توسط: Joanna B. Wolfson، Ph.D., ABPP & Robert M. Gordon، Psy.D.
برای والدین و مراقبان خانواده، پیمایش وضعیت پزشکی کودک می تواند استرس زاترین تجربه زندگی باشد. هنگامی که یک کودک زندگی خود را در بخش مراقبت های ویژه نوزادان (NICU) آغاز می کند، مراقبان اغلب دچار احساس عدم اطمینان، ترس و ناتوانی می شوند. هیچ کس پیش بینی نمی کند که داشتن یک نوزاد جدید مستلزم حضور در بیمارستان به طور نامحدود با تکیه بر پزشکان و پرستاران برای مراقبت های نجات دهنده باشد. حساس و دلسوز تعاملات والدین-ارائهدهنده برای والدین برای ایجاد احساس امنیت، اعتماد و امید در این دوره طاقتفرسا حیاتی است.
حتی تعاملات کوتاه در کنار بالین NICU ممکن است احساس خودکارآمدی و اعتماد به نفس مراقب را در مراقبت از نوزادانشان ایجاد یا از بین ببرد (Labrie et al., 2021). یک متاآنالیز در سال ۲۰۲۱ توسط لابری و همکارانش نشان داد که این لحظات مکرر با ارائه دهندگان خدمات تأثیرات گسترده ای بر توانایی مقابله والدین، درک آنها از وضعیت کودکشان، مشارکت و رضایت آنها از مراقبت، و توانایی آنها برای دلبستگی و پیوند با آنها دارد. نوزاد آنها مهمتر از همه، این اثرات اغلب مربوط به تعاملات روتین کنار تخت بود – نه تنها به مکالمات ساختاریافته در کنفرانس های خانوادگی.
تجربیات شخصی
نویسندگان هر دو روانشناس هستند که در محیط های پیچیده پزشکی با بیماران در سراسر جهان کار کرده اند طول عمر دیدگاه ها و نکات مبتنی بر کار با بیمارانی است که مشکلات پزشکی غیرمنتظره را تجربه می کنند و همچنین تجربه شخصی.
جوانا: شش سال پیش، پسرم اولین ماه زندگی خود را در NICU به دنبال یک ضربه غیرمنتظره هنگام تولد گذراند که منجر به از دست دادن ناگهانی خون و اکسیژن شد. انتظار برای بهروزرسانیهای پزشکی غیرقابل تحمل بود. انگار دستگاه ام آر آی و تیم پزشکی کلید آینده خانواده ما را در دست داشتند. احساسات مانند یک ترن هوایی از شوک و بی حسی، به اضطراب، خشم، اندوه و – در نهایت – امید در نوسان بودند.
گاهی اوقات، در تلاش برای مدیریت انتظاراتمان، اعضای تیم مراقبت های بهداشتی به من و شوهرم یادآوری می کردند که پسرمان در بدو تولد چقدر «از نظر پزشکی شکننده» بود. این “هشدارها” تمایل داشتند اخبار مثبت را تحت الشعاع قرار دهند و من را وادار کردند حس درونی خود را مبنی بر اینکه کودک ما خوب می شود زیر سوال ببرم. ترجیح میدهم حتی کوچکترین قدمهایی که پسرمان برداشته است را بهروزرسانی کنم: شنیدن این موضوع هنگامی که به او یک قطره شیر مادر داده شد، زبانش را کمی تکان داد.
وقایع ساده، که قبلاً بدیهی تلقی می شدند، عمیقاً در سطح احشایی احساس می شدند. وقتی آسانسور از کار افتاد و پزشک مرا از پلهها از NICU تا طبقه بیمارستان خودم بالا برد. پشتیبانی می کند و مهربانی سطح اعتماد را در کل تیم درمان عمیق تر کرد. پزشک زنان و زایمان من که صبورانه و بی سر و صدا در کنار من در گهواره NICU پسرمان ایستاده بود، راحتی زیادی را فراهم کرد. اغلب اوقات، سکوت، حضور و همراهی شفابخش ترین مداخلات هستند.
مهم نیست چقدر زمان گذشته است، این ارتباطات شفاهی و غیرکلامی ارائه دهنده بیمار باقی می ماند در خاطرات والدین و مراقبان NICU حک شده است.
شیوه کنار تخت
“روش کنار تخت” مدتهاست که به عنوان یک فضیلت مهم در مراقبت های پزشکی موثر شناخته شده است. نوشتههای یونان باستان از ارائهدهندگان خواسته بود که «هوشیار باشند، نه شرابخوار» و «نه با سر به عقب (متکبرانه) رفتار کنند.» آموزه ها در طول زمان تکامل یافته اند و در آموزش دانشکده پزشکی گنجانده شده اند. علیرغم این پیشرفت، مسائل مربوط به زمان، فشارهای مالی، و پیچیدگی و فوریت نیازهای پزشکی به دلیل پیشرفت فناوری ممکن است در ارتباط موثر بیمار و ارائه دهنده اختلال ایجاد کند.
آموزش کنونی مراقبت های بهداشتی بر اهمیت گوش دادن به کل پیام یا سوال بیمار یا مراقب خانواده بدون وقفه، نشان دادن علاقه واقعی از طریق حرکات غیرکلامی از جمله لحن صدا، استفاده از زبان قابل فهم و غیراصطلاح، ایجاد آرامش و قرار دادن خود در این زمینه تاکید می کند. کفش های بیمار برای پرورش همدلی (دیپاک، ۲۰۲۴).
نمونه هایی از ارتباط غیر مفید در مقابل ارتباط مفید
بی فایده
- شروع کردن با “خبر بدی دارم” که می تواند منجر به تفکر فاجعه آمیز شود
- استفاده از اصطلاحات تخصصی مانند “ما باید یک سوزن را انجام دهیم” که می تواند تصویر ناراحت کننده ای را ایجاد کند.
- توصیف وضعیت به عنوان “بسیار شدید”، حتی اگر درست باشد
مفید است
در صورت لزوم، با این جمله شروع کنید: «کودکتان خوب است، اما من میخواستم آن را به اشتراک بگذارم…»
استفاده از زبان دقیق مانند “ما باید مقداری خون بکشیم.”
استفاده از ویژگیهایی مانند «تزریق خون به نوزاد شما برای از دست دادن خون کمک میکند»، حتی در مواقع سخت، درجهای از امید را فراهم میکند.
نکاتی برای تقویت ارتباط موثر در NICU
این نکات در ارتباط با مادران، پدران، سایر مراقبان و حمایت های یکپارچه اعمال می شود. گنجاندن همه مراقبان در ارتباطات می تواند به اطمینان حاصل شود که تمام خانواده احساس می کنند که برای مراقبت از کودک مهم هستند، کمک می کند.
متخصصان پزشکی می توانند ارتباطات و شیوه کنار تخت را با موارد زیر بهینه کنند:
- اعتبار سنجی که چه مراقبین تجربه کردن ترسناک و دشوار است.
- استفاده از ارتباطات غیرکلامی آرامش بخش: نشستن، توجه کامل و گوش دادن عمیق به نگرانی ها و سوالات خانواده، و استفاده از لمس آرامش بخش و اطمینان بخش در صورت لزوم.
- به اعضای خانواده اطلاع دهید که ارائه دهندگان در دسترس هستند و چگونه به آنها برسیم
- با اذعان به آن عدم قطعیت وجود دارد و در عین حال تلاش های خاصی را برای بهبود اوضاع بیان می کند.
خانواده و دوستان می توانند احساس حمایت را با موارد زیر افزایش دهند:
- گوش دادن بدون ارائه مشاوره طبیعی است که بخواهیم روحیه را کم کنیم یا یک مشکل را “رفع کنیم”. با این حال، گوش دادن فعال و تصدیق وضعیت ممکن است همان چیزی باشد که مراقب نیاز دارد.
- بررسی پس از خروج نوزاد از بیمارستان. حمایت ممکن است در ابتدا قوی باشد اما تمایل به کاهش دارد. با این حال، والدین ممکن است با سازگاری با زندگی پس از NICU مشکل داشته باشند.
ارائه دهندگان روانشناسی که با مراقبان در NICU کار می کنند می توانند از طریق:
- همکاری برای تهیه فهرستی از سوالات یا متن قبل از قرار ملاقات های پزشکی برای اطمینان از رفع نگرانی ها.
در هدایت این برخوردهای چالش برانگیز با تیم پزشکی، مراقبان می توانند از استراتژی های ارتباطی زیر استفاده کنند:
- ابتکار عمل در طرح سؤالات خاص برای انتقال خودکارآمدی و امید فعال.
- وقت گذاشتن برای تعامل با شریک یا سایر حامیان خارج محیط بیمارستان جدایی از NICU و گفتگو در مورد موضوعات دیگر راهی سالم برای مقابله است.
درس های آموخته شده
همانطور که والدین/مراقبان برای ایجاد دلبستگی ایمن به نوزاد خود باید به شدت با نشانه های ظریف هماهنگ باشند، نکات ارتباطی پیشنهادی اهمیت ارتباط غیرکلامی را برجسته می کند. لحن صدا، وضعیت بدنی، تماس چشمی، گوش دادن عمیق و حضور احساس امنیت و عاملیت را در گیرنده تقویت می کند.
بهعنوان یک روانشناس که در نهایت تحت مراقبت قرار گرفت، داستانهای بیماران خودم اکنون عمیقتر طنینانداز شده است. فراتر از چیزهایی که احتمالاً در دوره تحصیلات تکمیلی میتوانم یاد بگیرم، تجربه شخصی به حکمت بالینی این که در حال حاضر آرام بنشینم، فضایی را برای بیماران در نظر بگیرم تا احساسات فرمولبندی نشدهشان را کشف کنند، و انسان بودن برای هر چیزی که پدیدار میشود، را روشن کرده است. من کلماتم را با دقت انتخاب می کنم – زیرا ممکن است هرگز فراموش نشوند.
Joanna B. Wolfson، Ph.D. ABPP، استادیار بالینی پزشکی توانبخشی در دانشکده پزشکی NYU Grossman و یک روانشناس ارشد در NYU Langone Health-Rusk Rehabilitation است. او دارای گواهی هیئت مدیره در روانشناسی سلامت بالینی است. او یکی از اعضای کارگروه پزشکی و اعتیاد (تاسیس شده توسط ۱۴ بخش از انجمن روانشناسی آمریکا) است که از این وبلاگ حمایت می کند. رابرت ام. گوردون، روانپزشکی، دانشیار بالینی در دانشکده پزشکی NYU Grossman است. او یکی از اعضای کارگروه پزشکی و اعتیاد است.