آیا عصبانی شدن یک نقص یا ضعف است؟
خشم کنترل نشده می تواند منجر به بروز مشکلات خانوادگی، روابط اجتماعی، تحصیل و سلامت شود.
خشم کنترل نشده می تواند منجر به بروز مشکلات خانوادگی، روابط اجتماعی، تحصیل و سلامت شود.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه قرن، پریسا کربلایی حسنی دانشجوی دکتری روانشناسی درباره عصابنیت گفت: عصبانی شدن یک واکنش هیجانی نسبت به یک موقعیت یا شخص است که میتواند درونی باشد و تظاهر بیرونی نداشته باشد. هرگاه انتظار یا نیاز ما برآورده نشود یا دیگران نسبت به آن بی توجه باشند، عصبانی شدن از دست دیگران در چنین موقعیتی طبیعی است. اگر عصبانیت فردی کنترل نشود و تبدیل به پرخاش نسبت به خود یا دیگران شود میگوییم که او پرخاشگر است.
خشم کنترل نشده می تواند منجر به بروز مشکلات خانوادگی، روابط اجتماعی، تحصیل و سلامت شود.
هدف یاد گرفتن روش های کنترل خشم، کاهش آثار منفی این احساس قوی و افزایش مزیت های آن است.
۱- خشم تکراری باشد:
گاهی اوقات خشم متناسب و مفید است چرا که ما را وادار می کند مشکلات مان را حل کنیم. با این حال اگر با خشم شدید به شکل روزمره رو به رو باشیم این مسئله میتواند کیفیت زندگی ما را کاهش دهد.
۲_ خیلی شدید باشد:
خشم های خیلی شدید به ندرت می تواند مفید باشد. وقتی خیلی خشمگین می شویم بیشتر امکان دارد که دست به عملکردهای غیر منتظره بزنیم یا چیزی بگوییم که بعدا از گفتن آن پشیمان شویم.
دلیل: خشم واکنشی آدرنالینی در بدن ما به راه می اندازد و باعث انواع واکنش ها می شود. مثلا: افزایش ضربان قلب، تنگی نفس و غیره
۳_ خیلی طول بکشید:
وقتی خشم برای مدت طولانی دوام می آورد جسم و روان ما را تحت تاثیر قرار می دهد. وقتی عصبانی باقی می مانیم، کوچکترین مسایل ما را از کوره به در می برد.
۴_ منجر به ابراز خشونت شود:
وقتی خشم ما خیلی شدید است بیشتر دست به خشونت میزنیم. خشونت ورزیدن نسبت به دیگران چه زبانی و چه جسمی راهی نامناسب برای مقابله با این مشکل است.
۵_ روابط ما را به هم بزند:
خشم شدید یا مداوم منجر به مشکلاتی در روابط ما با همکلاسیها، مسئولین مدرسه، خانواده و دوستان مان می شود. در بدترین حالت خشم میتواند منجر به اخراج ما از مدرسه یا اتفاقات غیر قابل جبران شود.
۴ عامل منجر به بروز مشکل میشوند که عبارتند از: درماندگی، آزردگی، سوء استفاده و بی عدالتی.
در ادامه به توضیح هر کدام میپردازم.
۱- درماندگی:
خشم یک واکنش عادی به موقعیتی است که می خواهیم چیز مهمی را به دست بیاوریم، اما چیز دیگری مانع موفقیت ما می شود. به عنوان مثال: اگر بخواهیم عضو یک تیم ورزشی در مدرسه بشویم اما جزء افراد انتخاب شده نباشیم.
۲- آزردگی:
مشکلات روزمره دردسر ساز هستند و میتوانند باعث خشم ما شوند. به عنوان مثال وقتی می خواهیم درس بخوانیم دائم کسی مزاحم ما می شود.
۳- سوء استفاده:
خشم یک واکنش طبیعی و قابل انتظار به سوء استفاده ی زبانی یا جسمی است. به عنوان مثال، وقتی کسی به ما توهین میکند ما را میزند یا مجبورمان میکند کاری را انجام دهیم که نمی خواهیم، عصبانی می شویم.
۴- بی عدالتی:
این مورد هم میتواند منجر به عصبانیت شود. به عنوان مثال: سرزنش شدن برای عقب ماندن از یک برنامه زمانی وقتی که تقصیر اصلی به گردن دوست مان است منجر به عصبانیت ما خواهد شد.
۱- ارزیابی ها:
اینکه چطور یک موقعیت را ارزیابی میکنیم بر احساسات ما تاثیر می گذارد، اغلب افرادی عصبانی میشوند که از رفتار دیگران برداشت شخصی دارند. برای مثال: اگر حس کنیم دوستمان دیر کرده چون وقت ما را ارزشمند نمیداند احتمالا خیلی عصبانی خواهیم شد. با این حال اگر فکر کنیم به خاطر ترافیک دیر کرده چندان ناراحت نخواهیم شد.
۲- انتظارات:
انتظارات ما در مورد اینکه اوضاع چطور باید باشد، میتواند در صورت بی جواب ماندن منجر به خشم ما شود. برای مثال: انتظارات نابجا با احتمال بیشتری میتوانند منجر به ناامیدی، درماندگی و خشم ما شوند.
۳- نجوای درون:
گاهی به خاطر نجوای درون مان، خشم مان بیشتر میشود. جملههایی مثل حالا نشانشان میدهم یا همیشه میخواهد من را آزار دهد بیشتر مثل نفت ریختن روی آتش است.
۴- تنش و استرس:
وقتی احساس تنش یا استرس میکنیم بیشتر عصبانی میشویم. برای مثال: وقتی با امتحانی استرس زا رو به رو هستیم به نسبت وقتی که اوضاع بهتر پیش میرود، بیشتر عصبانی می شویم.
سه راهکار برای مدیریت خشم عبارتست از:
۱- توجه به احساس ها
۲- توجه به روش های فکر کردن
۳- توجه به رفتارها
در ادامه هر کدام را شرح میدهم.
۱- توجه به احساس ها:
الف) آرام سازی: شما نمی توانید هم زمان آرام و عصبانی باشید. اگر فکر می کنید خشم تان به مرحله انفجار رسیده است پایین آوردن درجه حرارت میتواند راه مناسبی برای جلوگیری از انفجار باشد. یادگیری روشهای آرام سازی میتواند میزان عصبانیت روزانه شما را پایین بیاورد.
به این طریق وقتی که تحریک میشوید فاصله بیشتری تا مرحله عصبانیت خواهید داشت.
ب) شوخ طبعی: وقتی که در حال خنده هستید، نمی توانید عصبانی باشید. آدم خیلی راحت می تواند مشکلات زندگی را جدی بگیرد، اما تلاش برای دیدن نکات جذاب هر درماندگی و خشمی می تواند یکی از راههای مقابله با عصبانیت باشد.
۲- توجه به روشهای فکر کردن:
الف) همدلی: خشم می تواند به دلیل فکر کردن به این که رفتار دیگران با هدف ناراحت کردن ما بوده است هم به وجود بیاید. اغلب رفتار دیگران ربطی به شخص ما ندارد و بیشتر نشان میدهد که آنها چطور زندگی خودشان را مدیریت می کنند. برای استفاده از همدلی باید دایم از خود بپرسید: در این موقعیت دیگران چه احساسی خواهند داشت؟
ب) مدیریت افکار: یک راه مناسب برای کاهش خشم، مدیریت افکار خشونت آمیز در مورد موقعیتی است که در آن قرار دارید. این گام ها را دنبال کنید:
_ شواهد را بررسی کنید: چه شواهدی برای دیدگاهتان در مورد موقعیت تان دارید؟
_ به دنبال راههای جایگزین باشید: راه های جایگزین برای موقعیت یا مشکل شما چیست؟ آیا میتوانید به توضیح دیگری برای اتفاق رخ داده فکر کنید؟ چه شواهدی برای این توضیحات دیگر در دست دارید؟
۳- توجه به رفتارها:
الف) حل مساله: مدیریت خشم یعنی مقابله راهبردی با خشم با هدف حل مساله. کلید مدیریت خوب خشم این است که به دنبال حل مساله باشید. یعنی مطمئن شوید که پاسخهای شما به عصبانیتتان با هدف حل مساله است. احساس های خود را سر هیچ کس خالی نکنید در عوض آنها را به روشی هدفمند برای حل مساله به کار ببرید.
ب) جرات مندی، بدون خشن بودن: نحوه ارتباط ما، بستگی به اهداف مان دارد. اهداف شما (حتی وقتی عصبانی هستید) ممکن است شامل بهبود رابطه، بهبود عزت نفس، حل مسئله، بیان احساسها، نشان دادن درک و مسایل مشابه باشد. برقرای ارتباط با جرات مهارتی است که هر کسی می تواند آن را یاد بگیرد. جرات مندی به معنای رفتار خشن برای به کرسی نشاندن حرف خود نیست. جرات مندی واقعی یعنی داشتن عزت نفس، احترام گذاشتن به دیگران و یاد گرفتن اینکه چطور احساس های خود را صادقانه و با دقت منتقل کنید. گاهی اوقات خشم میتواند منجر به تجربه مشکلات جدی در زندگی شود.
اگر به موقعیتهایی که در ادامه میگویم با این “۳ نباید” پاسخ دهیم، خشم بیشتری را تجربه خواهیم کرد.
الف) سرکوب کردن خشم: یکی از راه هایی که افراد در واکنش به خشم خود نشان می دهند، این است که هیچ چیز نمی گویند و عصبانی باقی میمانند. این مقابله با خشم معمولا غیر موثر است.
چون
۱ – مشکل حل نمی شود. ۲- وقتی به اتفاقی که افتاده است فکر میکنند عصبانی تر می شوند. ۳- در طول زمان خشمشان تبدیل به نفرت می شود. ۴- چون نخواسته اند مساله را حل کنند احساس ناامیدی کرده و از خود راضی نخواهند بود.
۲) حالت دفاعی گرفتن: اگر واکنش خیلی سریعی به عصبانیت نشان دهید احتمال بیشتری دارد که خشونت غیر سازنده به دیگران نشان دهید. وقتی پرخاشگر یا خشن میشوید دیگران با احتمال بیشتری با خشونت به شما واکنش نشان می دهند.
۳) خشونت ورزیدن: خشونت زبانی یا جسمی به ندرت بهترین پاسخ به موقعیتهای تحریک کننده خواهد بود. خشونت اغلب واکنشی آنی است که بعدا از آن پشیمان میشویم .خشونت منجر به نتایج منفی برای تمامی افراد درگیر می شود و در طولانی مدت هیچ چیزی را حل نمی کند.
پایان/*
اندیشه قرن را در ایتا، روبیکا، پیام رسان بله و تلگرام دنبال کنید.