۰۹:۰۵ - ۱۴۰۴/۰۲/۱۹

کار بیش از یک چک است

وقتی برای اولین بار با کسی ملاقات می کنیم ، “نام شما چیست؟” معمولاً – تقریباً بلافاصله – با “چه کاری انجام می دهید؟” این اغلب قبل از اینکه حتی بپرسیم ، “حال شما چطور است؟” این سکانس کوچک اما...

کار بیش از یک چک است



وقتی برای اولین بار با کسی ملاقات می کنیم ، “نام شما چیست؟” معمولاً – تقریباً بلافاصله – با “چه کاری انجام می دهید؟” این اغلب قبل از اینکه حتی بپرسیم ، “حال شما چطور است؟” این سکانس کوچک اما در حال گفتن نشان می دهد که چقدر کار عمیق در حس خود بافته شده است. بنابراین ، هنگامی که کار از طریق اخراج ، بازنشستگی ، بیماری ، عوامل موقعیتی یا تغییر زندگی غیر منتظره از بین می رود ، غم و اندوهی که در زیر می آید می تواند احساس بیش از حد و نامرئی کند.

برای بسیاری ، به ویژه در جوامع غربی ، مشاغل به عنوان ستون اصلی هویت خدمت می کنند. تحقیقات نشان می دهد که مردم غالباً خود را از طریق نقشهای کاری خود تعریف می کنند ، که روایتی را برای چه کسی ارائه می دهد ، به کجا می روند و از نظر زمان ، تلاش و آموزش به کجا بوده اند. عناوین شغلی ، کارهای روزمره و وابستگی های حرفه ای نه تنها درآمد بلکه احساس ثبات ، ساختار و ارزش خود را ارائه می دهند. چه اتفاقی می افتد که این قطعات از معما در زندگی ما گم شده باشند؟ باطل می تواند احساس تکه تکه و ناقص کند و حتی می تواند با سلامت روان همبستگی داشته باشد. یک مطالعه اخیر توسط هرر و همکاران. (۲۰۲۳) دریافت که کار معنی دار تأثیر مثبتی بر بهزیستی ذهنی دارد و نشان می دهد که هرچه افراد بیشتر از کار خود مشتق شوند ، سلامت روانی کلی آنها بهتر می شود.

کار به عنوان معنی

کار فقط یک سری کارها نیست ؛ این اغلب جایی است که ما اغلب به روش های ملموس و دست و پا می خواهیم “خودمان را پیدا می کنیم”. به زمانی فکر کنید که یک کار جالب و معنی دار به نظر می رسید ، و اکنون تصور کنید که در واقع موقعیت را شروع کنید. حرکت از فرضی به رئال به ما این امکان را می دهد تا تشخیص دهیم که چگونه شغل ها نقاط قوت و چالش های خود را برجسته می کنند ، زیرا ، به نظر می رسد ، دانشمند موشک دشوارتر از آنچه به نظر می رسد ، حتی اگر صلاحیت های روی کاغذ را داشته باشیم. کار مکانی برای یافتن معنا و اشتیاق مردم و ایجاد تفاوت واقعی در زندگی دیگران است. کار می تواند دلیلی برای بلند شدن صبح ، ریتم به روزهای ما فراهم کند و احساس هدف را ارائه دهد که ما را به وجود می آورد و باعث می شود احساس پر جنب و جوش و زنده کنیم ، مانند اینکه در کلان و میکروسیستم های خود تفاوت ایجاد می کنیم. به میراث چهره های عمومی مانند اوپرا وینفری و توماس ادیسون فکر کنید – افکار ، عقاید و خاطرات ما تحت تأثیر کارشان است.

جنبه های اجتماعی کار

مردم فقط به یک دفتر راه نمی روند و به تجارت می رسند. صحبت های کوچکی وجود دارد ، Banter ، Jokes در داخل و تغییر داستان در دستگاه قهوه وجود دارد ، که همه آنها شبکه های رسمی و غیر رسمی را ایجاد می کنند که بر مشاغل ما تأثیر می گذارد. این فعل و انفعالات روزانه گاهی اوقات نادیده گرفته می شود ، و ما ممکن است “همکاران” را از روابط صمیمی خود به یک گروه فرعی طبقه بندی کنیم. با این حال ، تعامل های دانشگاهی – حتی از طریق تبادل repartee سبزیجات و لذت های “آب و هوا چگونه است” می تواند حس واقعی جامعه را ارائه دهد. وقتی این تعامل از بین برود ، تنهایی حاصل از آن می تواند سخت باشد. ما ممکن است یا ممکن است همکاران را “دوستان” بنامیم ، اما حضور آنها هنوز هم واقعاً از دست رفته است.

به عنوان یک بنیاد عملی کار کنید

همچنین جنبه عملی کار وجود دارد: حقوق ، بیمه درمانی ، کمک های بازنشستگی و چارچوب مالی که از زندگی روزمره پشتیبانی می کند. هنگامی که این افراد ناپدید می شوند ، غم و اندوه اغلب با ترس و اضطراب از مراقبت از نیازهای اساسی درهم می شوند. حتی هنگامی که یک انتقال انتظار می رود یا انتخاب می شود ، مانند بازنشستگی ، می تواند در یک واقعیت جدید و گاه جنجالی بودجه ، بازسازی روال و تعریف مجدد هدف بدون چک.

وقتی یک درب بسته می شود …

این تریت است ، این کلیشه است ، اما اغلب درست است: از دست دادن شغل گاهی اوقات می تواند ما را از نقش هایی که دیگر واقعاً مناسب نیستند ، دور کنیم. بسیاری از ما به دلیل عادت ، ترس ، آسایش آشنا یا امید طولانی که ممکن است همه چیز بهبود یابد ، در مشاغل باقی می مانند. رها کردن می تواند ویران کننده باشد ، اما همچنین می تواند ما را وادار به مکث و تأمل کند. بدون ساختار معمول ما را در جای خود قرار می دهد ، ممکن است آزادی پیگیری کارهایی را پیدا کنیم که بیشتر با چه کسی باشد و چه کسی می شویم. رشد به ندرت وقتی راحت و راحت هستیم ، ظاهر می شود. غالباً حزب ناخواسته را خراب می کند ، وقتی که ما بیش از حد متعادل و مطمئن نیستیم ، وارد می شود.

اگر کار بسیار مهم است ، چرا این غم و اندوه اغلب نامرئی است؟

برخلاف غم و اندوه مرگ یا طلاق ، از دست دادن کار اغلب به عنوان موقتی یا معامله ای تلقی می شود. مردم همیشه شغل را جابجا می کنند. تغییر شغلی به عنوان فرصت هایی برای نوآوری تنظیم می شود. در نتیجه ، سقوط عاطفی اغلب توسط دیگران رد می شود و حتی توسط شخصی که از آن عبور می کند. اما از دست دادن کار چیزی بیش از یک چالش لجستیکی است. این پارگی در هویت ، روال ، معنا و تعلق است و سزاوار آن است که به این ترتیب شناخته شود.

چه چیزی کمک می کند؟

  • نام ضرر را نامگذاری کنید: تصدیق کنید که شما ناراحت هستید – زیرا هیچ شغلی نیست فقط یک کار وقتی بخشی از داستان شماست. اعتبار سنجی اولین قدم به سمت بهبود است.
  • لنگرهای جدید را پیدا کنید: در نظر بگیرید که جنبه های کار بیشترین اهمیت را دارد ، مانند هدف ، ساختار یا اتصال ، و به دنبال راه هایی برای بازسازی آن در تنظیمات جدید باشید.
  • تکیه بر پشتیبانی: با دیگران که انتقال مشابهی را تجربه کرده اند صحبت کنید. داستانهای مشترک می توانند انزوا را کاهش داده و دیدگاه ارائه دهند.
  • اجازه دهید روند اندوه آشکار شود: غم و اندوه به ندرت خطی است. احساسات گره خورده به از دست دادن شغلی ممکن است در جهت سیال و غیرقانونی جریان داشته و جریان یابد.

غم و اندوه در محل کار غالباً در سکوت انجام می شود ، که در پشت سر رزومه ها ، به روزرسانی های LinkedIn و پاسخ های مودبانه مانند “فقط کاوش در آینده” قرار می گیرد. اما در پشت آن ساکت یک حس واقعی از دست دادن – ساختار ، هویت ، روابط و هدف است. این که آیا شما آخرین بار از یک دفتر بیرون رفته اید ، یک جعبه لوازم اداری را بسته بندی کرده اید ، یا با یک تماس بزرگنمایی نهایی وارد سیستم شده اید ، کار فضا پس از پر شدن فقط ناپدید نمی شود. نامگذاری این غم و اندوه به معنای عدم موفقیت نیست. این بدان معنی است که شما انسان هستید. وقتی به خودمان اجازه می دهیم تأثیر غم و اندوه در محل کار را احساس کنیم ، جایی را برای ارتباط با تمام قسمت های خودمان ایجاد می کنیم – PAST ، حال و آینده.

مطالب مرتبط