“ما باید ناامیدی متناهی را بپذیریم، اما هرگز امید بی نهایت را از دست ندهیم.” این سخنان دکتر مارتین لوتر کینگ جونیور هنوز هم امروز، پس از دهه ها، طنین انداز است، زیرا ما به عنوان فردی و به عنوان جامعه ای با چالش ها و درگیری های رو به رو به مبارزه ادامه می دهیم. همانطور که به آینده می نگریم، چگونه می توانیم با تنش و عدم اطمینانی که بسیاری از ما احساس می کنیم کنار بیاییم؟ یک مطالعه جدید توسط مگان ادواردز و همکارانش نشان میدهد که یک کلید برای مقابله، امید است.
امید یک احساس خاص است. بیشتر از سایر احساسات مثبت مانند شادی و غرور، امید نه به گذشته یا حال، بلکه به آینده معطوف است. امید این باور است که فردا یا هفته آینده یا حتی سالها بعد اتفاقات خوب رخ خواهد داد. امید چیزی به ما می دهد که برای آن زندگی کنیم و چیزی برای تلاش کنیم. در شش مطالعه، ادوارد و همکارانش دریافتند که امید با نگرش های مثبت در مورد آینده و احساس معنا در زندگی مرتبط است. در یک نمایش تجربی قوی از این موضوع، آنها از شرکتکنندگان در تحقیق خواستند تا یک دفتر خاطرات روزانه از تجربیات عاطفی داشته باشند و حس معنای زندگی را در یک دوره سه هفتهای بررسی کنند. تنها امید، در میان تمام احساسات مثبت ذکر شده، افزایش احساس معنا در زندگی را پیش بینی می کرد.
اما چگونه ما به عنوان یک فرد، امید را در زندگی خود پرورش می دهیم؟ چگونه آینده امیدوار کننده ای را تصور کنیم؟ همانطور که ما گذشته خود را روایت می کنیم، آینده خود را نیز روایت می کنیم. ما از طریق داستان هایی که در مورد تجربیات خود می گوییم برای خود معنا و هویت می سازیم. ما صرفاً مجموع اتفاقاتی نیستیم که برایمان اتفاق افتاده است، بلکه از روشی ساخته شدهایم که این وقایع را از طریق داستانها درک کردهایم. محققان هویت روایی – روانشناسانی که فرآیندی را مطالعه می کنند که طی آن هر یک از ما داستان منحصر به فرد خود را تعریف می کنیم – دریافته اند که افرادی که داستان های منسجم تر و متعادل تری از تجربیات گذشته خود می گویند، سطوح بالاتری از رفاه را در زمان حال نشان می دهند. به طور خاص، افرادی که پیوندهای علّی خاصی از تجربیات گذشته خود با خود فعلی خود ایجاد می کنند (مثلاً من از کودکی عاشق کتاب خواندن بودم و به همین دلیل تصمیم گرفتم معلم شوم)، افسردگی و اضطراب کمتری نشان می دهند و احساس خوبی دارند. – بودن (احساس خوب نسبت به زندگی) نسبت به افرادی که این نوع ارتباطات علّی را ایجاد نمی کنند.
اما مهم این است که داستان زندگی ما به زمان حال ختم نمی شود. داستان های زندگی خوب به آینده نیز کشیده می شوند. آنها شامل برنامه ها و اهداف، آرزوها و رویاها هستند (مثلاً، به عنوان یک معلم، امیدوارم بر بچه های دیگری مانند من تأثیر بگذارم تا کتاب را دوست داشته باشند). این خود آینده جایی است که امید زندگی می کند. از خود آینده اغلب در قالب “خودهای ممکن” صحبت می شود، که نشان می دهد بسیاری از مسیرهای ممکن ممکن است باز باشند و ممکن است به نتایج متفاوتی منجر شوند. اینکه این مسیرها و نتایج مختلف چگونه مفهومسازی میشوند، بر تصمیمهایی که امروز میگیریم تأثیر میگذارد. شانون لینچ و همکارانش دریافتند که بازماندگان تجربیات آسیب زا که به امکان زندگی بهتر ایمان داشتند، در زمان حال بهتر از خود مراقبت کردند. امید به آنها کمک کرد تا هدیه ای بسازند که بتواند پایه ای برای زندگی بهتر در آینده فراهم کند.
به طور مشابه، رندال و همکارانش دریافتند که افراد مسنتری که آینده را با گشاده رویی و مثبتاندیشی روبرو میکنند، امتیاز بیشتری در بهزیستی فعلی کسب میکنند. باز هم، رویارویی با آینده با امید به ما در زمان حال کمک می کند. نکته مهم این است که برای افراد مسن تر، آینده ممکن است کوتاه شود، اما توانایی رویارویی با این احتمال با کمی احساس امیدواری مفید بود.
اما وقتی زمان حال دشوار، چالش برانگیز یا شاید حتی سخت است، چگونه می توانیم امیدوار باشیم؟ چگونه می توانیم خودهای آینده را بسازیم که نتایج بهتر و زندگی بهتری را تجربه کنند؟ هیچ پاسخ ساده ای برای این وجود ندارد، و برای بسیاری که با مشکلات غیرقابل حلی روبرو هستند، ممکن است این امکان پذیر نباشد، اما برای بسیاری از ما، ممکن است امید در دسترس ما باشد. ما میتوانیم آینده خود را به روشهای مختلف بازگو کنیم.
به عنوان مثال، ویتی از بزرگسالان جوان خواست تا در یک مداخله داستان نویسی شرکت کنند، که در آن از آنها خواسته شد تا خود آینده مثبتی را تصور و بنویسند. از برخی خواسته شد در مورد انتظارات آینده خود بنویسند، در حالی که از دیگران خواسته شد در مورد رویاهای آینده خود بنویسند. روایات انتظارات آینده همان طور که انتظار می رفت، پس از یک دوره زندگی معمولی از شغل، ازدواج، و فرزندان بود – مثبت اما نه خیلی خاص. رویاهای آینده اغلب غیر واقعی بودند، اما شادی آور و امیدوارکننده بودند. این افراد ابراز هیجان میکردند و حتی وقتی اذعان داشتند که برخی از رویاهایشان ممکن است بزرگ باشد، شروع کردند به این فکر کردن که آیا و چگونه این نوع رویاها ممکن است محقق شوند.
شاید بزرگترین سخنرانی دکتر کینگ – شاید یکی از الهامبخشترین سخنرانیهای تاریخ آمریکا – سخنرانی “من یک رویا دارم” باشد. اگر آن را رویا نکنیم، نمیتوانیم آن را خلق کنیم. من می خواهم به ایجاد یک آینده بهتر کمک کنم.