یکی از نگرانکنندهترین پیامدهای همهگیری COVID-19، تشدید مشکلات سلامت روان در میان کودکان و نوجوانان بوده است. این یک بحران جهانی بهداشت روان جوانان نامیده می شود. مطالعات متعدد نشان داده است که از آغاز همهگیری، میزان اضطراب و افسردگی در میان کودکان و نوجوانان افزایش یافته است. این وضعیت به از دست دادن حمایت اجتماعی و تعامل با همسالان ناشی از تعطیلی مدارس و شیوه های انزوا در طول همه گیری جهانی نسبت داده شده است. برخی همچنین ادعا کرده اند که استفاده روزافزون از رسانه های اجتماعی توسط جوانان عاملی است، اگرچه این موضوع بحث برانگیز است و همه مطالعات موافق نیستند.
مطالعات نشان می دهد که کودکان بیش از هر زمان دیگری به دنبال مراقبت های بهداشت روان هستند، اما یافتن مراقبت دشوار است. بسیاری از خانوادهها هنگام بروز بحرانهای بهداشت روانی، کودکان خود را به بخشهای اورژانس میبرند، زیرا یافتن ارائهدهندههای فردی سخت است. همانطور که سه محقق از بیمارستان کودکان فیلادلفیا در سال ۲۰۲۱ بیان کردند، “آنچه در سراسر جهان صادق است این است که خدمات بهداشت روانی مورد نیاز تا حد زیادی در دسترس نیستند و کودکان منتظر مراقبت هستند.” در آن زمان، جراح عمومی ایالات متحده، Vivek H. Murthy، توصیهای در مورد سلامت روان جوانان صادر کرد که شامل یک فراخوان برای اقدام برای اطمینان از دسترسی هر کودک به مراقبتهای بهداشت روانی با کیفیت بالا، مقرون به صرفه و فرهنگی است.
بیمه های سلامت مانع راه حل های بحران سلامت روان جوانان می شوند
اگرچه برخی نشانهها از بهبود وضعیت با کاهش بدترین محدودیتهای همهگیری و باز شدن مدارس وجود دارد، اما مطالعات همچنان نرخ هشداردهندهای از بیماریهای روانی جدی را در میان کودکان و نوجوانان نشان میدهد. اگرچه دولتهای فدرال، ایالتی و محلی تلاشهای زیادی برای مقابله با بحران سلامت روان جوانان انجام دادهاند، برخی میگویند که این مشکل به قدری بزرگ است که حتی یک سیستم مراقبتهای روانی با بودجه مناسب را تحت تأثیر قرار میدهد. اما یک چیزی که می دانیم کمکی نمی کند – تمایل شرکت های بیمه سلامت به ادامه ایجاد مشکل برای افراد مبتلا به مشکلات سلامت روان برای دسترسی به مراقبت. برای شروع، کمبود شدید پزشکان بهداشت روانی کودکان و نوجوانان وجود دارد، اما شرکتهای بیمه سلامت این مشکل را با حفظ آنچه که «شبکههای باریک» ارائهدهندگان نامیده میشوند و اجباری کردن مراحل طولانی و دشوار مجوز قبلی قبل از موافقت با پوشش مراقبتهای بهداشت روان، تشدید میکنند. گاهی اوقات، بیماران و خانوادههایشان پس از تماس با ارائهدهندگان لیست بیمهگر خود را به عنوان بخشی از شبکهشان تماس میگیرند، اما متوجه میشوند که اکثر آنها یا بیماران جدید را نمیپذیرند یا اصلاً بخشی از شبکه نیستند. بیمهگران در حذف پزشکانی که واقعاً در شبکه نیستند از فهرستها به کندی عمل میکنند و بیماران را در جستجوی ارائهدهنده مراقبتهای روانی که بتواند به آنها کمک کند ناامید میکند.
برابری سلامت روان همچنان مبهم است
اگرچه قانون برابری بهداشت روانی فدرال و برابری اعتیاد در سال ۲۰۰۸ ظاهراً مقرر کرده بود که بیمهگران سلامت مراقبتهای بهداشت روان را به اندازه سایر خدمات پزشکی در دسترس قرار دهند، این قانون اغلب نادیده گرفته میشود. در ماه سپتامبر، پرزیدنت بایدن قانون جدیدی را با هدف تقویت قانون برابری سلامت روان اعلام کرد. به گفته دولت، “تقریبا ۷۰ درصد از کودکان (مبتلا به بیماری روانی) نمی توانند تحت درمان قرار گیرند.” گزارش رویترز خاطرنشان کرد که این قانون با الزام بیمهگران سلامت به ارزیابی خدمات ارائهدهندگان سلامت روان تحت پوشش برنامههایشان، میزان پرداختی به آن ارائهدهندگان، و همچنین تعداد دفعاتی که نیاز دارند یا نیاز دارند، به رفع شکافها در مراقبتهای روانی کمک میکند. مجوزهای قبلی برای پوشش را رد کنید.» با این حال، قبلاً گروه های صنعتی قانون جدید را به چالش کشیده اند و اصرار دارند که این قانون ضروری نیست و خیلی گران نیست و چالش های قانونی محتمل است.
این چالشهای قانونی تنها میتواند به این معنا باشد که برای بسیاری از جوانانی که از مشکلات جدی سلامت روان رنج میبرند، دسترسی به مراقبتهای مبتنی بر شواهد با کیفیت بالا تقریباً غیرممکن خواهد بود. برخی از افراد می توانند از جیب خود برای مراجعه به پزشکان سلامت روان پرداخت کنند، اما برای بسیاری دیگر، این هزینه بسیار زیاد است و آنها و خانواده هایشان مجبور خواهند شد به تنهایی با مشکلات کنار بیایند. این یک وضعیت غم انگیز است. بر اساس یک مطالعه اخیر، در ایالات متحده، نرخ خودکشی در میان نوجوانان از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۲ به طور پیوسته افزایش یافته است. این پنجمین علت مرگ و میر در میان دختران و پسران نوجوان است. حتی زمانی که عواقب بیماری روانپزشکی آنقدر وخیم نیست که منجر به مرگ شود، مطالعات نشان میدهد که چالشهای سلامت روان در میان جوانان منجر به پایین آمدن نمرات و غیبت مزمن از مدرسه میشود.
هیچ راه حل آسانی برای بحران سلامت روان جوانان وجود ندارد. علل آن چندگانه است. با این حال، بیمهگران سلامت باید بهخاطر نقش خود در بدتر کردن وضعیت با اجتناب از تمام تلاشها برای وادار کردن آنها به پوشش مراقبتهای روانی به روشهایی که در دسترس قرار میگیرد، پاسخگو باشند. شبکههای باریک – در واقع در بسیاری از موارد «شبکههای ارواح» – سوء استفاده جدی از مسئولیتهای بیمهگران در قبال مشتریانشان است. ما امیدواریم که چالشهای قانونی با هدف تلاشهای اخیر پرزیدنت بایدن برای دستیابی به برابری واقعی سلامت روان شکست بخورد و در نهایت، افرادی که به مراقبتهای بهداشت روانی نیاز دارند، مسیر بسیار روشنتری برای دریافت آن داشته باشند.