۱۱:۲۰ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۳

دلوز ، ذهن آگاهی و زندگی ارزش زندگی

این کار با یک پارادوکس آغاز می شود. کار گیلز دلوز عمیقاً به اخلاق توجه دارد – درک او از فکر با اصول اخلاقی همراه است. با این حال ، او به ندرت اولین فیلسوف است که وقتی به اخلاق فکر می کنیم به ذهنش خطور می کند. چرا این است؟ یک دلیل اح...

دلوز ، ذهن آگاهی و زندگی ارزش زندگی



این کار با یک پارادوکس آغاز می شود. کار گیلز دلوز عمیقاً به اخلاق توجه دارد – درک او از فکر با اصول اخلاقی همراه است. با این حال ، او به ندرت اولین فیلسوف است که وقتی به اخلاق فکر می کنیم به ذهنش خطور می کند. چرا این است؟

یک دلیل احتمالی این است که دلوز در خارج از محافل فلسفی نسبتاً ناشناخته است. با این حال ، در فلسفه ، وی به طور گسترده ای به عنوان یکی از اصلی ترین صداهای قرن بیستم مورد توجه قرار می گیرد. یک دلیل اساسی تر ، در نحوه مفهوم سازی اخلاق نهفته است. بسیاری از افراد اخلاق را با اخلاق در هم می آمیزند – مجموعه ای ثابت از ارزش ها و هنجارها که درست و نادرست را دیکته می کنند. با این حال ، برای دلوز ، اخلاق اخلاق گرایی نیست بلکه یک روش اکتشافی برای زندگی است.

همانطور که میشل فوکو یک بار در مقدمه نوشت ضد تخمک، همکاری دلوئز با Félix Guattari ، “Anti-Oedipus یک کتاب اخلاق است … ضد ادیپال بودن به یک سبک زندگی ، راهی برای تفکر و زندگی تبدیل شده است.” اخلاق ، به این معنا Deleuzian ، مربوط به مطابقت با یک کد اخلاقی از قبل موجود نیست بلکه در مورد آزمایش با روش های زندگی و تفکر است. اگر ما بدبختانه زندگی کنیم ، به این دلیل است که ما به این شکل فکر می کنیم. اگر تفکر ما سفت و سخت یا پیش پا افتاده باشد ، به این دلیل است که ما به این شکل زندگی می کنیم. اخلاق به نوعی درمانی تبدیل می شود – نه به معنای عادی سازی یا بهبودی ، بلکه به معنای تشدید و آشکار کردن امکانات زندگی.

این رویکرد درمانی به اخلاق نیز در دو تا از تأثیرات کلیدی فلسفی دلوز یافت می شود: فردریش نیچه و باروچ اسپینوزا. نیچه فیلسوف را به عنوان پزشک تصور می کرد و بیماری های تفکر و فرهنگ را تشخیص و معالجه می کرد. وی اظهار داشت ، فلسفه در مورد کشف حقایق مطلق نیست بلکه در مورد تقویت زندگی ، قدرت و سلامتی است. در همین حال ، اسپینوزا فلسفه را به عنوان عملی از خرد می دید – یکی از آنها که منجر به درک بیشتر ارتباطات ما با جهان و دیگران می شود.

بنابراین ، اخلاق در مورد رشد ، تحول و بلوغ است. یک زندگی بالغ ارتباط خود را با سایر اشکال زندگی ، چه ارگانیک و چه معدنی ، تشخیص می دهد. اخلاق فقط در مورد انتخاب های خوب نیست بلکه این در مورد پرورش روشی برای بودن است که عمیقاً با جهان درگیر است.

این ایده ریشه های باستانی دارد. در قرن ۵ پیش از میلاد یونان ، فلسفه به عنوان یک درمان رادیکال برای زندگی ظاهر شد. به عنوان مثال ، سقراط تأکید کرد که همه چیز باید مورد سؤال و بررسی قرار گیرد. هدف به دست آوردن دانش و یادگیری چگونگی زندگی خوب بود. در بهترین حالت ، فلسفه یک رشته انتزاعی نیست که از نگرانی های روزانه دور می شود – این راهی برای تحمل زندگی تحمل ، پر جنب و جوش و معنی دار تر است.

لودویگ ویتگنشتاین یک بار در نامه ای به یکی از دوستانش پرسید: “استفاده از مطالعه فلسفه چیست اگر تمام کاری که برای شما انجام می دهد این است که شما را قادر می سازد با برخی از موارد احتمالی در مورد سوالات انتزاعی در منطق صحبت کنید … اگر این فکر شما را در مورد سؤالات مهم زندگی روزمره بهبود بخشد ، اگر شما را به وجد تر کند؟” این سوال امروز مرتبط است. چه چیزی مهمتر از زندگی است؟ چه چیزی می تواند بیشتر از تعیین اینکه کدام زندگی ارزش زندگی را دارد – نه فقط برای خود ، بلکه برای همه؟

اخلاق دلوز از ما دعوت می کند تا سه سوال مرتبط با هم در نظر بگیریم:

  1. لحظه زندگی فعلی را چگونه تجربه می کنید؟
  2. چگونه با لحظه زندگی فعلی آزمایش می کنید؟
  3. چگونه آنچه را که ناشناخته است اما با این وجود واقعی در لحظه زندگی فعلی واقعی است؟

این سؤالات حاکی از آن است که اخلاق فقط مربوط به انتخاب های فردی نیست بلکه مربوط به تعامل اساسی با زندگی است. این یک روند فعال و تأیید آمیز تبدیل شدن است.

برای نشان دادن این موضوع ، می توانیم تفکر دلوز را با مراقبه مرتبط کنیم – به ویژه ، ذهن آگاهی. ذهن آگاهی ، یک عمل کلیدی در سنت های بودایی ، اغلب به عنوان “توجه به یک روش خاص: به هدف ، در لحظه کنونی و غیرقانونی” تعریف می شود. این در مورد آگاهی کامل از آنچه اتفاق می افتد بدون فیلتر ، تفسیر یا قضاوت است.

ذهن آگاهی با اخلاق دلوز به دو روش مهم هماهنگ است. اول ، آن را به افزایش آگاهی از زمان حال تبدیل می کند و به ما کمک می کند تا با وضوح بیشتری ببینیم و با انعطاف پذیری بیشتر پاسخ دهیم. دوم ، این فضایی را برای امکانات جدید ایجاد می کند ، و این امکان را می دهد تا با باز بودن و نه انتظارات سفت و سخت ، تجربه را آشکار کند. در حالی که ذهن آگاهی غالباً بر تعمیق ادراک از زمان حال متمرکز است ، دلوز از ما دعوت می کند تا یک قدم اضافی را برداریم – یکی از تأیید و آفرینش. فلسفه او به جای اینکه فقط شاهد زندگی باشد ، ما را تشویق می کند تا به طور فعال با شیوه های جدید زندگی شکل بگیریم و آزمایش کنیم. به این معنا ، ذهن آگاهی می تواند زمینه حاصلخیز را برای نوع اخلاقی شدن که دلوز پیش بینی می کند فراهم کند.

بنابراین ، زندگی که ارزش زندگی دارد ، یکی از مواردی است که حال و آزمایش را به طور کامل تجربه می کند و با روش های جدید وجود دارد. اخلاق دلوز ، با قدرت تحول آمیز ، ما را ترغیب می کند تا هویت های ثابت ، دانش از پیش تصور شده و ساختارهای سفت و سخت را رها کنیم. این یک اخلاق تبدیل شدن است – یکی که به طور مداوم سؤال می کند ، دگرگون می شود و گسترش می یابد.

فلسفه ضروری است

سیمون ویل یک بار توجه را به عنوان یک عمل عمیق توصیف کرد که در آن “من” ناپدید می شود. در این لحظه از توجه خالص ، شخص به شخص دیگری می شود. این ایده با مفهوم تحول دلوز طنین انداز است: برای زندگی واقعی از نظر اخلاقی ، ما باید مایل باشیم که تغییر کنیم ، تحت تأثیر قرار بگیریم و تبدیل شویم.

در نهایت ، زندگی به ارزش زندگی با کدهای اخلاقی ثابت یا هویت سفت و سخت تعریف نمی شود بلکه یکی از مواردی است که باز ، کنجکاو و درگیر است. این زندگی است که نه از یقین به یقین بلکه از سؤال به سوال دیگر منتقل می شود. در آغوش این تفکر اخلاقی ، ما فقط زندگی نمی کنیم – ما زندگی را دوباره ایجاد می کنیم و حس کنجکاوی و تعامل را تقویت می کنیم.

مطالب مرتبط