۰۰:۳۸ - ۱۴۰۴/۰۲/۱۰

آیا می خواهید بهزیستی خود را بهبود بخشید؟ بیشتر شبیه ماشین باشید

من اخیراً تعجب می کردم که اگر بشر با فناوری داخلی ، نحوه انجام اتومبیل های جدید ، چگونه می تواند مفید باشد. علاوه بر داشتن یک GPS داخلی ، ماشین فعلی من همچنین دارای یک سیستم هشدار خروج از خط است که اگر من از خط خود بیرون بیایم ، به من هشد...

آیا می خواهید بهزیستی خود را بهبود بخشید؟ بیشتر شبیه ماشین باشید



من اخیراً تعجب می کردم که اگر بشر با فناوری داخلی ، نحوه انجام اتومبیل های جدید ، چگونه می تواند مفید باشد. علاوه بر داشتن یک GPS داخلی ، ماشین فعلی من همچنین دارای یک سیستم هشدار خروج از خط است که اگر من از خط خود بیرون بیایم ، به من هشدار می دهد ، سیگنال دیگری که به من اطلاع می دهد که آیا توجه کافی را نمی کنم ، و دیگری به من اطلاع می دهد که آیا می توانم خطوط را تغییر دهم.

سپس برای من پیش آمد که ما انسانها چیزی مشابه داریم ، اما اغلب فراموش می کنیم که در آنجا وجود دارد. ما چیزی باشکوه خوانده ایم آگاهی ، و به ویژه ، ما می توانیم آگاهی خود را به جنبه های مختلف تجربه درونی خود بیاوریم: احساسات جسمی در بدن ، احساسات ، افکار و رفتارهای ما. ما می توانیم به هر یک از این جنبه های تجربه خود فکر کنیم که نوع خرد درونی خود را حمل می کند و به ما هشدار می دهد که باید در آن حضور داشته باشیم. به آن به عنوان نوعی سیستم هشدار عزیمت خط فکر کنید ، جایی که وقتی کمی از خط خارج می شویم ، یک سر و صدا می تواند ما را به این موضوع هشدار دهد تا بتوانیم بلافاصله اصلاح کنیم و دوباره به مسیر خود برگردیم. اگر این هشدار را نادیده بگیریم و سیگنال هایی که از هر یک از این سیستم ها ناشی می شوند ، ممکن است بیشتر و بیشتر از مسیر خود دور شویم و خودمان را پیدا کنیم که با پیامدهای منفی ناخواسته روبرو شویم. تمرین آگاهی از این سیگنال ها می تواند بر سلامت ، سلامت روانی ، روابط ما و بهزیستی کلی ما تأثیر مثبت بگذارد.

چگونه این سیستم هشدار داخلی را برای کار در زندگی خود قرار دهیم

  1. احساسات بدنی سیگنال های شگفت انگیزی هستند که همه ما اغلب آنها را نادیده می گیریم. وقتی شروع به هماهنگی بیشتر می کنیم ، می فهمیم که بدن ما اطلاعات و خرد زیادی را در خود جای می دهد که می تواند نشانگر آنچه ما نیاز داریم نشان دهد. وقتی از عضلات پرتنش آگاه می شوم ، می فهمم که چقدر استرس در بدنم نگه داشته ام و این به من فرصتی می دهد تا مکث کنم و برخی از این تنش ها را از طریق تنفس ذهن آگاهانه یا کشش ملایم رها کنم. صرف فقط یک یا دو دقیقه برای انجام این کار می تواند ایجاد استرس و تنش در غیر این صورت ناسالم در بدن من را قطع کند ، که در صورت عدم کنترل ، می تواند منجر به مشکلات بزرگتر شود. وقتی به نشانه های گرسنگی و سیری خود می پردازم ، می توانم اطمینان حاصل کنم که بدنم را همانطور که نیاز دارد ، سوختم می کنم و وقتی بدن من پر می شود پرخوری نمی کنم. وقتی به نشانه های ظریف سیستم انرژی خود آگاهی می دهم ، می توانم بدانم چه زمانی می توانم فشار بیاورم و چه موقع نیاز به ایجاد استراحت و بهبودی دارم تا سوزانده نشود.
  2. عواطف از بین بردن و نادیده گرفتن بسیار آسان است ، اما آنها می توانند به منابع اطلاعاتی شگفت انگیز برای ما تبدیل شوند و ما را به سمت آنچه نیاز به توجه دارند هدایت می کنند. اگر احساس عصبانیت می کنم ، به جای اینکه آن را دور کنم یا از بین بروم ، می توانم به عنوان یک سیگنال در این احساس شرکت کنم. اگر لحظه ای توجه خود را به آنچه احساس می کنم توجه کنم و سعی کنم ظرافت های آن را حس کنم ، ممکن است تشخیص دهم که احساس صدمه می کنم ، آسیب پذیر هستم یا شاید از چیزی که فراتر از لحظه یا شرایط فعلی است ناراحت باشم. چند دقیقه برای تنظیم احساسات من در اولین علامت آنها می تواند به من اجازه دهد تا به عقب برگردم ، ضرب و شتم کنم ، یک تصویر بزرگتر را ببینم و در صورت لزوم اقدامات عاقلانه ای انجام دهم. اگر احساس اضطراب یا غم و اندوه می کنم و لحظه ای برای حضور در این احساسات به عنوان سیگنال هنگام ظهور ، به این فضای اجازه می دهد تا از “من در حال حاضر به چه چیزی احتیاج دارم؟” و “چگونه می توانم با این کار باشم؟”

    به عنوان مثال ، شب گذشته ، وقتی من در نیمه شب با اضطراب در مورد چیزهایی که نتوانستم کنترل کنم از خواب بیدار شدم ، فهمیدم که مقداری دوست داشتنی به خودم ارسال می کنم (گفتن “ممکن است احساس امنیت کنم ، ممکن است در آرامش باشم ، ممکن است در مواقع دشوار قدرت پیدا کنم”) ، که به من کمک کرد تا من را از شایعات غیرقانونی جدا کنم.

  3. اندیشه غالباً در زیر سطح آگاهی ما ، به ویژه افکار منفی ، دزدکی حرکت می کند ، و در صورت عدم بررسی ، می توانند به طرز موذی خلق و خوی کم ، تحریک پذیری ، ناامنی های قدیمی و حتی گاهی اوقات افسردگی را ایجاد کنند. اما افکار ما می تواند اطلاعات مفیدی به ما بدهد وقتی که ما شروع به توجه می کنیم. ما می توانیم توجه کنیم که آیا افکار ما غیر منطقی است (به عنوان مثال ، فکر کردن چیزی فاجعه بار است که واقعاً فقط یک تحریک جزئی است) ، غیر واقعی (من چنین بازنده هستم ؛ من بی ارزش هستم “) ، یا فقط بی فایده ساده (من امروز یک روز طولانی دارم (من امروز چنین کاری دارم و خیلی زیاد انجام می دهم). گاهی اوقات ، صرفاً شناخت افکار غیر منطقی یا منفی ما می تواند کافی باشد تا ما را از کنار گذاشتن آنها باز دارد. بدون مراقبت ، آنها می توانند ویران شوند. وقتی به خاطر آنچه هستند (ساختاری ذهنی ذهن من ، نه یک حقیقت مطلق) ، آنها می توانند چنگال خود را شل کنند.
  4. رفتارهای ما are another aspect of our experience that can become a guide for us, giving us helpful information about when we are departing from our lane and what we need to do to get back in. For me, when I start pushing too hard and working nonstop on something, or when I start to get irritable at others I love, this is a good signal that I need to make sure to pause, give myself a break, go for a walk, eat something healthy, or just stop and anchor myself with my breath for a few minutes. ممکن است شروع کنید آگاهی از اینکه چه رفتارهایی در طول روز خود را به سمت رفاه سوق می دهد ، آگاهی دهید و چه رفتارهایی شما را از بهزیستی دور می کند. این نوع توجه می تواند گزینه های آگاهانه تری را فراهم کند که ما را با جایی که می خواهیم هماهنگ نگه دارند.

ما یک سیستم سیگنال فوق العاده و داخلی داریم که به ما در ادامه مسیر کمک می کند. هنگامی که نادیده گرفته می شود ، این سیگنال ها بلندتر می شوند و بعضی اوقات می توانند منجر به عواقب جدی تر شوند. وقتی آنها به آنها گوش فرا داده می شود ، ما یاد می گیریم که به آنچه نیاز داریم شرکت کنیم و برای راهنمایی از خرد درونی خودمان استفاده کنیم.

مطالب مرتبط