تعداد کمی از موارد عمیق تر از سخنان خشن کودک بزرگسالی کاهش می یابد. شما آنها را دوست داشته و از آنها حمایت کرده اید ، اما در اینجا آنها ، با شما به گونه ای صحبت می کنند که احساس ناعادلانه ، مأمور کننده یا حتی بی رحمانه می کند. شاید این یک شکایت تلخ در مورد فرزندپروری گذشته شما ، یک جبهه منفعل و پرخاشگر در مورد انتخاب زندگی شما باشد ، یا یک اظهارنظر طعنه آمیز که باعث می شود شما را مجدداً مورد استفاده قرار دهید.
غریزه شما ممکن است اصلاح آنها ، دفاع از خود یا تعطیل باشد. اما هیچکدام از این پاسخ ها آنچه را که واقعاً می خواهید به شما نمی دهد – خصومت کمتری و رابطه ای که با احترام متقابل ساخته شده است.
من به عنوان مربی والدین ، با بسیاری از مادران و پدرانی که از سرماخوردگی ، اتهامات یا فاصله عاطفی فرزند بزرگسالی خود احساس نابینا می کنند ، کار می کنم. آنها به من می گویند ، “من همه چیز را به آنها دادم. چرا آنها اینگونه با من رفتار می کنند؟ ” یا “من روی پوسته های تخم مرغ قدم می زنم زیرا هرگز نمی دانم چه زمانی آنها را شلاق می زنند.”
در حالی که وسوسه انگیز است که با ناامیدی یا عقب نشینی در Hurt بازگردید ، یک رویکرد بسیار مؤثرتر وجود دارد. به جای گرفتار شدن در طوفان عاطفی ، این پاسخ ساده و پایدار را امتحان کنید:
“من دشمن شما نیستم. من اینجا هستم تا درک کنم.”
این عبارت ، ریشه در “رویکرد آرام ، محکم و غیر کنترل” من از ۱۰ روز به یک کودک کمتر ناپسند، به دلیل آن کمک می کند:
- احساسات را تنظیم می کند– آنها و آنها.
- لطف و عزت شما را حفظ می کند.
- یک روش سالم تر برای تعامل مدل می کند.
چه فرزند شما ۲۰ یا ۴۴ باشد ، این پاسخ می تواند در ضمن تقویت نقش شما به عنوان یک حضور پایدار و از نظر عاطفی ، به از بین بردن درگیری کمک کند.
چرا این کار می کند
هنگامی که یک کودک بزرگسالی از بین می رود ، آنها اغلب از درد ، استرس یا احساسات حل نشده صحبت می کنند. با گفتن ، “من دشمن شما نیستم. من اینجا هستم تا درک کنم ،” شما به آرامی آنها را یادآوری می کنید – و خودتان – این یک مبارزه نیست. شما از گرفتن طعمه در حالی که سیگنال می دهید برای یک مکالمه واقعی باز هستید.
بسیاری از والدین به من می گویند که می ترسند این باعث ضعیف شدن آنها شود. این کار نمی کند برای تنظیم خود و به عنوان مثال ، قدرت لازم است. شما منفعلانه بدرفتاری را نمی پذیرید – شما از تشدید آن امتناع می ورزید.
سناریوهای زندگی واقعی
- حمله سرزنش: “والدین میلو به او در کمبود هزینه کمک کردند. باید از والدینی که مراقبت می کنند خوب باشد.” پاسخ شما: “من دشمن شما نیستم. من می خواهم بشنوم که شما چه احساسی دارید. ” (این تمرکز را از اتهام به احساسات واقعی تغییر می دهد.)
- اسلم طعنه آمیز: “اوه ، مطمئنا ، به من بگویید که چگونه زندگی من را اداره کنم – شما یک کار بی عیب و نقص با شما انجام داده اید.” پاسخ شما: “من مخالف شما نیستم. می خواهم بفهمم از کجا می آیی.” (این باعث می شود مکالمه از مارپیچ شدن به دفاعی جلوگیری کند.)
- GAMBIT TRIP GAILT: “من حدس می زنم که من فقط باید همه چیز را به طور مستقل بفهمم ، مثل همیشه.” پاسخ شما: “من دشمن شما نیستم. من می خواهم از شما حمایت کنم ، اما بیایید بحث کنیم که این به چه معنی است.” (این روشن می کند که شما مایل به کمک هستید – اما به روشی سالم.)
تغییر از والدین صدمه دیده به مربی عاطفی
هدف این نیست که مکالمه را “برنده” کنیم – این برای الگوبرداری از تنظیم عاطفی است. با حفظ آرامش ، محکم و غیر کنترل کننده ، به فرزند بالغ خود نشان می دهید که چگونه می تواند به گونه ای درگیر شود که به جای درگیری ، ارتباط را تقویت کند.
من والدین را تشویق می کنم که خود را به عنوان مهمانی های زخمی و مربیان عاطفی ببینند. نحوه پاسخگویی در این لحظات به فرزند شما می آموزد که ارتباط برقرار کند ، حتی اگر آنها متوجه آن نشوند.
شما در آنجا نیستید که ناامیدی آنها را جذب کنید یا آنها را به خاطر رفتار بهتر مجازات کنید. از طریق خودداری و وضوح خود ، به آنها نشان می دهید که چگونه با بلوغ و احترام بیشتر ارتباط برقرار کنند.
بنابراین ، دفعه بعد که کودک بزرگسال شما بیرون می زند ، نفس بکشید و به خود یادآوری کنید: شما دشمن آنها نیستید. اما شما می توانید نمونه آنها باشید.