۱۰:۳۹ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۵

الگوی زیست روانی اجتماعی بیماری

منبع: کیتی ویلارد ویرانت مدل بیوپسی-اجتماعی بیماری (“مدل BPS”) که برای اولین بار در سال ۱۹۷۷ توسط جورج انگل مفهوم‌سازی شد، مدل زیست‌پزشکی رایج بیماری را گسترش می‌دهد. مدل بیوپزشکی بیماری را به دلایلی که در بدن قرار دارند نسبت ...

الگوی زیست روانی اجتماعی بیماری


منبع: کیتی ویلارد ویرانت

مدل بیوپسی-اجتماعی بیماری (“مدل BPS”) که برای اولین بار در سال ۱۹۷۷ توسط جورج انگل مفهوم‌سازی شد، مدل زیست‌پزشکی رایج بیماری را گسترش می‌دهد. مدل بیوپزشکی بیماری را به دلایلی که در بدن قرار دارند نسبت داد. شیوع آزمایش‌ها، رویه‌ها و درمان‌های پزشکی که برای شناسایی و درمان ناهنجاری‌های بافت بدن طراحی شده‌اند، بیانگر قدرتی است که مدل زیست‌پزشکی همچنان در سیستم مراقبت‌های بهداشتی ما دارد.

مدل BPS اهمیت بدن را نادیده نمی گیرد. با این حال، درک ما از سلامت و بیماری را با اذعان به اهمیت عوامل روانی و اجتماعی افزایش می دهد.

مدل BPS

مدل BPS به اهمیت بیولوژیکی اشاره می کند. اگر با بیماری مزمن زندگی می کنید. شما احتمالاً این مراقبت مبتنی بر بیولوژیک را دریافت می کنید. احتمالاً برای درمان علائم دارو مصرف می کنید. شما به طور منظم برای آزمایش خون و سایر آزمایشات نظارتی به پزشک خود مراجعه می کنید. و ممکن است تحت اقدامات پزشکی مانند جراحی برای استخراج بیماری قرار بگیرید.

مدل BPS همچنین عوامل روان‌شناختی را در تجزیه و تحلیل بیماری شامل افکار، رفتارها، باورها و ارزش‌های فرد می‌کند. عوامل روانشناختی در درک بیماری مهم هستند زیرا ذهن و بدن ما به قدری به هم متصل هستند که به روش های قدرتمندی بر یکدیگر تأثیر می گذارند. به عنوان مثال، استرس باعث تغییرات فیزیولوژیکی می شود. برخی تغییرات فیزیولوژیکی (مانند درد) باعث استرس می شود.

در نهایت، مدل BPS همچنین عوامل اجتماعی را در مفهوم سازی خود از بیماری گنجانده است. عوامل اجتماعی شامل روابط خانوادگی و دوستانه، منابع مالی، نژاد، جنسیت، جنسیت، قومیت و فرهنگ است.

مراقبت های بهداشتی و مدل BPS

اگرچه مدل BPS بیش از ۴۰ سال است که بخشی از گفتمان مراقبت های بهداشتی بوده است، سیستم مراقبت های بهداشتی ما همچنان به مدل زیست پزشکی امتیاز می دهد. بنابراین، هنگامی که به مراقبت های پزشکی سنتی دسترسی پیدا می کنیم، در درجه اول به عنوان یک بدن با ما رفتار می شود. این تخصص حیاتی و قابل تقدیر است. با این حال، بسیاری از بیماران به طور غریزی درک می کنند که بیماری آنها پیچیده است و باید به چیزی بیش از بدن توجه شود. اگر کاوشی درباره جنبه‌های روانی و اجتماعی سلامت و بیماری از مراقبت‌های پزشکی سنتی دریافت نکنیم، کجا می‌توانیم آن را پیدا کنیم؟ من چند سوال خودارزیابی ارائه می کنم تا شما را در پر کردن این شکاف ها شروع کنید.

پر کردن شکاف ها: مراقبت های روانی

وضعیت روانی خود را با پرسیدن سؤالات زیر ارزیابی کنید:

  • خلق و خوی پایه من چیست؟ در یک هفته معمولی، من بودن چه حسی دارد؟ آیا من آرام و آرام هستم؟ پریشان و مضطرب؟ غمگین و افسرده؟
  • چه چیزی باعث افزایش خلق و خوی پایه من می شود؟ چه چیزی مرا هیجان زده می کند؟ چه چیزی من را عصبانی می کند؟ چه چیزی مرا مضطرب می کند؟
  • چه چیزی باعث کاهش خلق و خوی پایه من می شود؟ چه چیزی به من احساس آرامش و آرامش می دهد؟ چه چیزی مرا غمگین می کند؟ چه چیزی من را بی حال می کند؟
  • آیا خلق و خوی پایه من در جایی است که دوست دارم؟ آیا زمانی که خلق و خوی من به طور ناخوشایندی بالا رفته یا افسرده می شود، می توانم خودم را تنظیم کنم؟
  • بیماری من چگونه بر خلق و خوی من تأثیر می گذارد؟ خلق و خوی من چگونه بر بیماری من تأثیر می گذارد؟

در حالی که بررسی این سؤالات به تنهایی مکانی عالی برای شروع است، روان درمانی می تواند به شما کمک کند سلامت روانی خود را با جزئیات تجزیه و تحلیل کنید و در صورت لزوم تغییراتی ایجاد کنید.

پر کردن شکاف ها: مراقبت اجتماعی

وضعیت اجتماعی خود را با پرسیدن سؤالات زیر ارزیابی کنید:

  • روابط خانوادگی من چگونه است؟ آیا با اعضای خانواده ام احساس نزدیکی می کنم؟ آیا از طرف اعضای خانواده ام احساس حمایت و دوست داشتن می کنم؟ آیا از اعضای خانواده ام حمایت می کنم و دوستشان دارم؟ آیا من در خانواده ام مهم هستم؟
  • دوستی های من چگونه است؟ آیا احساس نزدیکی به دوستانم می کنم؟ آیا حمایت متقابل وجود دارد؟ آیا من برای دوستانم احساس اهمیت می کنم؟
  • از چه جهاتی احساس تنهایی می کنم؟ آیا نیازهای اجتماعی دارم که برآورده نمی شوند؟
  • آیا به چیزهای مادی که نیاز دارم، مانند غذای سالم و مسکن امن دسترسی دارم؟
  • چقدر در هویت های اجتماعی خود (از جمله نژاد، جنسیت، قومیت، مذهب، گرایش جنسی) راحت هستم؟ آیا در هویت اجتماعی خود از سوی اطرافیانم احساس امنیت و پذیرش می کنم؟
  • چگونه بیماری من بر توانایی من در برآوردن نیازهای اجتماعی تأثیر می گذارد؟ چگونه نیازهای اجتماعی (چه برآورده شده و چه برآورده نشده) بر بیماری من تأثیر می گذارد؟

مجدداً، درمان می تواند به شناسایی و بهبود الگوهای رابطه نافرجام کمک کند. آژانس های خدمات اجتماعی می توانند به تامین منابع مادی مورد نیاز کمک کنند.

نتیجه گیری

مراقبت های پزشکی سنتی – که بر نیازهای بدن تمرکز دارد – جزء ضروری درمان بیماری است. نیازهای روانی و اجتماعی، که معمولاً در حیطه مراقبت های پزشکی سنتی قرار نمی گیرند، برای سلامتی بسیار حیاتی هستند. با رفاه روانی و اجتماعی خود هماهنگ باشید و فعالانه برای مراقبت از این جنبه های خود به دنبال کمک باشید.

مطالب مرتبط