۱۸:۱۵ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۹

حوصله درس خوندن ندارم

حوصله درس خوندن ندارم , هر ساله تعداد زیادی از افراد جامعه ما با رنج سنی متفاوت که البته بیشتر آن‌ها جوانان ۱۸ ساله هستند در کنکور شرکت می‌کنند. کنکوری‌ها تلاش می‌کنند تا در این ماراتن پر پیچ و خم به موفقیت برسند و در رشته مورد علاقه دانش...

حوصله درس خوندن ندارم

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه قرن،حوصله درس خوندن ندارم , هر ساله تعداد زیادی از افراد جامعه ما با رنج سنی متفاوت که البته بیشتر آن‌ها جوانان ۱۸ ساله هستند در کنکور شرکت می‌کنند. کنکوری‌ها تلاش می‌کنند تا در این ماراتن پر پیچ و خم به موفقیت برسند و در رشته مورد علاقه دانشگاهی که قلباَ دوستش دارند مشغول به تحصیل شوند.

 حوصله درس خوندن ندارم

در ابتدای مسیر تقریبا ۱۰۰ درصد داوطلبان با انگیزه فوق العاده زیاد و انرژی وصف ناپذیر و باور نکردنی مشغول به محیا کردن شرایط می شوند و به نوعی با آمادگی بالا استارت می‌زنند و دروس را خیلی خوب مطالعه می کنند.

 حوصله درس خوندن ندارم : در نیمه‌های راه به دلایل محتلف از جمله مشکلاتی که در زندگی شخصی هر یک از این عزیزان وجود دارد کم کم از درس زده می شوند.  مشکلاتی مثل نداشتن امکانات خوب، نداشتن منبع های مطالعاتی مناسب … و از این دست مشکلاتی که شما را از ورود به مسیر آرزوهاتون دور می‌کند.
به شما تبریک میگیم!

 حوصله درس خوندن ندارم : همین که جرات داشتید آرزوهاتون رو تصور کنید و برای خودتون اهدافی تعیین کردید گام اول برای موفقیت رو برداشتید! همین که به عشق آرزوهاتون به سمت این مسیر قدم برداشتید جا داره که به شما تبریک بگیم! چرا که بسیاری از افراد هم سن و سال شما تهی از رویاهای بزرگ هستن و برنامه ای برای قدم گذاشتن در مسیر اهدافشون (البته اگه هدفی داشته باشن) ندارن!

اگر موفق نشی تنها دلیلش خودت هستی!

 حوصله درس خوندن ندارم :  دوست عزیزی که از مشکلاتت خسته شدی و به قول خودمون صبرت به انتها رسیده! شمایی که منتظر یه جرقه هستی تا همه چیز رو رها کنی! کاش یخورده دور و اطرافت رو بهتر میدیدی که کم نبودن افرادی که با مشکلات خیلی زیادی استعدادهای خودشون رو شکوفا کردن… کم نبودن آدمایی که با وجود رنج و سختی فراوان تو زندگیشون به موفقیت‌های خیلی بزرگ رسیدن! کافیه زندگینامه افراد موفق رو بخونی و متوجه این حرف های من بشی.

اگر تو زندگیت موفق نشی مقصر اصلی خودت هستی…

دوست عزیز اشتباه نکن! من نفسم از جای گرم بلند نمیشه… فقط اعتقاد دارم که اگر درس نخونی و یا هیچ حرکتی برای رسیدن به رویاهات نزنی، کسی برای تو دلش نمی‌سوزه! هیچکس مشکلات تو رو نمی‌بینه، فقط یک چیز می‌گن اونم اینه که “فلانی در حد این صحبتا نبود”…

حالا به نظرت با این همه تفاسیر حتی با در نظر گرفتن اینکه حتی یک کلمه هم درس‌ها رو مطالعه نکردی بهتر نیست که از همین الان شروع کنی کم کم به خوندن عادت کنی و تا دو هفته دیگه اوج بگیری! یا میخوای بشینی دست رو دست بزاری و فقط از نداشتن منایع مطالعاتی خوب و کمبود امکاناتت بگی؟؟؟

تو جامعه که به اکثریت مردم نگاه کنی غم رو تو چهرشون میتونی ببینی و حتی میتونی به راحتی بفهمی پشت اون خنده های مصنوعی چه حسرت هایی هست…

از نظر من بزرگترین حسرت حسرت کارهای که هیچ وقت برای انجام دادنشون پا پیش نزاشتیم….

اکثر مردم قشنگ زندگی کردن رو فراموش کردن و به کل یادشون رفته چه لذت هایی وجود داره تو زندگی که ازش غافل شدن .. با نگاه کردن مردم ناخودآگاه یاد این نوشته دکتر حسابی میفتم:

لذت بردن را یادمان ندادند!

از گرما می نالیم از سرما فرار می کنیم. در جمع از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت از تنهایی بغض می کنیم.

تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصیر غروب جمعه است و بس!

همیشه در انتظار به پایان رسیدن روز هایی هستیم که بهترین روز های زندگیمان را تشکیل می دهند: مدرسه..دانشگاه..کار

حتی در سفر همواره به مقصد می اندیشیم بدون لذت از مسیر!

غافل از اینکه زندگی همان لحظاتی بود که می خواستیم بگذرند…

حوصله درس خوندن ندارم : کاش یک مقدار به این نوشته فکر کنید… ببینید که چه لذتی دارد که با همه این مشکلاتی که هر لحظه در حال لیست کردنش در ذهنتون هستید قدم تو مسیر اهداف و آرزو هاتون بزارید و آخرش به خودتون ببالید که شما هم تونستید خواسته دلتون رو برآورده کنید..

یه ذهنیت قوی بساز، هدفت در زندگی رو کشف کن و یاد بگیر که از اشتیاق خودت بهره بگیری. یه رویای جذاب بساز و یاد بگیر که برای اون رویا هدف تعیین کنی و برای این هدف‌ها دست به عمل بزنی.

به ما یاد داده‌ان که با کم کردن از توقعات‌مون، از نتیجه تلاش‌هامون سرخورده نشیم. سرخوردگی حس بدیه. اما هیچ کس هم تا به حال با کم‌توقعی به گنج نرسیده.

مرد پیری به گذشته‌اش نگاه می‌کنه، و می‌دونه که زندگیش داره به پایان نزدیک می‌شه. به دور دست‌ها خیره می‌شه و با خودش فکر می‌کنه که دقیقا کجای زندگیش بود که رویاهاش مردن.

اما هیچ لحظهٔ خاصی در کار نیست. رویاها به تدریج جون می‌دن. رویاها قطره قطره آب می‌رن.

ممکنه یک روز درس نخونی، یا ممکنه حوصله وا کردن لای کتابم نداشته باشی، هیچکدوم از اینها زمان قابل توجهی نیست. همیشه فردایی هست که همه چیز رو درست کنی.

شاید سفر رویایی‌ت رو عقب بندازی، یا به خودت قول بدی که داستانت رو بعدا حتما می‌نویسی، یا قسم بخوری که این آخرین باریه که وقتت رو به بطالت میگذرونی. همیشه فردایی هست که همه چیز رو درست کنی.

هیچ لحظهٔ خاصی وجود نداره که بگی در اون لحظه در رسیدن به هدفت شکست خوردی.

همیشه فردایی هست، تا وقتی که دیگه نیست!
مطمئنم و ایمان دارم که اگر از همین زمان تصمیم بگیرید و به خودتون و توانایی‌ هاتون باور داشته باشید هر هدفی که برای خودتون تعیین کردید دست یافتنی هست!

اگر تا الان هم شروع نکردید کم کم مطالعه را شروع کنید و در طی چند روز ساعت مطالعه خودتون رو زیاد کنید.

مطالعه کردن رو از درس‌هایی که بهشون علاقه دارید شروع کنید.

درس‌های مورد علاقتون رو به نقاط قوت خودتون تبدیل کنید و از نقاط ضعفتون چشم پوشی نکنید، با تمرین و تکرار اون‌ها رو برطرف کنید. کارنامه افرادی که در سال گذشته در رشته شما قبول شدند رو بررسی کنید و درصد هایی که برای رسیدن به قبولی در رشته مورد نظر لازم دارید رو تعیین کنید. با این کار کمی به ذهنتون نظم میدید و میدونید که برای رسیدن و قبولی تو رشته دلخواهتون چه شرایطی لازم هست، برای محیا کردن این شرایط یک برنامه ریزی منظم داشته باشید و با قدرت هرچه تمام تر با نهایت توان تلاش کنید.

موفقیت همین نزدیکیست

لطفا قدم بردار…

برنده می گوید مشکل است اما ممکن
بازنده می گوید ممکن است اما مشکل
همه چیز وقتی شروع میشه که شما تصمیم میگیری مثل همیشه نباشی.

تا به حال چند بار برای خودتان برنامه‌ریزی کرده‌اید؟

چند بار کاری را شروع کرده اما به اتمام نرسانده‌اید؟

چند بار تصمیم گرفته‌اید که مکالمه زبان، کلاس موسیقی و ورزش را به طور جدی شروع کنید اما بعد از مدتی بی‌تفاوت شده‌اید و آن‌ها را رها کرده‌اید؟

اگر شما هم از این دسته افراد هستید و همیشه می‌خواهید «از شنبه» کاری را شروع کنید، بهتر است یک بار به جای برنامه‌ریزی بنشینید و فکر کنید که چرا برنامه‌هایتان عملی نمی‌شود!

این‌که هر روز قصد انجام کار بزرگی را دارید، یا هر روز یک ایده جدید دارید برای شما امتیازی محسوب نمی‌شود مهم این است که دست به کار شوید و ایده‌هایتان را عملی کنید.

توصیه‌های زیر شما را در عملی کردن برنامه‌هایتان یاری خواهد کرد:

۱– چند کار را با هم شروع نکنید.

ممکن است شما بعد از خواندن یک کتاب یا مقاله، حرارت زیادی برای برنامه‌ریزی داشته باشید و شروع به برنامه‌ریزی کنید اما توجه داشته باشید که گنجاندن کارهای متعدد و سنگین و گاهی خارج از توانتان خصوصاً برای شروع کار، شما را دچار سرخوردگی خواهد کرد.

۲– دلایل شما برای انجام کار کافی و منطقی باشد.

دلایل کافی شما را ملزم به انجام برنامه‌هایتان می‌کند سعی کنید برای انجام کارهایتان خودتان دلایلی بیابید.

۳– همه را باخبر نکنید.

اگر می‌خواهید کاری شروع کنید لزومی ندارد همگان باخبر شوند چون در این صورت شما مجبورید نظرات موافقان و مخالفان را تحلیل کنید و این انرژی زیادی از شما می‌گیرد اندکی صبر کنید وقتی کارهایتان عملی شد همه باخبر می‌شوند. ضمن این که انگیزه غافلگیر کردن دیگران را از دست داده و سست می‌شوید!

۴– ترس نداشته باشید.

هیچ وقت از بدیع بودن برنامه‌هایتان نهراسید. افراد موفق کسانی هستند که از خطور افکار بدیع استفاده کرده و آن‌ها را عملی کرده‌اند. از انتقادهای دیگران هم نترسید. انتخاب کنید می‌خواهید بایستید و انتقادی نشنوید و جلب ترحم کنید یا می‌خواهید بدوید و مورد انتقاد باشید آیا می‌خواهید عمری در آرزوی دویدن به خاطر ترس از انتقاد،‌ بخزید!؟

  فراموش نکنید که همیشه مسیری که ارزش پیمودن دارد پر از مانع است.

۵– پیش از ظهور کار منتظر ظهور مهارت نباشید.

برای بهره‌برداری از کارها شناخت کامل آن‌ها لازم نیست.
فقط کافی است شروع کنید. این مساله ناشی از غرور شماست که می‌خواهید هنگام شروع کاری آن را با مهارت انجام دهید. تنها راه کسب مهارت این است که در کاری مدت‌ها بی‌دست و یا سرگردان باشید و صدها اشتباه از شما سر بزند.

۶– زنجیرها را پاره کنید.

عادت‌ها زنجیرهایی هستند که مانع عملی شدن برنامه‌هایتان می‌شوند. اگر شما به تنبلی عادت کرده‌اید بیماری خاصی ندارید فقط یک الگوی ذهنی را مرتباً تکرار می‌کنید. برای برطرف کردن عادت کافی است این الگو را به هم بزنید، افکارتان را عوض کنید و حتماً می‌دانید که تنها دو گروه نمی‌توانند افکارشان را عوض کنند ”دیوانگان تیمارستان و مردگان گورستان“.
بسیاری از رفتارهای ما پاسخ‌هایی هستند که از پیش در ذهن ما برنامه‌ریزی شده‌اند. در واقع ما به آن‌ها عادت کرده‌ایم، پس انتخاب کنید که آیا می‌خواهید به چیزی عادت کنید؟

عملی شدن کارهایتان یک رمز دارد و رمز آن «همین الان» است.

یک برنامه عملی برای شروع کارهایتان این است که به جمله بالا عادت کنید. عادت هم با تکرار حاصل می‌شود. رابطه بین جمله بالا و عمل خود را حفظ کنید یعنی به محض این‌که تصمیم به انجام کاری گرفتید آن را عملی کنید. برای شروع بهتر است از کارهای جزیی و کوچک شروع کنید مثلاً تصمیم بگیرید به محض این‌که ساعت زنگ زد از خواب بیدار شوید و این کار را انجام دهید. تامی‌توانید فاصله بین قصد و انجام را کم کنید و به تصمیمات بزرگ‌تر بسط دهید تا به جایی برسید که هر موقع قصد انجام کاری را داشتید «همین الان» ازضمیر ناخودآگاه شما به خودآگاه راه پیدا کند و برنامه‌هایتان عملی شود.

یادتان نرود هر چه بیشتر طفره بروید و تلاش برای تحقق رویاهایتان را به تعویق بیندازید اعتماد به نفس و انگیزه کمتری خواهید داشت و هراس از این‌که نتیجه نگیرید بیشتر می‌شود پس از «همین الان» شروع کنید.

اسطوره تاریخ کنکور ایران

سال ۱۳۸۸ سازمان سنجش یک داوطلب را مجبور کرد دوباره کنکور بدهد. معدل این داوطلب ۱۱/۳۰بود. از یک منطقه دور افتاده از یک خانواده با ده فرزند. پدر کارگر ساختمانی. ظاهرا پسر بهمن ماه از خدمت سربازی برگشته بود و فقط حدود ۵ ماه فرصت برای مطالعه داشت.
اتفاق عجیبی افتاده بود….سازمان سنجش مشکوک به تقلب این فرد بود. آزمون دوم در شرایط ویژه ای برگزار شد بدون هیچ سر و صدای رسانه ای…. این بار پسر همه درس ها را ۱۰۰٪زد.
نام پسر این داستان واقعی  رستگار رحمانی تنها بود,  رتبه یک کشور در رشته تجربی رتبه یک کشور در زبان رتبه ۴۴کشور در رشته هنر.
اولین باری که از او پرسیدند چرا موفق به کسب این رتبه شد پاسخش این بود:

(( برای تغییر زندگی چاره دیگه ای نداشتم !))

علت اصلی بی حوصلگی در مطالعه

یکی از مشکلات عمده اکثر دانش آموزان کند خوانی است که راه حل هایی را برای حل این مشکل پیشنهاد می شود:

علت اول: کلمه خوانی
راه حل: جمله خوانی

مغز با معنی و مفهوم سر و کار دارد نه با خود کلمات مثل صحبت کردن تصور کنید، مثلا یک تایپیست که کلمه به کلمه از روی متن می خواند و تایپ می کند اگر پس از این که ۲ صفحه تایپ کرد از وی در باره متن سوال کنید وی کمتر از ۳۰ درصد مطالب را می تواند به خاطر آورد.

علت دوم: بلند خوانی
راه حل: چشم خوانی

زمانی که متنی را بلند می خوانید مطالب و اطلاعات از دهان به گوش بعد به مغز می رسد ولی اگر چشم خوانی کنید چشم مطلب را می بیند و مغز آن را درک می کند می بینید که با چشم خوانی مطالب مسیر کوتاهتری برای رسیدن به مغز را طی خواهد کرد.

علت سوم: لب خوانی
راه حل: چشم خوانی

تکان خوردن لب ها علیرغم پایین آوردن سرعت باعث پایین آوردن تمرکز نیز می شود.

علت چهارم: برگشت غیر شعاعی چشم به عقب

راه حل: خط بردن

ثابت شده است که ما زمانی که مطلبی را می خوانیم چشم به طور غیر عادی بر می گردد و به کلمات قبل نگاه می کند که به وسیله خط بردن (دنبال کردن کلمات با انگشت، خودکار و …) این مشکل را بر طرف می کنیم.

نمیدونم داستان زندگیم چطور تموم میشه…
اما هیچ کجای این داستان نخواهی خواند: ” من جا زدم!

پایان/*

اندیشه قرن را در ایتا دنبال کنید

اندیشه قرن را در تلگرام دنبال کنید

مطالب مرتبط