۰۳:۴۹ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۶

آیا پول واقعاً ما را خوشحال تر می کند؟

برابر کردن پول با خوشبختی و موفقیت اغلب آسان است. اما آیا پول واقعاً ما را شادی می کند؟ یک مطالعه نشان می دهد که ممکن است. نویسنده ، مت کیلینگزورث ، ادعا کرد که این مطالعه نشان می دهد که “درآمد بالاتر با احساس روز به روز و هر دو احس...

آیا پول واقعاً ما را خوشحال تر می کند؟



برابر کردن پول با خوشبختی و موفقیت اغلب آسان است. اما آیا پول واقعاً ما را شادی می کند؟

یک مطالعه نشان می دهد که ممکن است. نویسنده ، مت کیلینگزورث ، ادعا کرد که این مطالعه نشان می دهد که “درآمد بالاتر با احساس روز به روز و هر دو احساس می شود و به طور کلی از زندگی راضی تر است” (ص ۱). سپس این مطالعه در یک ژورنال برتر منتشر شد و عناوین در سراسر جهان ساخته شد.

برخی ممکن است این مطالعه را به عنوان شواهدی مبنی بر اینکه پول واقعاً ما را خوشحال تر می کند ، انجام دهند. اما در حالی که این مطالعه دارای ارزش است ، ممکن است تفسیر یک فرد متوسط ​​دشوار باشد: مقاله با مفاهیمی مانند لگاریتم ها ، دامنه ها و Z-Scores -مفهوم هایی که بسیاری از آنها ناآشنا هستند.

برای کمک به ما در درک بهتر آنچه که داده های Killingsworth واقعاً می گوید ، می خواهم با استفاده از رویکرد “آمار ساده” ، آن را دوباره تجزیه و تحلیل کنم-رویکردی که بر ارائه داده ها به صورت واضح ، قابل درک و قابل دسترسی هرچه ممکن است.

برای درک داده ها ، ابتدا باید درک کنیم که چگونه جمع آوری شده است. این مطالعه شامل برنامه ای بود که از ۳۳،۳۹۱ بزرگسال پرسید: “الان چه احساسی دارید؟” در نقاط تصادفی در ساعات بیداری آنها. این مطالعه ۱،۷۲۵.۹۹۴ پاسخ از “بسیار بد” تا “بسیار خوب” جمع آوری شده است. گزارش های هر فرد به طور متوسط ​​به نمره متوسط ​​نشان داده شده است که “بهزیستی عاطفی” آنها است. این نمره سپس در رابطه با درآمد آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت ، همانطور که در پاسخ به این سؤال گزارش شده است “کل درآمد سالانه شما قبل از مالیات چیست؟”

پس کینگز وورث پس از انجام این مطالعه ، چه چیزی پیدا کرد؟ برای تجسم داده ها ، می توانیم از یک پراکندگی استفاده کنیم – یعنی نمادی که در این زمینه ، جایی را نشان می دهد که هر فرد با توجه به درآمد و بهزیستی آنها همراه است. به نظر من ، ScatterPlots یکی از بهترین ابزارهای ساده آمار برای درک چگونگی ارتباط دو چیز با یکدیگر ، مانند درآمد و رفاه در این مورد است. اما از آنجا که ۳۳۰۰۰ نفر وجود دارند ، ارائه داده ها برای همه این افراد بسیار کثیف خواهد بود. بنابراین ما می توانیم یک نمونه تصادفی از ۴۰۰۰ نفر را که نماینده نتایج است ، انتخاب کنیم.

و هنگامی که ما این کار را انجام می دهیم ، طرح پراکندگی زیر (با کد و داده های موجود در وب سایت من) را دریافت می کنیم:

در طرح ، هر نقطه یک فرد را نشان می دهد – البته با برخی از سر و صدای تصادفی اضافه شده تا مطمئن شوید که نقاط همه با هم همپوشانی ندارند. به اصطلاح x-axis نشان دهنده درآمد آنها است: افراد بیشتر به سمت راست درآمد سالانه بالاتری را نسبت به افراد چپ گزارش می دهند ، و از کسانی که تقریباً ۱۵ کیلو دلار در سال درآمد دارند ، تمام راه را تا میلیونرها که تا ۶۲۵ کیلو دلار در سال درآمد دارند. در حرف-axis نشان دهنده پاسخ متوسط ​​آنها به سؤال “شما در حال حاضر احساس می کنید؟”: افراد بیشتر به بالا گزارش شده احساس می کنند که به طور متوسط ​​نسبت به افراد زیر احساس بهتری دارند.

خط آبی به اصطلاح “خط رگرسیون” است: این یک نمایش ایده آل از رابطه بین درآمد و بهزیستی است. این خط و نقاط اطراف آن چیزهای زیادی را به ما می گویند.

اولین مورد این است که بهزیستی به غیر از درآمد تحت تأثیر بسیاری از موارد دیگر قرار دارد. اگر درآمد تنها چیزی بود که بر رفاه تأثیر می گذاشت ، هر نقطه ای در خط قرار می گرفت و تنها راه برای بهزیستی بالاتری داشتن درآمد بالاتری خواهد بود.

اما این چیزی نیست که ما می بینیم. درعوض ، می فهمیم که رفاه بدون توجه به درآمد به شدت متفاوت است. از یک طرف ، ما برخی از افراد با درآمد حدود ۷۳۱ کیلو دلار را می بینیم که به طور متوسط ​​گزارش می دهند که به “بسیار بد” نزدیک تر از “بسیار خوب” هستند. از طرف دیگر ، ما همچنین برخی از افراد با درآمد نزدیک به ۱۸ کیلو دلار را مشاهده می کنیم که احساس می کنند احساس نزدیکی به “بسیار خوب” دارند. این تعجب آور نیست ، زیرا ما از علم و تجربه می دانیم که بسیاری از موارد بر رفاه ما تأثیر می گذارد: روابط ، کار ما ، سلامت ما ، فعالیتهای اوقات فراغت و غیره.

نکته دیگری که خط نشان می دهد این است که حتی اگر چیزهای دیگر بر رفاه تأثیر بگذارند ، اما هنوز هم بین درآمد و بهزیستی رابطه مثبت وجود دارد ، اما این رابطه بسیار اندک است. اگر درآمد و بهزیستی کاملاً نامربوط باشد ، آن خط مسطح خواهد بود. با این حال ، شیب جزئی از خط نشان می دهد که رابطه ای وجود دارد ، هرچند که بسیار کوچک است.

اما یک چیز که خط نشان نمی دهد این است که آیا درآمد در درجه اول مسئول این رابطه کوچک است یا خیر. حتی اگر درآمد با بهزیستی بالاتر همراه باشد ، این ممکن است به دلایل دیگر باشد: به عنوان مثال ، ممکن است افراد درآمد بالاتری داشته باشند زیرا آنها خودکنترلی لازم را برای دنبال کردن راه های سودآور دارند ، و شواهد نشان می دهد که خودکنترلی با طیف وسیعی از نتایج مثبت دیگر در زندگی همراه است که ممکن است بر رفاه فرد تأثیر بگذارد.

شادی ضروری می خواند

برای پیوند دادن همه اینها ، پراکندگی نشان می دهد که رابطه بین درآمد و بهزیستی مانند رابطه بین بلند بودن و بودن در نیوزیلند در مقابل نروژ است. همانطور که معلوم است ، برخی از وب سایت ها بیان می کنند که مردم در نروژ نسبت به نیوزیلند قد بلندتر هستند ، اما از آنجا که نروژی ها فقط با کمتر از یک اینچ بلندتر هستند ، رابطه اندک است. و فراتر از آن ، مشخص نیست که حضور در نروژ مردم را بلندتر می کند: شاید به طور متوسط ​​نروژی ها به دلایل دیگر بلندتر باشند ، مانند ژن ها یا الگوهای مختلف مهاجرت.

طرح پراکندگی می گوید درآمد و رفاه نیز مانند این است. بین درآمد و بهزیستی رابطه ای وجود دارد ، اما همچنین بسیار کوچک است ، بسیاری از موارد دیگر نیز اهمیت دارند و مشخص نیست که درآمد مسئول رابطه است-بر خلاف چیزهای دیگر که ممکن است با درآمد ، مانند خودکنترلی و پیامدهای دیگر آن ارتباط داشته باشد.

بنابراین ، در حالی که بدون شک درآمد برای بهزیستی تا حدی مهم و ضروری است ، هنگامی که ما داده ها را با رویکرد آمار ساده به طور دقیق تجزیه و تحلیل می کنیم ، نشان می دهد که نباید اهمیت آن را در طرح بسیاری از موارد دیگر که مهم هستند – از دست بدهیم و به طور بالقوه بسیار بیشتر.

مطالب مرتبط