۰۸:۱۷ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۳

آیا استرس به خستگی مزمن کمک می کند؟

اگر با آنسفالومیلیتیت میالژیک زندگی می کنید/سندرم خستگی مزمن (ME/CFS) یا COVID طولانی ، به احتمال زیاد با طیف وسیعی از علائم مداوم سر و کار دارید که ممکن است شامل خستگی ، مه مغز ، درد ، حالت تهوع ، خواب ضعیف و مشکلات هضم باشد. در مواجهه ب...

آیا استرس به خستگی مزمن کمک می کند؟



اگر با آنسفالومیلیتیت میالژیک زندگی می کنید/سندرم خستگی مزمن (ME/CFS) یا COVID طولانی ، به احتمال زیاد با طیف وسیعی از علائم مداوم سر و کار دارید که ممکن است شامل خستگی ، مه مغز ، درد ، حالت تهوع ، خواب ضعیف و مشکلات هضم باشد. در مواجهه با این علائم ، شما بخاطر نتیجه گیری که بدن شما به نوعی شکسته است ، بخشیده می شود.

با این حال ، ممکن است دقیق تر باشد که بدن خود را در نظر بگیرید ناسازگاربشر علیرغم سردرگمی و رقابت پیرامون ME/CFS و COVID طولانی ، تحقیقاتی که به طور قابل ملاحظه ای به این شرایط بهداشتی اشاره می کند ، به عنوان سیگنال دادن یک بدن از تعادل – ایده ای که من در یک پست قبلی معرفی کردم.

اما چه چیزی باعث عدم تعادل در کل ارگانیسم می شود؟ یک پاسخ منطقی ، که از پزشک و نویسنده وام گرفته شده است اسطوره طبیعی ، گابور ماته ، است یک محیط نامتعادل برای درک چگونگی این امر ممکن است ، یک نقطه شروع مفید ممکن است در نظر گرفتن این باشد که تعادل همان چیزی است که بدن شما اساساً برای اجرای یکنواخت نیاز دارد.

بدن شما به تعادل نیاز دارد

مغز و بدن شما درگیر یک فرآیند ثابت برای نگه داشتن منابع مختلف بیولوژیکی ، از سطح اکسیژن و دی اکسید کربن ، تا گلوکز و انسولین هستند. این عمل متعادل کننده مداوم ، نامیده می شود همستاستازوینسنت دیری ، روانشناس بهداشت ، “کار عمدتاً اتوماتیک ما هر روز فقط برای ماندن در همان کار” توصیف می کند.

اگر ما زندگی خود را در یک محیط کاملاً پایدار زندگی می کردیم ، هموستاز یک فرایند فوق العاده ساده خواهد بود. با این حال ، همانطور که فیلسوف یونانی هراکلیتوس مشاهده کرد ، تنها ثابت در زندگی تغییر است. اما حتی در مواجهه با شرایط در حال تغییر ، مغز و بدن ما در سازگاری با خواسته های جدید فوق العاده مؤثر است. این فرآیند ، که عزیز به عنوان “کار حفظ ثبات در مواجهه با تغییر” خلاصه می شود آلوستاز

مغز هادی بدن است: آلوستاز را ارکستر می کند. به قول دانشمند علوم اعصاب ، لیزا فلدمن بارت ، مسئولیت متعادل کردن “بودجه بدن” ما را بر عهده دارد. ماندن در بودجه به این معنی است که ما از منابع بیولوژیکی بیشتری از آنچه استفاده نمی کنیم استفاده نمی کنیم.

محاسبه مغز

به منظور حفظ این تعادل ، مغز حواس ما را برای اسکن محیط های ما برای نشانه های ایمنی و خطر اسکن می کند. این به عنوان Exteroception شناخته می شود. در اینجا ، مغز در تلاش است تا به این سؤال پاسخ دهد: چه تهدیدهایی در آنجا وجود دارد؟

مغز همچنین از سیگنال هایی که از داخل بدن می آیند ، حس می کند. به این رهگیری گفته می شود. در اینجا ، مغز در تلاش است تا به این سؤال پاسخ دهد: آیا ما منابع لازم را برای پاسخ به چالش های موجود در آنجا داریم؟

مغز اطلاعاتی را که از دنیای خارج و از داخل بدن به همراه دارد ، همراه با دانش قبلی خود در مورد آنچه در گذشته در موقعیت های مشابه اتفاق افتاده است ، ادغام می کند. از تمام این اطلاعات استفاده می کند تا پیش بینی هایی راجع به اینکه آیا ما برای صرف یک فعالیت خاص برای ما ارزشمند خواهد بود ، پیش بینی می کند.

فرار از موقعیت های بالقوه تهدیدآمیز به طور کلی به عنوان یک هزینه اساسی انرژی در اولویت قرار می گیرد. مبارزه با عفونت ها – Ditto. حرکت به سمت پاداش هایی مانند غذا یا رابطه جنسی معمولاً به عنوان ارزشمند محاسبه می شود ، تا زمانی که هزینه های انجام این کار از مزایای آن بالاتر نروند.

لیزا فلدمن بارت ، دانشمند علوم اعصاب ، این پویا را خلاصه کرد وقتی که وی خاطرنشان کرد که در یک نقطه خاص در تکامل موجودات زنده ، “مهمترین سؤال موجود در وجود”آیا این حباب در فاصله خوب برای خوردن است ، یا من را می خورد؟ “

بر اساس این پیش بینی ها و محاسبات ناخودآگاه ، مغز دستورالعمل هایی را به سیستم های مختلف بدن از طریق مسیرهای عصبی ، به ویژه از طریق محور آدرنال هیپوتالاموس (HPA) و سیستم عصبی اتونوم ارسال می کند. به نوبه خود ، این به مغز اجازه می دهد تا پاسخ التهاب سیستم ایمنی بدن را به همراه روده و هر یک از اندام های بدن تنظیم کند. این “شبکه هوموستاتیک” به هدایت منابع بدن ما کمک می کند تا به بهترین وجه به موقعیت های خاصی که در آن خودمان پیدا می کنیم پاسخ دهد.

وقتی تلاطم بیش از حد است

در این مرحله ، شما ممکن است تعجب کنید که هر یک از این موارد با شرایط بهداشتی مزمن مانند من/CFS و COVID طولانی چه ارتباطی دارد. خوب – و از اینکه با من تحمل کرده اید – آنچه که من امیدوارم در اینجا با شما کاوش کنم این است که ما انسانها به طور کلی در توانایی ما در تعادل منابع بدن ، حتی در مواجهه با استرس بسیار چشمگیر هستیم. با این حال ، آنچه بسیار مهم است ، این است که توانایی ما در حرکت در تغییر و رسیدگی به استرس نامتناهی نیست. برای ادامه دیدار با چالش بعدی در افق ، سرانجام برای استراحت ، بازگرداندن و تعادل منابع بدن خود به خرابی نیاز داریم.

هنگامی که ما به عنوان شکارچیان زندگی می کردیم ، زندگی ما احتمالاً برای این تعادل کاملاً مساعد بوده است. ممکن است چند ساعت را در یک سفر شکار بگذرانیم ، اما بعد می توانستیم به اردوگاه برگردیم ، چرت بزنیم ، بخوریم و گپ بزنیم. در بعضی از مواقع ، ما ممکن است در یک شکارچی حرکت کنیم و برای فرار از آن باید پاسخ استرس بدن خود را ثبت کنیم. اما باز هم ، ما می توانیم مطمئن باشیم که با فرض اینکه از برخورد جان سالم به در بردیم ، می توانستیم بعد از آن استراحت کنیم.

اما چه اتفاقی در اجساد انسانهایی که در قرن بیست و یکم زندگی می کنند-چه اتفاقی می افتد-برای آنها استرس بیشتر از گربه های دلسوز به شکل رسانه های اجتماعی به وجود می آید؟ چه اتفاقی می افتد که زندگی ما کاملاً غیرقابل کنترل شود؟ نتیجه نهایی وقتی مغز ما نتیجه می گیرد که مطالبات تجمعی که بر روی بدن ما قرار می گیرد ، آنقدر بی امان است که غیرقابل تحمل است؟

وینسنت عزیز این مخمصه را به شرح زیر خلاصه می کند:

“قلب ، ذهن و اراده های ما – منابع عاطفی ، شناختی و بیولوژیکی ما – هنگامی که بیش از حد از آنها خواسته می شود بیش از حد طولانی ، تغییر و تخلیه می شوند ، یا وقتی خواسته ها متوقف نمی شوند. این همان چیزی است که به عنوان شناخته می شود بارسایش و پارگی که وقتی تلاطم بیش از حد است اتفاق می افتد. “

استرس مزمن ، ME/CFS و COVID طولانی

چنین شرایطی از استرس مزمن همان چیزی است که من به طور معمول در کار بالینی خود با افرادی که من/CFS و COVID طولانی دارند ، می بینم. به طور معمول ، در دوره قبل از ناخوشایند شدن ، افرادی که این شرایط دارند تمام تلاش خود را می کردند تا ماه ها و اغلب سالها وقایع استرس زا زندگی کنند.

داستان همه متفاوت است ، اما با این حال مضامین مشترک وجود دارد. افراد در حال حرکت به استرس مداوم به یک یا چند شکل هستند: مشکلات رابطه ، مشاغل فراموش نشدنی ، مسئولیت های دلسوزانه ، سویه های مالی ، تبعیض ، عصبی بودن در یک دنیای عصبی ، دلهره ، وزن تروما گذشته و قرار گرفتن در معرض سموم مضر ، همراه با آسیب جسمی و روشهای پزشکی. سپس تأثیرات گسترده تری از زندگی در عصر تغییر بی سابقه ، همه گیر جهانی و آسیب اخلاقی زندگی قرن بیست و یکم وجود دارد.

در بسیاری از موارد ، مردم فرصتی برای پردازش تأثیرات روانی این عوامل استرس زا نداشته اند. معمولاً در پشت چنین عوامل استرس زا ، توهین نهایی به بدن مانند عفونت ویروسی رخ می دهد. به نظر می رسد این به عنوان نی که پشت شتر را می شکند عمل می کند.

تحقیقات هنوز در حال ظهور است ، اما نشان داده شده است که استرس روانی اجتماعی با شرایطی مانند ME/CFS و COVID طولانی همراه است. یک مطالعه نشان داد که یک سطح پایه پایین کورتیزول ، که خود با استرس مزمن همراه است ، قوی ترین نشانگر پیش بینی کننده برای COVID طولانی بود. یک مطالعه دیگر حاکی از آن است که پریشانی روانشناختی باعث شده است که افراد بیشتر از این طریق COVID طولانی را توسعه دهند.

مشاهده اینکه بسیاری از افراد قبل از عدم تمایل به شرایط سلامتی مرتبط با خستگی ، به طور مزمن استرس دارند ، به این معنی نیست که استرس یک “علت” این بیماری ها است. در پست های آینده ، من مشتاقانه منتظر هستم تا با شما بررسی کنم که چگونه استرس مزمن ممکن است به ایجاد مجموعه ای از شرایطی کمک کند که در نهایت مغز بیاموزد که بدن اساساً قادر به برآورده کردن چالش های پیش روی آن نیست. این به نوبه خود ممکن است باعث شود سیستم ایمنی بدن “پاسخ بیماری” به ظاهر بی پایان را در قالب علائم مداوم مانند مواردی که در ME/CFS و COVID طولانی دیده می شود ، رها کند.

مطالب مرتبط