکام آن بیش از پیش احساس می‌شود. یکی از این عوامل کلیدی، مفهوم “زیست عفیفانه” و رعایت حریم‌های اخلاقی و رفتاری در روابط میان زن و مرد است.

اهداف

• مقایسه و تحلیل مبانی فکری و نگرش‌های متفاوت اسلام و لیبرالیسم نسبت به نهاد خانواده و تاثیر این تفاوت‌ها بر ساختار، کارکرد و ارزش‌های خانواده در جوامع مختلف.
• تشریح اثرات روان‌شناختی و فردی زیست عفیفانه بر زنان و مردان و نقش آن در ایجاد امنیت روانی، کاهش رقابت‌های مخرب جنسی و تقویت صمیمیت و اعتماد در روابط خانوادگی.
• بررسی و تبیین پیامدهای منفی و آسیب‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی ناشی از نادیده گرفتن حریم عفاف و گسترش بی‌بندوباری و بی‌اخلاقی در جوامع معاصر.

درآمد

خانواده، به عنوان سنگ‌بنای اجتماع و کانونی که نسل‌های آینده در آن پرورش می‌یابند، همواره در طول تاریخ مورد توجه اندیشمندان و مصلحان جوامع بوده است. در دنیای امروز که با تحولات سریع و پیچیدگی‌های فزاینده روبرو هستیم، اهمیت پرداختن به بنیان‌های خانواده و عوامل موثر بر استحکام آن بیش از پیش احساس می‌شود. یکی از این عوامل کلیدی، مفهوم “زیست عفیفانه” و رعایت حریم‌های اخلاقی و رفتاری در روابط میان زن و مرد است. این درسنامه به واکاوی نقش حجاب و عفاف و اثرات روان‌شناختی آن بر استحکام خانواده از منظر دیدگاه اسلامی می‌پردازد و تلاش می‌کند تا با تبیین مبانی و آموزه‌های اسلامی در این زمینه، به درک بهتری از اهمیت این موضوع و ارائه راهکارهای عملی برای تقویت نهاد خانواده و سلامت جامعه کمک نماید.

مبانی فکری و نگرش‌های متفاوت به خانواده: تقابل اسلام و لیبرالیسم

نهاد خانواده، در طول تاریخ بشر، همواره به عنوان اساسی‌ترین رکن اجتماع و کانون تربیت نسل‌های آینده شناخته شده است. با این حال، در عصر حاضر، این نهاد مقدس در معرض تحولات و چالش‌های گوناگونی قرار گرفته است که استحکام و پایداری آن را تهدید می‌کند. برای درک بهتر این چالش‌ها و ارائه راهکارهای مناسب، ضروری است تا مبانی فکری و نگرش‌های مختلف نسبت به خانواده و به ویژه نقش “زیست عفیفانه” در آن را مورد بررسی قرار دهیم. در این میان، مقایسه دیدگاه اسلام و لیبرالیسم می‌تواند روشنگر بسیاری از زوایای پنهان این موضوع باشد.
دیدگاه اسلام به خانواده، بر پایه‌ی ارزش‌های معنوی، دگرخواهی و مصلحت جمعی استوار است. خانواده در اسلام، نهادی مقدس و برخاسته از فطرت الهی تلقی می‌شود که هدف آن، تامین سعادت فرد و جامعه، حفظ نسل و تربیت فرزندان صالح است. در مقابل، نگرش لیبرالی به خانواده، با محوریت فردگرایی، آزادی مطلق و لذت‌جویی، این نهاد را صرفاً قراردادی دنیوی و مادی می‌داند که اعتبار آن تا زمانی است که منافع فردی تامین شود. این تفاوت مبنایی، تاثیرات عمیقی بر مفهوم خانواده، کارکرد آن و روابط انسانی در جوامع مختلف بر جای گذاشته است. در سبک زندگی لیبرالی، شاهد تزلزل مفهوم خانواده اصیل و کمرنگ شدن ارزش‌های معنوی و اخلاقی آن هستیم. روابط انسانی به تدریج رنگ منفعت‌گرایی به خود گرفته و مفاهیم ارزشمندی چون “عشق پایدار” و “تعهد خانوادگی” رو به افول گذاشته‌اند. در مقابل، اسلام همچنان خانواده را کانون سعادت و آرامش انسان‌ها می‌داند و “زیست عفیفانه” را از ارکان اصلی حفظ استحکام آن برمی‌شمرد.
تغییر مبانی فکری و سبک زندگی، به مرور زمان، ساختار و کارکرد خانواده را نیز دگرگون ساخته است. نقش‌های سنتی زن و مرد در خانواده‌های لیبرال دستخوش تحول شده و هویت مادری و پدری به تدریج کم‌رنگ می‌شود. این دگرگونی‌ها، چالش‌های متعددی را در عرصه‌ی تربیت فرزندان، حفظ ارزش‌های اخلاقی و در نهایت، پایداری جامعه به وجود آورده است.

فروپاشی خانواده و تحلیل رفتن ارزش‌های اخلاقی: تجربه‌ی غرب
فروپاشی بنیان خانواده در جوامع غربی و تحلیل رفتن ارزش‌های اخلاقی، گواه روشنی بر این مدعا است. خانواده به مثابه یک پایگاه اجتماعی و عاطفی مستحکم، نقش حیاتی در سلامت روانی و اجتماعی افراد ایفا می‌کند. از هم گسیختگی این نهاد بنیادین، این پایگاه حمایتی را متزلزل ساخته و افراد را در معرض آسیب‌های گوناگون قرار می‌دهد. مری ابرشتات در کتاب «چگونه غرب خدا را از دست داد» به درستی اشاره می‌کند که تضعیف خانواده، نخستین گام در مسیر فروپاشی ارزش‌های اخلاقی و اعتقادات معنوی در جامعه است. در همین راستا، فرمایش حکیمانه حضرت علی (ع) که می‌فرمایند: «اگر کسی را اهانت کردی، تحقیر کردی، پست کردی، خوار شمردی از شرش ایمن نباشید»، اهمیت حفظ هویت و کرامت انسانی را به خوبی نمایان می‌سازد. فروپاشی خانواده و از دست رفتن هویت خانوادگی، فرد را به ورطه‌ی پوچی و بی‌هویتی کشانده و زمینه‌ی رفتارهای ناهنجار و آسیب‌زا را فراهم می‌آورد.

دکتر زاهره سادات میرجعفری: حجاب و اثرات روان‌ شناختی آن بر استحکام خانواده

دکتر زاهره سادات میرجعفری: حجاب و اثرات روان‌ شناختی آن بر استحکام خانواده

اثرات روان‌شناختی زیست عفیفانه: امنیت، آرامش و صمیمیت در خانواده

در این میان، “زیست عفیفانه” و رعایت حجاب، به لحاظ روان‌شناختی، نقش بسزایی در ایجاد امنیت روانی و کاهش رقابت‌های مخرب جنسی در جامعه ایفا می‌کند. هنگامی که التذاذ جنسی و تمایلات عاطفی به حریم خانواده محدود گردد، حسادت‌ها و کینه‌ورزی‌ها کاهش یافته و صمیمیت و اعتماد در روابط زوجین تقویت می‌شود. در مقابل، بی‌بندوباری و عدم رعایت حریم‌های عفت، بستری برای رقابت‌های ناسالم، ناامنی روانی و افزایش آسیب‌های اجتماعی به وجود می‌آورد. زن، به عنوان محور اصلی خانواده، نقشی بی‌بدیل در ایجاد آرامش و سکینه در فضای خانه دارد. زنی که خود فاقد آرامش درونی باشد و درگیر رقابت‌های جنسی و جلوه‌گری‌های بی‌حد و حصر باشد، چگونه می‌تواند آرامش را به خانواده و فرزندان خود هدیه کند؟ “زیست عفیفانه”، با تامین آرامش روانی برای زن، به طور غیرمستقیم به استحکام خانواده و سلامت جامعه یاری می‌رساند.
در گذشته، به دلیل ارزش والای عفت و حیا و محدودیت دسترسی به جنس مخالف، ازدواج برای جوانان به مثابه یک آرزوی شیرین و دست‌نیافتنی بود. تلاش برای وصال و ایجاد تعهد، عشق و علاقه را ماندگارتر می‌ساخت. اما در جوامع معاصر، در سایه‌ی سهل‌الوصول بودن جنس مخالف و رواج جلوه‌گری، ارزش ازدواج و تعهدات خانوادگی به تدریج رنگ باخته است. در فضایی که “زیست عفیفانه” کمرنگ می‌شود، این احتمال وجود دارد که مردان به زن، صرفاً به عنوان ابزاری برای التذاذ نگریسته و نه به عنوان همسر و همراه زندگی. زنان نیز، در چنین شرایطی، ممکن است برای جلب توجه و رقابت با یکدیگر، به جلوه‌گری و خودنمایی مفرط روی آورند. این نوع نگرش و رفتار، به تدریج بنیان خانواده را سست کرده و روابط انسانی را به شدت آسیب‌پذیر می‌سازد. جالب آنکه، حتی اندیشمندانی چون برتراند راسل، با وجود رویکرد غیردینی، بر اهمیت محدودیت معاشرت‌های آزاد برای حفظ سلامت روانی و اجتماعی تاکید نموده‌اند؛ دیدگاهی که به شکلی شگفت‌انگیز با آموزه‌های دینی در باب ضرورت رعایت حریم عفت و حیا همسو است.

غریزه جنسی سیری‌ناپذیر و ضرورت محدودیت: حکمت آموزه‌های اسلامی

غریزه جنسی انسان، ذاتا سیری‌ناپذیر است و رها کردن عنان آن، می‌تواند فرد و جامعه را به ورطه‌ی انحراف و تباهی سوق دهد. قرآن کریم نیز به این ویژگی غریزه جنسی اشاره نموده و بر لزوم کنترل و هدایت آن تاکید می‌ورزد. محدود نمودن روابط جنسی به چارچوب مقدس خانواده، راهکاری خردمندانه برای پیشگیری از مفاسد اخلاقی و حفظ سلامت جامعه به شمار می‌رود. گسترش روابط جنسی آزاد و بی‌ضابطه، آستانه‌ی رضایتمندی جنسی را در افراد کاهش داده و آنان را به تدریج از روابط سالم و صمیمانه با همسران خود بی‌بهره می‌سازد. این نارضایتی جنسی و عاطفی، خود یکی از عوامل اصلی در بروز طلاق و فروپاشی خانواده‌ها در جوامع امروزی است. نادیده گرفتن اصول عفاف و حیا در جامعه، در بلندمدت، انحرافات اخلاقی و جنسی را گسترش داده و پیامدهای ناگواری را برای فرد و جامعه به ارمغان خواهد آورد. آمار فزاینده‌ی طلاق، خیانت‌های زناشویی و سایر آسیب‌های اجتماعی در جوامع غربی، گواه روشنی بر این واقعیت تلخ است.

منفعت‌طلبی تجاری و بهره‌برداری از زن: چالش‌های دنیای مدرن

متاسفانه، در دنیای امروز، منفعت‌طلبی تجاری و بهره‌برداری از بدن زن، به معضلی جدی تبدیل شده است. صنایع عظیمی چون جراحی زیبایی، آرایشی و بهداشتی و مد و لباس، سودهای هنگفتی را از طریق تبلیغ مصرف‌گرایی و بهره‌برداری از بدن زن به جیب می‌زنند. این صنایع، با دامن زدن به رقابت‌های ناسالم میان زنان و القای حس نارضایتی از ظاهر خویش، آنان را به مصرف بی‌رویه‌ی محصولات و تغییرات مداوم در چهره و اندام خود ترغیب می‌کنند. در این چرخه‌ی بی‌پایان رقابت، زن همواره بازنده است، زیرا باید دائماً در تلاش برای رسیدن به استانداردهای غیرواقعی و دائماً در حال تغییر باشد. این تلاش بیهوده، جسم و روح و روان زن را خسته و فرسوده کرده و آرامش و رضایت درونی را از او سلب می‌نماید.

دکتر زاهره سادات میر جعفری : تفاوت‌های زن و مرد و اقتضائات زیست عفیفانه: نکته‌ای ظریف در روابط انسانی

دکتر زاهره سادات میر جعفری : تفاوت‌های زن و مرد و اقتضائات زیست عفیفانه: نکته‌ای ظریف در روابط انسانی

تفاوت‌های زن و مرد و اقتضائات زیست عفیفانه: نکته‌ای ظریف در روابط انسانی

توجه به تفاوت‌های روحی و جسمی زن و مرد و تاثیر آن بر “زیست عفیفانه” نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. عدم توجه به این تفاوت‌ها و نادیده گرفتن نیازهای روانی و عاطفی هر یک از دو جنس، می‌تواند آسیب‌های جدی را در روابط خانوادگی و اجتماعی به دنبال داشته باشد. آموزش این تفاوت‌ها به دختران و پسران از سنین کودکی و نوجوانی، گامی اساسی در راستای ترویج “زیست عفیفانه” در جامعه محسوب می‌شود. تحریکات جنسی مداوم و بی‌حد و حصر، سیستم عصبی مردان را تحت فشار قرار داده و آنان را در معرض استرس و اضطراب مزمن قرار می‌دهد. حتی اگر مردان به انحرافات جنسی روی آورند، باز هم آرامش روانی خود را باز نخواهند یافت. این واقعیت، ضرورت رعایت حریم عفت و حیا و کنترل تحریکات جنسی را برای حفظ سلامت روانی مردان بیش از پیش آشکار می‌سازد. مردانی که پیوسته در معرض جلوه‌گری‌های زنان نامحرم در جامعه قرار می‌گیرند، به تدریج نسبت به همسر خود دلسرد شده و او را با دیگران مقایسه می‌کنند. این مقایسه‌ها، بنیان اعتماد و صمیمیت در خانواده را متزلزل کرده و زمینه‌ی اختلافات و درگیری‌های خانوادگی را فراهم می‌سازد. همچنین، عدم رعایت حریم‌ها و اختلاط بی‌رویه زن و مرد در محیط‌های کاری و اجتماعی، زمینه را برای شکل‌گیری روابط نامشروع و خیانت‌های زناشویی مهیا می‌سازد. روابط عاطفی و کلامی بیش از اندازه در محیط کار، به تدریج می‌تواند به ایجاد علاقه و وابستگی عاطفی بین همکاران منجر شده و زندگی خانوادگی افراد را به ورطه‌ی نابودی بکشاند.

ضرورت تلاش همه‌جانبه برای ترویج زیست عفیفانه: مسئولیت فرد، خانواده و جامعه

به منظور ترویج “زیست عفیفانه” و تحکیم بنیان خانواده، نیازمند تلاش و همکاری همه‌جانبه‌ی فرد، خانواده و جامعه هستیم. افراد باید با کسب مهارت‌های ارتباطی موثر با جنس مخالف، تعیین حدود و مرز در روابط و توانایی “نه گفتن” در مواقع لزوم، در این مسیر گام بردارند. خانواده‌ها نیز با تربیت فرزندان عفیف و تاکید بر ارزش‌های اخلاقی در کانون خانواده، نقشی اساسی در ترویج “زیست عفیفانه” ایفا نمایند. جامعه و دولت نیز با بسترسازی مناسب در عرصه‌های مختلف اجتماعی، معماری شهری، فضاهای کاری و حمل و نقل عمومی، می‌توانند به تحقق این مهم یاری رسانند. مقابله با عادی‌سازی بی‌عفتی و ترویج ارزش‌های اسلامی در رسانه‌ها و فضای مجازی نیز، از جمله اقدامات ضروری در این راستا به شمار می‌رود.

جمع‌بندی

در این درسنامه، به بررسی ابعاد گوناگون نقش حجاب و عفاف و اثرات روان‌شناختی آن بر استحکام خانواده از منظر دیدگاه اسلامی پرداخته شد. مقایسه‌ی دیدگاه اسلامی و لیبرالی در مورد خانواده، بیانگر تفاوت‌های بنیادین در مبانی فکری و ارزشی این دو نگرش و تاثیرات عمیق آن بر ساختار و کارکرد خانواده و روابط انسانی بود. “زیست عفیفانه” و رعایت حجاب، نه تنها به عنوان یک تکلیف شرعی، بلکه به مثابه ضرورتی عقلانی و اجتماعی برای حفظ سلامت روان، تحکیم بنیان خانواده و پایداری جامعه مورد تاکید قرار گرفت. برای دستیابی به این اهداف والا، توجه به آموزه‌های دین اسلام، کسب مهارت‌های فردی، تلاش خانواده‌ها و بسترسازی اجتماعی توسط دولت و نهادهای مربوطه، گام‌هایی حیاتی و ضروری محسوب می‌شوند. امید است با همت همگانی و گام برداشتن در این مسیر نورانی، شاهد جامعه‌ای سالم‌تر، خانواده‌هایی مستحکم‌تر و انسان‌هایی سعادتمندتر باشیم.

پایان/*

.

 

مطالب مرتبط