۰۵:۳۵ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۷

اختلالات خوردن و تروما: پیوند گمشده

اختلالات خوردن از کشنده ترین و سریعترین شرایط سلامت روانی است ، اما آنها تا حد زیادی سوء تفاهم هستند. تصاویر محبوب این بیماری ها را به کلیشه های سطحی کاهش می دهد ، پیچیدگی واقعی آنها را مبهم می کند و مانع مداخله معنی دار می شود. اختلالات ...

اختلالات خوردن و تروما: پیوند گمشده



اختلالات خوردن از کشنده ترین و سریعترین شرایط سلامت روانی است ، اما آنها تا حد زیادی سوء تفاهم هستند. تصاویر محبوب این بیماری ها را به کلیشه های سطحی کاهش می دهد ، پیچیدگی واقعی آنها را مبهم می کند و مانع مداخله معنی دار می شود.

اختلالات خوردن ، بیماری های پیچیده و مبتنی بر مغز است که در طول زندگی آنها تا یک در ده نفر تأثیر می گذارد. آنها از طریق رفتارهایی مانند محدودیت ، پاکسازی ، پرخاشگری ، ورزش اجباری و مراسم غذایی آشکار می شوند. این اختلالات به ندرت در انزوا وجود دارد ، که اغلب با پدیده های دیگر مانند اضطراب ، افسردگی ، اختلالات مصرف مواد یا تروما همراه است.

هنگامی که یک پزشک خود را با مشتری که با غذا یا بدن آنها دست و پنجه نرم می کند ، پیدا می کند ، یک سوال اساسی غالباً بدون استفاده از آن است: “آیا شما سابقه قرار گرفتن در معرض تروما دارید؟”

طی دو دهه گذشته ، تحقیقات ارتباط محکم بین تروما و اختلالات خوردن را روشن کرده است. با این حال ، این یافته های تجربی کاملاً به عمل بالینی اصلی ترجمه نشده است.

سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی ، که به طور گسترده ترین شکل تروما در این جمعیت مورد مطالعه قرار گرفته است ، به عنوان پیش بینی کننده مهم پیش آگهی اختلال در خوردن غذا ظاهر شده است. شواهد قوی نشان می دهد که افرادی که دچار آسیب های جنسی زودهنگام می شوند ، نه تنها بیشتر از افرادی که ندارند ، دچار اختلالات خوردن می شوند بلکه با علائم شدیدتر ، شروع زودتر و مدت زمان طولانی شدن بیماری نیز روبرو هستند.

علاوه بر این ، افرادی که علائم اختلال خوردن شدیدتر دارند ، احتمالاً سابقه تروما و تشخیص PTSD همزمان دارند. یک مطالعه در سال ۲۰۲۰ نشان داد که تقریبا نیمی از کل بزرگسالان در درمان مسکونی برای یک اختلال در خوردن غذا ، معیارهای PTSD را رعایت می کنند – تضاد واضح با میزان شیوع زندگی جمعیت عمومی فقط ۶.۸ ٪.

تروما اغلب افراد را با احساس ناتوانی و ترس مداوم که آسیب دوباره به آن وارد خواهد شد ، با احساس بیش از حد درماندگی می گذارد. تلاش برای کنترل اندازه بدن ، شکل یا مصرف مواد غذایی می تواند راهی برای بازیابی حس ثبات و پیش بینی باشد. این درایو برای کنترل توسط روایت های فرهنگی فراگیر که ظاهر بدنی با ارزش خود را معادل می کند ، تقویت می شود و این امر به همپوشانی بین تروما و رفتارهای غذایی بی نظم کمک می کند.

نقض جنسی عمیقاً شکل می دهد که افراد با بدن و غذا خود ارتباط دارند. مطالعات نشان می دهد که تروما بر مناطق مغز مسئول پردازش اطلاعات حسی و عاطفی تأثیر می گذارد و منجر به قطع ارتباط از احساسات جسمی مانند گرسنگی ، پر بودن و آگاهی جسمی می شود. این اثر بی حسی باعث ایجاد زمین حاصلخیز برای خوردن بی نظم می شود ، زیرا افراد یا به دنبال احساس چیزی هستند یا از احساسات قریب به اتفاق فرار می کنند.

عواقب نادیده گرفتن تروما در ارزیابی اختلال خوردن و درمان قابل توجه است. رفتارهای بدون فشار ، تروما محور اغلب چرخه های شرم ، خود مجازات و مکانیسم های مقابله ای ناسازگار را که باعث اختلال در خوردن غذا می شود ، زنده می کند. مدل های درمانی سنتی که صرفاً بر رفتارهای غذایی بدون پرداختن به علل ریشه متمرکز هستند ، ممکن است برای بسیاری از موارد کافی نباشد.

مراقبت های آگاهانه تروما ، با شروع یک ارزیابی کامل تروما و مبتنی بر اصول ایمنی ، اعتماد و توانمندسازی ، مسیری را برای درمان مؤثرتر ارائه می دهد. این مداخلات فراتر از هدف قرار دادن رفتارهای خوردن است و به افراد کمک می کند تا با بدن و احساسات خود ارتباط برقرار کنند به گونه ای که باعث بهبودی و مقاومت می شود.

با افزایش نرخ اختلال در خوردن در تمام جمعیت ، آگاهی بیشتر از پیوند بین تروما و خوردن اختلال بسیار مهم است. تغییر تمرکز از علائم سطح سطح به اثرات روانی و فیزیولوژیکی اساسی تروما می تواند راه را برای مراقبت های دلسوزانه تر و مؤثرتر هموار کند. شناخت تروما فقط برای بهبودی ضروری نیست – این یک گام اساسی در جهت پرداختن به یکی از سوء تفاهم ترین ابعاد این بیماری ها است.

مطالب مرتبط