زندگی در غم و اندوه عشق نافرجام آسان نیست، به خصوص اگر پایان یک رابطه غیرمنتظره یا ناگهانی باشد. حتی زمانی که علائم هشدار دهنده وجود دارد، بسیاری نمی توانند یا نمی خواهند آنها را تشخیص دهند.
طبیعی است که شریکی که پشت سر گذاشته است، یک فرآیند سوگواری را تجربه کند تا از طریق احساس از دست دادن و سردرگمی خود کنار بیاید. آنها برای راحتی و حمایت با دوستان و اعضای خانواده تماس می گیرند. با گذشت زمان، بیشتر آنها میتوانند دوباره به دنبال عشق بگردند، امیدواریم با درسهایی که نمیخواهند تکرار کنند، زره پوش شوند.
اما برای برخی دیگر، این وضوح دور از دسترس به نظر می رسد. آنها احساس بی حرکتی می کنند و نمی توانند بپذیرند که رویاهایشان برای آینده برای همیشه از بین رفته است. مهم نیست که چقدر تلاش می کنند، نمی توانند آنچه را که زمانی بوده و دیگر نیست، رها کنند.
در طول بیش از چهار دهه تمرین درمانی، ساعتهای زیادی را صرف کمک به چنین روحهای شکنجهشدهای کردهام تا بفهمند چه چیزی آنها را از رها کردن غم و اندوهشان باز داشته است.
همانطور که آنها مسائل اساسی را کشف می کنند، اغلب متوجه می شوند که چنین مسائلی در هر رابطه ای که داشته اند وجود داشته است و عشق های قبلی را به گونه ای خراب می کنند که قبلاً نمی دانستند. با درک به روشی جدید، آنها می توانند هم ضررهای گذشته خود را التیام بخشند و هم از وقوع ضررهای آینده جلوگیری کنند.
۱۰ مشکل اساسی که ممکن است باعث ایجاد اضطراب وسواسی و غم و اندوه مداوم شود:
۱. اندوه حل نشده
قلبهای شکستهای که هرگز درک نمیشوند یا شفا نمییابند، میتوانند برای یک عمر باقی بمانند، بهخصوص آنهایی که اولین بار در کودکی تجربه شدهاند. این امیدها برای بهبودی در هر رابطه عاشقانه جدید پیش بینی می شود، مانند جست و جو برای والد نمادین کاملی که به همان شیوه به آنها صدمه نزند. سپس، هنگامی که آنها دوباره آسیب می بینند، ترومای اصلی دوباره فعال می شود.
۲. تمرکز باریک
برای بسیاری دلسردکننده است که بیوقفه با افرادی که به ایدهآلسازیهای عاشقانه یا نیازهای اولیه خود عمل نمیکنند، قرار بگذارند. با گذشت زمان، آنها شروع به محدود کردن جستجوی خود میکنند و بر ویژگیهای بسیار خاصی تمرکز میکنند که احساس میکنند میتواند خواستهها و انتظارات آنها را برآورده کند. آنها قادر به دیدن فراتر از این ویژگیها نیستند، میتوانند شرکای خود را با ناتوانی در کشش فراتر از آنچه که احساس میکنند باید داشته باشند، از خود دور کنند.
۳. جستجوی “The One”
بسیاری از مردم به من گفته اند که آنها “رومانتیک های ناامید” هستند. این بدان معناست که آنها تمام زندگی خود را در جستجوی همنوع خود گذرانده اند، کسی که به طور خودکار تمام خواسته ها و نیازهای آنها را برآورده می کند. آنها این انتظار را در تمام روابط جدید مطرح میکنند و به همه وارد میشوند، اغلب متوجه نمیشوند که ممکن است طرف مقابل هم همین احساس را نداشته باشد. هنگامی که آن رابطه به پایان می رسد، آنها با همان هدف حرکت می کنند، بدون اینکه متوجه شوند که روابط با کیفیت ساخته شده اند، نه نهادهای داده شده.
۴. احساس فریب خوردگی
شاید به دلیل طردهای بیش از حد، کسانی که نمی توانند دیگران را رها کنند ممکن است نتوانند با خشم خود کنار بیایند، و احساس کنند قربانی وعده هایی می شوند که معتقدند وفا نشده است. آنها میخواهند شخصی را که نمیتوانستند برایشان تنگ کند، غم از دست دادنشان را بخورد و کاری را که انجام دادهاند جبران کند. آنها یک سکانس تلافی جویانه را بارها و بارها در ذهن خود پخش می کنند و قادر به یافتن راه حل نیستند.
۵. اجتناب از ناامیدی های دیگر
گاهی اوقات زندگی با وسواس آسان تر از نگاه کردن به زندگی بدون آن است. در سکانس های متعدد و تکراری در ذهن آنها، آنها می توانند تمام قسمت ها را بازی کنند. در دنیای خارج از ذهن تسخیر شده خود، آنها نمی توانند آن سکانس ها را به عقب برگردانند. اگر کسی بهتر از این وجود نداشته باشد چه؟ اگر آنها هرگز توسط کسی که می خواهند انتخاب نشوند چه؟ چه می شود اگر فردی که در موردش وسواس دارند همانی که واقعا هستند نباشد؟ اگر آنها لیاقت کسی را که می خواهند نداشته باشند چه؟
۶. MIA: امید داشتن آسانتر از پذیرش شکست است
بسیاری از افرادی که از عشق وسواسی رنج میبرند، مدام در مورد سکانسهای جایگزینی که ممکن بود اتفاق افتاده باشد، نشخوار میکنند، اگر شخصی که به آنها وابسته شده بودند بازگردد. آنها در حالت انتظار دائمی هستند و از امید به وصل شدن مجدد به عنوان مرهم استفاده می کنند که زخم آنها را از درد بسیار دردناک دور نگه می دارد. کودکانی که از دست دادن والدین محبوب خود رنج می برند، چه به دلیل رها شدن یا مرگ، اغلب در حالت بی حرکتی زندگی می کنند، از ترس این که اگر ادامه دهند، دیدار مجددی را که به دنبال آن هستند از دست بدهند. همین الگو در روابط بزرگسالان آنها پیش بینی می شود.
روابط ضروری خوانده می شود
۷. اوراق قرضه تروما
کسانی که توسط والدینی بزرگ شده اند که متناوبا آنها را دوست داشته و آنها را طرد کرده اند، احتمالاً هر گونه نقص در رابطه را نادیده می گیرند تا لحظات شادی را حفظ کنند. هنگامی که روابط آنها به پایان می رسد، آنها فقط بر روی همه چیزهای مثبت تمرکز می کنند و نمی توانند بفهمند که چرا رابطه به پایان رسیده است، نمی توانند رها کنند یا درک کنند که چرا طرف مقابل می تواند ترک کند.
۸. رویاهای گمشده آینده
روابط هم رنج می برند و هم از درس های آموخته شده از روابط گذشته سود می برند. وقتی فردی احساس می کند که فردی را پیدا کرده است که با او آینده ای بسازد، به آن زمان آینده به عنوان دریچه ای برای مجموعه جدیدی از تجربیات احتمالی متعهد می شود. کسانی که مستعد خیال پردازی در مورد رویای کامل تر هستند، زمانی که آن آینده از بین می رود، عمیق تر از هم می پاشند. آنها نمی توانند آنچه را که تصور می کردند زندگی آنها باشد، رها کنند.
۹. هرگز دیگری وجود نخواهد داشت
یافتن و حفظ روابط شگفت انگیز آسان نیست. وقتی شخصی با شخصی ملاقات می کند که از هر نظر عالی به نظر می رسد و با هر رابطه ای که قبلا داشته متفاوت است، احساس می کند “خانه” است. آنها گارد خود را کنار می گذارند و به گونه ای آسیب پذیر می شوند که شاید قبلاً چنین نبوده است. وقتی آن رابطه به پایان می رسد، آنها برای غم و اندوهی که با آن سطح از دست دادن همراه است آماده نیستند و من احساس ناامیدی و شکست می کنم.
۱۰. بیش از حد دادن
افرادی هستند که خود را بخشنده می دانند. صرف نظر از اینکه تعهد یا تعهد آنها به یک رابطه متقابل است یا نه، آنها همچنان به شریک زندگی خود دلسوز می کنند. هنگامی که رابطه ادامه دارد، آنها در عدم تعادل احساس راحتی می کنند و ظاهراً از آن منصرف نمی شوند. هنگامی که آن شخص دیگر را ترک می کند، احساس می کند که مورد استفاده قرار گرفته و دور انداخته شده است، نمی توانند از فکر کردن در مورد ناعادلانه بودن رها شدن در زمانی که بسیار داده اند دست بکشند.